English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 100 (6 milliseconds)
English Persian
beach exit گذرگاه ساحلی
beach exit معبر ساحلی
beach exit محل خروجی اسکله
Other Matches
exit خروج
exit در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی
exit خروجی
exit مرگ درگذشت
exit عزیمت
exit مخرج
exit خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
exit بیرون رفتن
exit خارج شدن
exit road راه خروج ازموضع یا سر پل یا منطقه فرود
exit road راه خروجی
exit point نقطه خروجی
exit point نقطه مرگ
exit point نقطه خروج
exit interview مصاحبه پایان خدمت
error exit در روی خطا
emergency exit خروج اضطراری
deferred exit انتقال کنترل به یک زیربرنامه در زمانی که قابل پیش بینی نبوده و حادثهای غیر مترقبه ان را مشخص میکند
exit splitter شکافنده خروجی
exit taxiway خروجیجاده
emergency exit در خروج اضطراری
Emergeny exit . پله های فرار ( درهای خروجی برای مواقع اضطراری )
exit visa مهرپاسپورت
Where is the emergency exit? در خروج اضطراری کجاست؟
exit turnstile تیرچهاربازویگردندهخارجی
exit track خروجیخطآهن
exit cone خروجیمخروطی
exit poll برخه پرسی
port of exit مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
normal exit درروی عادی
exit polls برخه پرسی
freedom of entry and exit ازادی ورود و خروج
high-speed exit taxiway خروجیتاکسیوباسرعتبالا
beach شن زار
beach اسکله
beach ساحل شنی
beach کرانه شنی
beach زدن به ساحل
beach دریاکنار
beach پلاژ کرانه
beach باراندازساحلی
beach بگل نشستن کشتی
beach کناردریا رنگ شنی
beach ساحل
beach capacity فرفیت اسکله
beach diagram طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
hard beach ساحل مستحکم
back beach کرانه جزر و مد
beach diagram طرح نمودار اسکله
back beach ساحل جزرو مد
backshore beach کرانه جزر و مد
beach capacity فرفیت باراندازساحلی
backshore beach ساحل جزرو مد
hard beach قسمت مستحکم ساحل یا اسکله اسکله روسازی شده
landing beach ساحل پیاده شدن
beach foam کف آب [کف حاصل از برخورد آب با چیزی]
beach foam کف آب دریا
beach ball توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
beach minefield میدان مین ساحلی
beach balls توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
beach foam کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
over the beach operations عملیات کرانهای
over the beach operations عملیات ساحلی
beach dump انبار موقت ساحلی
beach dump انباراسکله
beach minefield میدان مین اسکلهای
beach erosion فرسایش ساحلی
beach matting کف پوش ساحلی
beach matting تور سیمی ساحلی
beach master رئیس بارانداز
beach master افسر لجستیک در عملیات اب خاکی رئیس اسکله
beach marker علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
beach head سر پل ساحلی
beach head سر پل
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
beach group گروه خدمات ساحلی
beach gear وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
beach flag پرچم شاخص اسکله
beach flag پرچم مشخصه ساحلی
beach obstacle مانع ساحلی
beach organization یکان ساحلی
beach organization یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
raised beach بالاکنار
beach dump نقطه اماد در سر پل دریایی
beach unit یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
beach unit یکان تهیه بارانداز
beach sand شن زار
beach reserves ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
beach reserves ذخایر ساحلی
beach patrol نگهبان اسکله
beach patrol نگهبان ساحلی
beach patrol گشتی ساحلی
beach party گروه پیشرو اب خاکی
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
beach party تیم ساحل
beach face کمربند ساحلی
beach support area منطقه پشتیبانی ساحلی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com