Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 145 (7 milliseconds)
English
Persian
basket handle
گذرگاهبهشکلدستهزنبیل
Other Matches
basket
سبد
basket
درسبد ریختن
basket
زنبیل
basket
حلقه بسکتبال
basket
حلقه یا گل چوبدست اسکی
basket ball
یکجورتوپ بازی
basket arch
قوس دسته زنجبیلی
basket arch
چفد دسته زنبیلی
basket arch
پانیذ
peach basket
ویمیک بالانس
swing basket
سبد ابکشی
basket dam
دیواره سبدی
pick of the basket
گل سرسبد
plate basket
سبد قاشق و چنگال
basket stitch
بافتحصیری
basket tie
گره اویزان
basket throw
مسابقه پرتاب از راه دور
basket purchase
خرید کلی بدون محاسبه جزئیات
basket hanger
بازیگری که برای گلهای مفت در زمین حریف میماند
basket hanger
مفت خور
basket dam
بندسله اندازی
basket dam
بند سلهای
waste basket
مکثف
wicker basket
سبدترکهای
wastepaper basket
سطلمخصوصکاغذهایباطله
clothes basket
سبد رختچرک
basket weave
بافت حصیری
basket weave
بافت دو پود زیر دو پود رو
shopping basket
سبد خرید
cutlery basket
سبدکاروچنگال
basket-weave
بافت حصیری
basket support
پشتیبانسبد
rescue basket
زنبیل نجات
work basket
سبد سوزن و نخ
waste basket
زنبیل
waste basket
سبد
waste basket
سبد کاغذ بیکاره
basket coil
پیچک تار عنکبوتی
pollen basket
جایگاهگرده
perforated metal basket
سبد فلزی مشبک
basket hitch tie
گره اویزان دو خفتی
basket weave pattern
طرح شطرنجی که در کارهای بنایی بکارمیرود
basket suspension cables
کابلآویزانسبد
don't put all your eggs in one basket
<idiom>
[تمام منابعت رو یک جا سرمایه گذاری نکن]
this will a for a handle
بکارمن نمیخورد
the handle to one's name
لقب
to handle something
چیزی را تحت کنترل آوردن
[وضعیتی یا گروهی از مردم]
handle
خرید و فروش کردن
take-up handle
دستهسوارکننده
this will a for a handle
بدرمن نمیخورد
handle
اداره کردن بازی مددکاری بوکسور
handle
دست زدن
handle
دسته
handle
دستکاری کردن
handle
گیره
handle
نمایش مربعی کوچک که قادر به تغییر شکل پنجره یا شی گرافیک است
handle
ضامن دستگیره
handle
گیره نگهدارنده
handle
دست داشتن دسته
handle
با دست عمل کردن
handle
مانور کردن
handle
دستگیره
handle
سیم بین چکش و دستگیره
handle
شمارهای که فایل فعال را مشخص میکند در برنامهای که به فایل دستیابی دارد
handle
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
handle
رفتار کردن استعمال کردن
handle
بکار بردن
handle
دست زدن به
handle
احساس بادست
handle
وسیله لمس
handle
قبضه شمشیر
handle
دسته گذاشتن
handle
سروکارداشتن با
elevating handle
دستهبالابر
grab handle
دستگیره
grip handle
جادستی
insulated handle
دستهعایقدار
guide handle
دستهیراهنما
half handle
نیمدسته
gun handle
دستهتلمبه
retractable handle
دستهجمعشو
types of handle
انواعدسته
turning handle
دستهچرخشگر
door-handle
دستگیرهدر
starter handle
دستهآغازگر
side handle
دستهجانبی
shaped handle
دستهحالتدهنده
safety handle
دستهایمنی
door-handle
اهرم در
The handle of the bucket has come off.
دسته سطل کنده شده
pull handle
دستهکشش
fly off the handle
<idiom>
از کوره در رفتن
lifting handle
دستهبلندکننده
to handle something with care
چیزی را با احتیاط جابجا کردن
traversing handle
دستهعرضی
knob handle
دکمهدستی
door handle
دستگیرهدر
handle bar
دسته دوچرخه
carrier handle
دسته حمل
crank handle
اهرم دستی
file handle
دسته سوهان
operating handle
دستگیره راه اندازی
operating handle
دستگیره کولاس
operating handle
دستگیره عامل
man handle
با نیروی انسان حرکت دادن بدرفتاری کردن
lever handle
دستگیره اهرم
knurled handle
دستگیره اج دار
jug handle
شکاف به عرض دست
scoop handle
مشته
handle the ball
دست زدن توپزن به توپ
handle escutcheon
روقفلی دسته
hammer handle
دسته چکش
handle bar
دسته موتورسیکلت
handle bar
فرمان
carrier handle
دستگیره حمل
pump handle
زیاد تکان دادن
handle escutcheon
روقفلی فرمان
brake handle
ترمزدستی
carriage handle
دستگیرهحامل
carrying handle
دستهحمل
balanced handle
دسته تعادل
charging handle
دستهینشانگیر
auxiliary handle
دستهکمکی
cross handle
ضامنضربدری
the handle of the face
دماغ
the handle of the face
بینی
star handle
دستگیره گردان
reshape handle
دایره کوچک نمایش داده شده روی یک فریم اطراف یک شی یا تصویرکه کاربرمیتواندانتخاب کند وبکشد تا شکل فریم یا شی گرافیکی را تغییردهد
capstan handle
هندل
inside door handle
دستگیره داخل درب اتومبیل
handle bar arm
دسته فرمان
figure skiing handle
دستهچوباسکی
handle with kid gloves
<idiom>
باکسی همکاری دقیق داشتن
interior door handle
دستهداخلدر
window winder handle
دستگیرهحرکتدهندهشیشه
pistol grip handle
دستهنگهدارندهپیستون
anti-vibration handle
دستهضدلغزش
oxygen control handle
دستهکنترلاکسیژن
Handle the boxes with care.
جعبه ها رابا احتیاط جابجا کنید
I can handle (cope with) hom.
از پس اوبرمی آیم
air brake handle
دستهترمزهوایی
The door – handle has broken off.
دسته درشکسته است
I wI'll show you! Who do you think you are ?I know how to handle (treat) people like you !
خیال کردی! خیالت رسیده ! ( درمقام تهدید )
To fly into a rage. To foly off the handle.
آتشی شدن (ازکوره دررفتنن )
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...