English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
battery liquid مایع باتری
battery liquid الکترولیت باتری
Other Matches
liquid liquid chromatography کروماتوگرافی مایع- مایع
liquid ابکی
liquid روان
liquid سلیس
to d. up a liquid مایعی را باچمچه ومانندان برداشتن یا خالی کردن
liquid نقدینه
liquid مایع
liquid ابگونه
liquid چیز ابکی
liquid روان سلیس
liquid نقدشو
liquid پول شدنی
liquid سهل وساده
liquid limit حد میعان
liquid compass مایعقطبنما
liquid eyeliner خطچشممایع
liquid foundation کرم مایع
washing-up liquid مایعفرفشوئی
liquid measure مقیاس اندازه گیری مایعات حجم سنج
liquid mascara ریمل
liquid limit مرزحالت شلی
liquid limit مرز ابگونگی
liquid capital سرمایه نقدی
liquid limit حد سیلان
liquid limit حد جاری شدن
liquid lunch ناهارحاویمشروباتالکلی
liquid measure مقیاس حجم مایع
liquid nitrogen نیتروژن مایع
perfect liquid پول نقد
perfect liquid نقدینه کامل
mother liquid مادر اب
liquid state حالت مایع
liquid soap صابون مایع
liquid rocket راکت سوخت مایع
supercooled liquid مایع ابر سرد
superheated liquid مایع ابر گرم
liquid propellant سوخت مایع
liquid propellant سوخت مایع موشک
to strain a liquid صاف کردن یک مایع
liquid propellant خرج پرتاب مایع
liquid propellant خرج مایع
liquid oxygen اکسیژن مایع
sealing liquid مایع اب بندی
liquid limit حدمیعان
liquid limit مرز روانی
liquid air هوای مایع شده
liquid crystal کریستال مایع
liquid consonants حروف گنگی که صدای انها روان و نرم مینماید
liquid consonants حروف نرم
liquid capital سرمایهای که پول نقد باشد
liquid capital سرمایه راکد
liquid bitumen قیر روان
liquid assets دارائیهای نقدی
liquid ammonia امونیاک مایع
liquid crystals کریستال مایع
flammable liquid مایع اشتعال پذیر
liquid air هوای مایع
liquid air ابگون هوا
liquid exygen اکسیژن مایع
liquid fire اتش روان
developer liquid مایع فهور
liquid limit حد روانی
liquid hydrogen هیدروژن مایع
liquid hydrates مایع هیدراتها
liquid honing سنگ زنی مایعی
liquid glass شیشه مایع
liquid gas گاز مایع
absorption liquid مایع جذب
liquid fuel سوخت مایع
liquid fire اتش پاشیدنی
cryogenic liquid گاز مایع شده در درجه حرارت خیلی پایین
cryogenic liquid مایع سرمازا
gas liquid chromatography کروماتوگرافی مایع گاز
liquid air container مخزن هوای مایع
liquid metal charge شارژ فلز مذاب
liquid membrance electrode الکترود مایع غشایی
liquid limit test ازمون مرز حالت شلی
liquid limit test ازمون حد روانی
liquid crystal display کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
liquid crystal display صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
liquid/gas separator دستگاهتجزیهایگاز
liquid hydrogen tank مخزنهیدروژنمایع
liquid oxygen tank مخزناکسیژنمایع
liquid/gas separator مایع
liquid nitrogen tank مخزننیتروژنمایع
liquid-crystal display نمایشکریستالمایع
liquid crystal displays صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
liquid crystal displays کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
gas liquid partitions chromatography کروماتوگرافی گاز- مایع
leach [liquid formed by leaching] مایعی که از صافی گرفته شده [شیمی]
bulk liquid storage space حجم کلی مخزن
liquid oxygen tank baffle مخزناکسیژنمایعبیمصرف
cross section of a liquid compass قسمتموربقطبنمایمایع
liquid crystal display colour pigmented صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
liquid crystal bar graph panel indicator شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
battery که پس از قط ع کامپیوتر داده ها را برگرداند
