English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 106 (6 milliseconds)
English Persian
beach patrol گشتی ساحلی
beach patrol نگهبان ساحلی
beach patrol نگهبان اسکله
Other Matches
patrol گشت
patrol پاسداری گشت زدن
patrol پاسبانی کردن پاسداری کردن
patrol قسمت گشتی
patrol گشت زنی پاسدار پاسداری دادن
patrol گشت زدن
patrol کشتی اکتشافی
patrol گشتی
shore patrol پلیس ساحلی
patrol car اتومبیل گشتی
contact patrol گشتی تماس
fire patrol گشتی اتش نشان
to patrol a town برای پاسبانی دورشهر گشتن
to patrol a town شهری را گشت زدن
standing patrol گشتی ثابت
fighting patrol گشتی رزمی
shore patrol انتظامات ساحلی یا گشتی ساحلی
combat patrol گشتی رزمی
patrol judge داور برج طول مسیر اسبدوانی
patrol wagon ماشین مخصوص حمل زندانیان
patrol wagon اتومبیل پلیس
sounding patrol نگهبان عمق سنج ناو
reconnaissance patrol گشتی شناسایی
ski patrol گروه نجات و حمل مصدومان در پیست اسکی
shore patrol پلیس نیروی دریایی
shore patrol دژبان ساحلی
patrol cars اتومبیل گشتی
barrier patrol گشتی مامور موانع
barrier patrol ناو گشتی سد کننده
patrol boats ناوچه گشتی
contact patrol گشتی اخذتماس
shore patrol کرانه پاسدار
coastal patrol گشتی ساحلی
patrol boat ناوچه گشتی
prudent limit of patrol حداکثر زمان گشت مطمئن هواپیما از نظر سوخت
combat air patrol هواپیمای گشتی رزمی گشتی رزمی هوایی
combat air patrol گشتی هوایی
barrier combat air patrol گشتی هوایی سد کننده راه دشمن
barrier combat air patrol گشتی مرزی هوایی
beach کرانه شنی
beach ساحل
beach شن زار
beach کناردریا رنگ شنی
beach بگل نشستن کشتی
beach اسکله
beach پلاژ کرانه
beach باراندازساحلی
beach دریاکنار
beach ساحل شنی
beach زدن به ساحل
beach unit یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
beach unit یکان تهیه بارانداز
landing beach ساحل پیاده شدن
raised beach بالاکنار
beach foam کف آب [کف حاصل از برخورد آب با چیزی]
beach balls توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
beach ball توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
hard beach قسمت مستحکم ساحل یا اسکله اسکله روسازی شده
beach foam کف آب دریا
over the beach operations عملیات کرانهای
over the beach operations عملیات ساحلی
hard beach ساحل مستحکم
beach foam کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
back beach کرانه جزر و مد
beach erosion فرسایش ساحلی
beach exit گذرگاه ساحلی
beach exit معبر ساحلی
beach exit محل خروجی اسکله
beach face کمربند ساحلی
beach flag پرچم مشخصه ساحلی
beach flag پرچم شاخص اسکله
beach gear وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
beach dump نقطه اماد در سر پل دریایی
beach dump انباراسکله
back beach ساحل جزرو مد
backshore beach کرانه جزر و مد
backshore beach ساحل جزرو مد
beach capacity فرفیت اسکله
beach capacity فرفیت باراندازساحلی
beach diagram طرح نمودار اسکله
beach diagram طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
beach dump انبار موقت ساحلی
beach group گروه خدمات ساحلی
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
beach organization یکان ساحلی
beach organization یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
beach party تیم ساحل
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
beach party گروه پیشرو اب خاکی
beach reserves ذخایر ساحلی
beach reserves ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
beach sand شن زار
beach obstacle مانع ساحلی
beach minefield میدان مین اسکلهای
beach head سر پل
beach head سر پل ساحلی
beach marker علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
beach master افسر لجستیک در عملیات اب خاکی رئیس اسکله
beach master رئیس بارانداز
beach matting تور سیمی ساحلی
beach matting کف پوش ساحلی
beach minefield میدان مین ساحلی
beach support area منطقه پشتیبانی ساحلی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com