Dictiornary-Farsi | battery carbon | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)

English	Persian
battery carbon	زغال باتری


Search result with all words

carbon battery plate	صفحه باتری کربنی
Other Matches

carbon	کربن
carbon	ذغال
carbon	C :symb
carbon	الماس بیفروغ
carbon	ذغال خالص
primary carbon	کربن نوع اول
hydro carbon	ترکیب هیدروژن و کربن
carbon free	کربن ازاد
gas carbon	ذغال قرع
decolorizing carbon	ذغال رنگ زدا
carbinol carbon	کربن کربینول
carbon arcwelding	جوش قوسی بوسیله کربن
anomeric carbon	کربن انومری
primary carbon	کربن 1 درجه
asymmetric carbon	کربن بی تقارن
carbon dating	اندازهگیریسنچیزیبااستفادهازمیزانرادیواکتیویتهآن
secondary carbon	کربن 2 درجه
tertiary carbon	کربن نوع سوم
tertiary carbon	کربن 3 درجه
sugar carbon	زغال قند
secondary carbon	کربن نوع دوم
carbon holder	پایه کربن
carbon black	دوده
carbon brush	زغال کربنی
carbon brush	ذغال
carbon resistor	مقاومت کربنی
carbon rheostat	رئوستای کربنی
carbon ribbon	نوار کاربنی
carbon ribbon	ریبون پلاستیکی نازک با جوهر مشکلی که در چاپگر استفاده میشود
carbon seal	وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
carbon steel	فولاد کربن یا فولاد سخت
carbon tape	نوارکاربنی
carbon microphone	میکروفون زغالی
cored carbon	کربن هسته دار
carbon cell	پیل کربنی
carbon contact	کنتاکت کربنی
carbon cycle	سیکل کربن
carbon deposite	لایه کربن
carbon disk	قرص زغالی
carbon fixed	کربن ثابت
carbon fixed	ذغال ثابت
carbon free	ذغال ازاد
carbon tracking	باقیمانده بسیار ناچیز کربن که در اثر تخلیه الکتریکی درداخل دینام دلکو یا محفظه شمع باقی میماند
acetylenic carbon	کربن استیلنی
activated carbon	کربن فعال شده
active carbon	کربن فعال
carbon monoxide	منواکسید کربن
carbon paper	کاغذ کاربن
carbon copy	کپی نسخه غیراصل
carbon copy	رونوشت
carbon copy	رونوشت کاربنی
carbon copies	کپی نسخه غیراصل
carbon dioxide	دی اکسید کربن
activated carbon	ذغال فعال شده
carbon dioxide	گازکربنیک
carbon copies	رونوشت کاربنی
carbon copies	ورق کاربن
be a carbon copy <idiom>	دقیقا مثل دیگری بودن
carbon copies	رونوشت
carbon copy	ورق کاربن
carbon chain polymer	بسپار زنجیر کربنی
iron carbon alloy	الیاژ اهن و کربن
iron carbon diagram	نمودار اهن- کربن
medium carbon steel	فولادباکربن متوسط
plain carbon steel	فولاد کربن غیرالیاژی
high carbon steel	فولادی با میزان کربن 5/0%تا 50/1%
high carbon steel	فولاد با کربن زیاد
blind carbon copy	در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
carbon arc welding	جوشکاری با جرقه کربن
carbon dioxide therapy	درمان با انیدرید کربنیک
carbon filament lamp	لامپ با افروزه کربنی
carbon pile regulator	نافم کربنی
carbon zinc cell	پیل اولیه قابل حمل
crater in positive carbon	گودی کربن مثبت
zinc carbon cell	پیل روی- زغال
arc lamp carbon	کربن لامپ قوسی
He's a carbon copy of his father.	کپی پدرش است.
to trap something [e.g. carbon dioxide]	چیزی را گرفتن [جمع کردن] [برای مثال دی اکسید کربن ]
coolant: carbon dioxide	سردکنندهدیاکسیدکربن
zinc carbon cell	پیل لکلانشه
plain carbon tool steel	فولاد ابزار غیرالیاژی
carbon arc lead burning	جوش سرب با جرقه کربن
ultra high carbon steels	فولادهای فرا- پر- کربن
single button carbon microphone	میکروفون تک زغالی
carbon pile voltage regulator	تنظیم کننده ولتاژ زغالی
carbon dioxide gas coolant	سردکنندهیگازدیاکسیدکربن
double button carbon microphone	میکروفون دو زغالی
battery	باتری
battery	توپزن و توپگیر
battery	اتشبار صدای طبل
battery	باطری برجک توپ
battery	باطری
battery	که پس از قط ع کامپیوتر داده ها را برگرداند