b battery باتری ب
h.t. battery باتری ب
battery اتشبار
battery ایراد ضرب و جرح
h.b. battery باتری ا
battery حمله با توپخانه ضرب و جرح
battery باتری
battery اتشبار صدای طبل
c battery باطری شبکه
battery قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
battery توپزن و توپگیر
battery استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
battery که یک باتری پشتیبان دارد
battery وسیله شیمیایی که جریان الکتریکی ایجاد میکند
battery گهواره یا سکوی استقرارلوله توپ
battery باطری
battery still دیگ تقطیر باتری
battery باطری برجک توپ
smee battery پیل اسمی
separate battery اتشبار مستقل
secondary battery باتری بارشدنی
secondary battery پیل باتری
standby battery باتری اضطراری
saluting battery توپ اجراکننده تیر سلام اتشبار تیر سلام
primery battery باطری اولیه
plunge battery باتری با الکترد شناور
starting battery باتری استارت
storage battery باتری انبارهای
lighting battery باطری نور
overfilling of battery سرشار کردن باتری
headquarters battery اتشبار قرارگاه
heater battery باتری ا
heater battery باتری گرم کننده
heating battery باطری فیلامان
hostile battery اتشبار دشمن
ignition battery باتری استارت
ignition battery باطری سیستم جرقه زنی
impurities in battery ناخالصیهای باتری
internal battery مقاومت داخلی باطری
lighting battery باتری روشنایی
stand by battery باتری یدکی
overdischarge of battery تخلیه فرساینده باتری
over sulphation of battery سولفاتی شدن مخرب
oven battery باطری کوره
torch battery باطری قلمی
traction battery باطری وسیله نقلیه
to charge the battery باتری را بار کردن
voltaic battery باتری ولتایی
assault and battery ضرب و شتم
assault and battery ضرب و جرح
The battery is dead. باتری تمام شده است.
Please check the battery. لطفا باطری را کنترل کنید.
assault and battery حملهی بدنی
thermal battery باطری حرارتی
mercury battery باطری جیوهای
test battery مجموعه ازمون
storage battery انباره
microphone battery باطری میکروفن
main battery باطری اصلی
main battery توپ اصلی ناو
storage battery اکولاموتور
storage battery باتری بارشدنی
solar battery باطری افتابی
The battery is dead. باتری خالی شده است.
suspect battery اتشبار مشکوک دشمن
battery cover پوششباطری
headquarters battery اتشبار ارکان
battery output توان برونداد باطری
battery filler سرنگ باتری
battery executive افسرتیر اتشبار
battery executive افسر اجرائیات اتشبار
solution of battery الکترولیت باتری
battery electrolyte الکترولیت باتری
battery electrode الکترود باتری
discharger for battery باتری خالی کن
battery discharger باتری خالی کن
battery depolarizer واقطبنده
battery defense پدافند دور تا دور اتشبار پدافند از اتشبار
battery current برق باتری
battery cradle کلاف باتری
battery syringe سرنگ باتری
battery headquarters ارکان اتشبار
battery of wells گروه چاهها
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
battery of generators مولدهای ردیفی
battery mounting پایه باتری
battery left رگبار از راست یا از چپ
battery lamp چراغ قوه
battery jar فرف باتری
battery isolator لایی باتری
battery insulator میانگیر باتری
battery insulator عایق باتری
battery hydrometer چگالی سنج باتری
battery hold down میانگیردار باتری
battery copper مس باتری
battery control کنترل برجکهای توپ
battery control وسیله کنترل توپ
battery box جعبه باطری
battery box جعبه باتری
battery backup باطری پشتیبان
battery ammeter امپرسنج باتری
battery acid اسید باطری
battery acid اسید باتری
back to battery برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com