Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 194 (2 milliseconds)
English
Persian
basic surplus
مازاد اساسی
Other Matches
surplus
اقلام اضافی و مازاد
surplus
مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
surplus
زیادتی
surplus
مازاد
surplus
زائد
surplus
باقی مانده
surplus
اضافی
surplus value
ارزش اضافی
surplus
اضافه
surplus
زیادی
surplus water
ابهای مازاد
budget surplus
مازاد بودجه
surplus stock
موجودی اضافی
farm surplus
مازاد کشاورزی
appropriated surplus
ذخیره اختصاصی
appropriated surplus
ذخیره
budget surplus
اضافه بودجه
consumer surplus
نصیب مصرف کننده
consumer surplus
مازادمصرف کننده
social surplus
مازاد اجتماعی
surplus gas
گاز زائد
surplus material
ماده اضافی
surplus production
تولید اضافی
surplus production
مازاد تولید
surplus production
فزونی تولید
surplus stock
موجودی مازاد
surplus water
ابهای اضافی
sellers surplus
مازاد فروشنده
producer surplus
اضافه ارزش تولید کننده
consumer's surplus
یکنواختی قیمتها برای مصرف کننده
economic surplus
مازاد اقتصادی
export surplus
مازاد صادرات
surplus gas
گاز مازاد
producer surplus
مازاد تولید کننده
government dificit surplus
کسر بودجه
surplus energy theory
نظریه انرژی مازاد
trade balance surplus
مازاد تراز تجاری
vent for surplus theory of trade
نظریه تجارت "درباره استفاده از مازاد "
basic
به یک وسیله راه دور
basic course
دوره مقدماتی
basic plus
نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
basic
روش ذخیره و بازیابی بلاکهای داده به ترتیب
basic
کد دودویی که مستقیماگ و فقط با استفاده از آدرس ها و مقادیر مطلق در CPU عمل میکند.
basic
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basic
بازی
basic
قلیایی
basic
اساسی مقدماتی
basic
بنیانی
basic
مقدماتی اساسی
basic
نرم افزاری که اجرای سطح پایین و ابتدایی سخت افزار و مدیریت فایل را کنترل میکند
basic
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic
کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص
basic
مین دستیابی
basic
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic
روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basic
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
basic
روش استاندارد ذخیره سازی داده روی دیسک تا سایر کامپیوتر ها هم بتوانند استفاده کنند
basic
اولیه
basic
ابتدایی
basic
بنیادی
basic
یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basic
حالت ابتدایی یا ساده شروع هر چیزی
basic
بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
basic
پایهای
basic
بیسیک
basic
Symbolic sAll-Purpose"Beginner Instructioncode
basic
تهی بنیانی
basic
اصلی
basic
اساسی
basic ration
جیره مقدماتی جیره مبنا
basic training
اموزش مقدماتی
basic training
تعلیمات ابتدایی
basic standard
استاندارد اولیه
basic speed
سرعت اولیه
basic variable
متغیر اصلی
basic slag
سرباره قلیایی
basic point
نقطه مبداء
basic size
اندازه اولیه
basic ration
جیره اصلی
basic shaft
محور واحد
basic shaft
محور اصلی
basic sciences
علوم پایه
basic salt
نمک بازی
basic research
تحقیقات مقدماتی
basic size
اندازه اصلی
basic variable
متغیر اساسی
basic verses
ایات محکمات
true basic
تروبیسیک
Visual Basic
ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
basic weaves
رگباسلیق
basic dye
رنگ قلیایی
basic ground
زمینه و متن اصلی فرش
basic agreement
توافق اولیه
microsoft basic
مدل مشهوری از زبان برنامه نویسی BASIC که روی ریزکامپیوترها بکاربرده میشود
integer basic
نوعی زبان BASIC که میتواند تمام اعداد را موردپردازش قرار دهد
basic agreement
چهارچوب توافق
[حقوق]
quick basic
کوئیک بیسیک
basic research
علم پایه
basic research
علم بنیادی
tiny basic
یک زبان برنامه سازی سطح بالا که زیرمجموعه BASICاست و برای ریزکامپیوترطراحی شده است
basic pay
حقوق اصلی
basic conflict
تعارض بنیادی
basic date
تاریخ ترفیع
basic deficit
کسری کلی
basic deficit
کسری اساسی
basic crops
پنبه تنباکو و برنج
basic fortran