battery	استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
battery	اتشبار
battery	گهواره یا سکوی استقرارلوله توپ
battery	قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
c battery	باطری شبکه
battery	حمله با توپخانه ضرب و جرح
battery	ایراد ضرب و جرح
battery still	دیگ تقطیر باتری
battery	وسیله شیمیایی که جریان الکتریکی ایجاد میکند
battery	که یک باتری پشتیبان دارد
b battery	باتری ب
h.t. battery	باتری ب
h.b. battery	باتری ا
voltaic battery	باتری ولتایی
flashlight battery	باطری چراغ قوه
traction battery	باطری وسیله نقلیه
hostile battery	اتشبار دشمن
assault and battery	حملهی بدنی
dry battery	باتری خشک
element of battery	الکترد پیل
exchange battery	باطری
filament battery	باتری ا
The battery is dead.	باتری خالی شده است.
The battery is dead.	باتری تمام شده است.
Please check the battery.	لطفا باطری را کنترل کنید.
battery cover	پوششباطری
field battery	اتشبارصحرائی
firing battery	اتشبار تیر
assault and battery	ضرب و جرح
assault and battery	ضرب و شتم
firing battery	اتشبار تیراندازی کننده
floating battery	باتری ذخیره
storage battery	اکولاموتور
saluting battery	توپ اجراکننده تیر سلام اتشبار تیر سلام
primery battery	باطری اولیه
plunge battery	باتری با الکترد شناور
storage battery	باتری بارشدنی
overfilling of battery	سرشار کردن باتری
overdischarge of battery	تخلیه فرساینده باتری
over sulphation of battery	سولفاتی شدن مخرب
oven battery	باطری کوره
microphone battery	باطری میکروفن
mercury battery	باطری جیوهای
secondary battery	پیل باتری
secondary battery	باتری بارشدنی
storage battery	انباره
storage battery	باتری انبارهای
starting battery	باتری استارت
standby battery	باتری اضطراری
stand by battery	باتری یدکی
solar battery	باطری افتابی
smee battery	پیل اسمی
separate battery	اتشبار مستقل
to charge the battery	باتری را بار کردن
main battery	باطری اصلی
heater battery	باتری ا
headquarters battery	اتشبار قرارگاه
headquarters battery	اتشبار ارکان
grid of a battery	شبکه باتری
grid battery	باطری بایاس شبکه
gravity battery	باتری وزنی
gelatine battery	باتری خشک
gelatine battery	باتری ژلاتینی
ignition battery	باتری استارت
galvanic battery	پیل
heater battery	باتری گرم کننده
heating battery	باطری فیلامان
main battery	توپ اصلی ناو
lighting battery	باطری نور
lighting battery	باتری روشنایی
suspect battery	اتشبار مشکوک دشمن
test battery	مجموعه ازمون
internal battery	مقاومت داخلی باطری
impurities in battery	ناخالصیهای باتری
ignition battery	باطری سیستم جرقه زنی
thermal battery	باطری حرارتی
torch battery	باطری قلمی
galvanic battery	دستگاه تولیدالکتریک با عمل شیمیایی
battery jar	فرف باتری
solution of battery	الکترولیت باتری
battery electrolyte	الکترولیت باتری
battery electrode	الکترود باتری
discharger for battery	باتری خالی کن
battery discharger	باتری خالی کن
battery depolarizer	واقطبنده
battery defense	پدافند دور تا دور اتشبار پدافند از اتشبار
battery cradle	کلاف باتری
battery copper	مس باتری
battery control	کنترل برجکهای توپ
battery executive	افسر اجرائیات اتشبار
battery executive	افسرتیر اتشبار
battery current	برق باتری
battery isolator	لایی باتری
battery insulator	میانگیر باتری
battery insulator	عایق باتری
battery hydrometer	چگالی سنج باتری
battery hold down	میانگیردار باتری
battery headquarters	ارکان اتشبار
battery acid	اسید باتری
battery syringe	سرنگ باتری
battery filler	سرنگ باتری
battery control	وسیله کنترل توپ
battery connector	رابط پیل باتری
battery commander	فرمانده اتشبار
battery backup	باطری پشتیبان
battery ammeter	امپرسنج باتری
battery acid	اسید باطری