English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 73 (5 milliseconds)
English Persian
batch compiler همگردان دستهای
batch compiler کامپایلردستهای
Other Matches
compiler نرم افزاری که برنامه کد گذاری شده را به برنامه با کد ماشین تبدیل میکند
compiler اسمبلر یا کامپایلری که یک برنامه را برای یک کامپیوتر کامپایل و در همان زمان برای دیگری اجرا میکند
compiler خصوصیتی در کامپایلر که به برنامه نویس کمک میکند خطاها را پیدا کند
compiler که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
compiler زبان سطح بالا
compiler تبدیل میکند
compiler نرم افزاری که برنامه کدگذاری شده به حالت دیگر
compiler گرد اورنده
compiler مولف
compiler همگردان
compiler کامپایلر
compiler مترجم برنامه مترجم
compiler compiler همگردان- همگردان
optimizing compiler کامپایلر بهینه سازی
one pass compiler کامپایلر تک گذر
native compiler کامپایلر اختصاصی
interactive compiler همگردان فعل و انفعالی
incremental compiler همگردان نموی
cross compiler کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
compiler program برنامه همگردانی
compiler language زبان همگردانی
compiler generator مولد همگردان
compiler directive رهنمود همگردانی
self compiling compiler کامپایلری که به زبان اصلی خودش نوشته شده و قابلیت کامپایل کردن خود را نیز دارد
batch دسته کردن مجموع کردن
batch دستهای
batch مقدار نان دریک پخت
batch یک پارتی
batch یک محموله
batch سیستمی که فایلهای دستهای را اجرا میکند
batch این دستورات اجرا می شوند و آنچه کاربر در آنها تغییر میدهد نیز ضبط میشود
batch مین اطلاعات سفید
batch ارسال سریع حجم بزرگی از داده بدون نیاز به تصدیق گیرنده برای هر داده
batch در گروههای مربوطه و در یک ماشین
batch فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند
batch گروهی از موضوعات که در یک زمان ایجاد شده اند
batch یک دست
batch مقدار
batch دسته
batch اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
batch ابخوره
batch اندازه مخلوط بتن
batch مجموعه
batch قسمت
batch با مقیاس تقسیم کردن عملیات مربوط به بتن
batch سری
batch 1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batch قرار دادن موضوعات در گروهها
batch گروه
batch یک مجموعه
batch قرار دادن داده ها و کارها در یک گروه
batch فایل ذخیره شده روی دیسک که شامل دستورات سیستم است . در هنگام اجرای فایل دستهای
batch production تولیدانبوه
batch process فرایند پیمانهای
batch total جمع کل دسته
batch mixer مخلوط کن ضربهای
batch mode باب دستهای
batch file فایل دستهای
batch costing تعیین قیمت سفارش کالا
batch costing تعیین هزینه مجموعهای ازکالا
batch number شماره مرجع و یک دسته
batch patenting پاتنت کردن منقطع
batch production تولید زیاد یک نوع کالا
batch quantity کمیت گروهی
batch processing سیستم کامپیوتری که قادر به پردازش گروهی از کارهاست
batch processing سیستم پردازش داده ها که در آن اطلاعات در دسته هایی جمع آوری می شوند و سپس در یک ماشین اجرا می شوند
batch processing پردازش دستهای
batch processing دسته پردازی
batch process فرایندناپیوسته
remote batch processing پردازش دستهای از راه دور دسته پردازی از راه دور
batch type furnace کوره نوع منقطع
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com