Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 115 (7 milliseconds)
English
Persian
beach reserves
ذخایر ساحلی
beach reserves
ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
Other Matches
reserves
عضو علی البدل
reserves
کتمان حقیقت
reserves
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserves
قید شرط
reserves
نگهداشتن
reserves
ذخیره کردن اختصاص دادن
reserves
ذخیره کردن
reserves
کنار گذاشتن
reserves
پس نهاد
reserves
پس نهاد کردن
reserves
نگه داشتن اختصاص دادن
reserves
اندوختن اندوخته
reserves
ذخیره
reserves
احتیاط یدکی
reserves
توداربودن
reserves
مدارا
reserves
احتیاط
reserves
اندوخته
reserves
رزرو کردن
reserves
از پیش حفظ کردن
individual reserves
وسایل ضروری انفرادی که با نفرحمل میشود
individual reserves
وسایل ذخیره انفرادی
idle reserves
ذخائر بلااستفاده
idle reserves
ذخائر بیکار
foreign reserves
ذخائر خارجی
excess reserves
اندوختههای مازاد
excess reserves
ذخائر اضافی
estimated reserves
ذخائرتخمینی
estimated reserves
ذخائر براوردی
initial reserves
ذخایر اولیه
initial reserves
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
war reserves
ذخایر جنگی
unit reserves
اماد ذخیره یکانی
unit reserves
ذخایر یکانی
supply reserves
ذخایر امادی
natural reserves
ذخائر طبیعی
monetary reserves
ذخائر پولی
mobilization reserves
ذخیرههای مربوط به بسیج نیروها امادهای بسیج
legal reserves
مقدار وجهی که بانکهای تجارتی طبق قانون باید نزد بانک مرکزی داشته باشند
legal reserves
ذخیرههای قانونی
international reserves
اندوختههای بین المللی
international reserves
ذخائر بین المللی
legal reserves
ذخایر قانونی
base reserves
ذخایرپادگانی نیروی احتیاط پادگانی
base reserves
اماد مبنای ذخیره
bank reserves
ذخایر بانکی
bank reserves
اندوختههای بانکی
beach
بگل نشستن کشتی
beach
باراندازساحلی
beach
پلاژ کرانه
beach
دریاکنار
beach
زدن به ساحل
beach
کرانه شنی
beach
اسکله
beach
ساحل شنی
beach
ساحل
beach
کناردریا رنگ شنی
beach
شن زار
international monetary reserves
ذخائر پولی بین المللی
beach capacity
فرفیت اسکله
back beach
ساحل جزرو مد
backshore beach
کرانه جزر و مد
hard beach
ساحل مستحکم
hard beach
قسمت مستحکم ساحل یا اسکله اسکله روسازی شده
backshore beach
ساحل جزرو مد
back beach
کرانه جزر و مد
beach foam
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
beach foam
کف آب
[کف حاصل از برخورد آب با چیزی]
beach foam
کف آب دریا
beach balls
توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
beach ball
توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
landing beach
ساحل پیاده شدن
over the beach operations
عملیات کرانهای
over the beach operations
عملیات ساحلی
beach flag
پرچم شاخص اسکله
raised beach
بالاکنار
beach unit
یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
beach unit
یکان تهیه بارانداز
beach master
افسر لجستیک در عملیات اب خاکی رئیس اسکله
beach marker
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
beach head
سر پل ساحلی
beach head
سر پل
beach group
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
beach group
گروه خدمات ساحلی
beach gear
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
beach diagram
طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
beach flag
پرچم مشخصه ساحلی
beach face
کمربند ساحلی
beach exit
محل خروجی اسکله
beach exit
معبر ساحلی
beach exit
گذرگاه ساحلی
beach erosion
فرسایش ساحلی
beach dump
نقطه اماد در سر پل دریایی
beach dump
انباراسکله
beach master
رئیس بارانداز
beach matting
تور سیمی ساحلی
beach sand
شن زار
beach capacity
فرفیت باراندازساحلی
beach diagram
طرح نمودار اسکله
beach patrol
نگهبان اسکله
beach patrol
نگهبان ساحلی
beach patrol
گشتی ساحلی
beach party
گروه پیشرو اب خاکی
beach party
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
beach party
تیم ساحل
beach organization
یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
beach organization
یکان ساحلی
beach obstacle
مانع ساحلی
beach minefield
میدان مین اسکلهای
beach minefield
میدان مین ساحلی
beach matting
کف پوش ساحلی
beach dump
انبار موقت ساحلی
beach support area
منطقه پشتیبانی ساحلی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com