استاندارد امریکایی و تاییدشده از زبان برنامه نویسی فرترن
basic gearing
گیربکس
basic anxiety
اضطراب بنیادی
basic crops
ذرت
basic gearing
چرخ دندههای اصلی
basic date
تاریخ شروع خدمت در هردرجه
basic data
اطلاعات اولیه
basic data
دادههای اولیه عناصر اولیه
basic circuit
مدار ساده
basic cover
عکسبرداری اولیه هوایی
basic crops
محصولات کشاورزی اساسی مانند گندم
basic crops
جو
basic capacity
گنجایش پایه
basic capacity
گنجایش مبنا
basic brick
اجر قلیائی
basic branch
رسته اولیه
basic data
عناصر تیر اولیه
basic hole
سوراخ مقدماتی
advanced basic
بیسیک پیشرفته
basic load
بار مبنا
basic allowance
شارژ انبار
basic load
بار مبنای مهمات یا وسایل
basic communication
گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
basic of issue
مبنای توزیع
basic price
قیمت مبنا
basic price
قیمت پایه
basic of issue
مبنای واگذارکردن اقلام
basic pay
اصل حقوق
applesoft basic
نوع توسعه یافته زبان برنامه نویسی BASIC که باریزکامپیوتر قابلیت پردازش اعداد اعشاری را هم دارد
airman basic
سرباز ساده و بدون درجه نیروی هوایی
basic linkage
پیوند اساسی
basic allowance
سهمیه اولیه ضریب حقوقی معاش
basic lining
پوشش یا استر قلیایی
basic language
زبان بیسیک
basic dye
رنگینه بازی
basic intent
نیت عام
basic operation of arithmetic
چهار عمل اصلی
[ریاضی]
basic allowance for subsistence
حق معاش
basic allowance for subsistence
جیره نقدی
We must find a basic solution.
باید یک فکر اساسی کرد
basic circuit arrangement
ترتیب مدار ساده
basic combat training
اموزش رزم مقدماتی
the four basic arithmetic operations
چهار عمل اصلی
[ریاضی]
basic allowance for quarters
حق مسکن
basic source of food
منابعاولیهغذا
basic access method
روش دستیابی اصلی
basic bessemer steel
فولاد مقدماتی بسمر
basic bessemer converter
مبدل مقدماتی بسمر
basic building materials
مواداولیهساختمان
basic bessemer process
فرایندقلیایی بسمر
basic issue list
اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
basic calculating operation
چهار عمل اصلی
[ریاضی]
ground basic slag
سرباره توماس
basic construction unit
واحد ساختمانی
basic tactical unit
یکان مبنای تاکتیکی
basic standard cost
قیمت پایه
basic standard cost
قیمت استاندارد
basic issue items
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
basic requisition number
درخواست اولیه
basic requisition number
درخواست ابتدایی
basic relay post
پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
basic planning guide
راهنمای اولیه طرح ریزی
basic pig iron
اهن خام قلیایی
basic pig iron
اهن توماس
basic unit training
اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
floating point basic
نوعی زبان BASIC که اجازه استفاده از اعداد اعشاری رامیدهد
basic machine unit
واحد دستگاه مقدماتی
basic bessemer process
فرایند مقدماتی بسمر
basic end item
اقلام اولیه اماد
ground basic slag
ارد توماس
basic end item
تجهیزات ووسایل اولیه
basic converter steel
فولاد توماس
iowa tests of basic skills
ازمونهای مهارتهای اساسی ایووا
ambulance basic relay post
پست مبنای کنترل ستون امبولانسها
basic open hearth furnace
کوره باز قلیایی
basic converter pig iron
اهن خام توماس
basic partitioned access method
روش دستیابی قسمت بندی شده اساسی
basic sequential access method
روش دستیابی ترتیبی اساسی
basic bessemer pig iron
اهن خام مقدماتی توماس
basic unit assembly group
گروه ساختمانی
basic telecommunications access method
روش دستیابی ارتباطات راه دور اساسی
basic direct access method
روش دستیابی مستقیم اساسی
basic input output system
سیستم ورودی و خروجی پایه
one of the
[basic]
fundamental tenets of democracy
یکی از اصول پایه
[اساسی]
دموکراسی
basic indexed sequential acess method
روش دستیابی ترتیبی شاخص دار اساسی
basic type double tier formwork
قالب بندی بالارونده با تختههای مشابه
basic type single tier formwork
قالب بندی نیمه لغزان با پایههای معادل ارتفاع قالب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com