English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 70 (5 milliseconds)
English Persian
bead tire لاستیک با لبههای گرد شده
Other Matches
bead مگسک تفنگ
bead کوچک و لاغر ریزه
bead زبانه
bead مهره فتیله
bead گچبری گردو کوچک
bead موج خطی در ورقههای فلزی
bead برگرداندن لبههای ورق
bead لبه دار کردن
bead دانه تسبیحی مهره
bead دانههای حاصل ازجوشکاری
bead بخش کوچکی از برنامه که برنامه یک کار مجزا به کار می رود
bead مهره ساختن
bead بریسمان کشیدن
bead خرمهره منجوق زدن
bead دانه تسبیح
bead مهره
bead-and-reel [دانه تسبیح گرد شبیه قرقره یا ماسوره]
corner-bead زبانه ی نبش
bald bead کله طاس
bead maker مهره ساز
bead polymwerization بسپارش حبهای
angel-bead تسمه ی زوار نبش
weld bead مهره جوش
doube bead گچ بری موازی
weld bead تکه فلزی که درامتداد اتصال جوش قراردارد
bead wire سیملبهگرد
bead roll صورت مردگانی که برای ارواح انها فاتحه یادعامیخوانند
ring and bead sight دستگاه نشانه روی که دارای شکاف درجه حلقوی و مگسک میباشد
flush bead moulding [تزئینات گچ بری دوتایی]
triangular brass bead مثلث برنج
to tire down or out ازپادراوردن
tire out <idiom> خیلی خسته شدن
tire تایر
tire لاستیک
tire لاستیک چرخ
tire فرسودن
tire از پادرامدن
tire خسته
tire خسته کردن
tire لاستیک زدن به
ash tire اتش ملایم
spare tire لاستیک زاپاس
tire lever اهرم نصب لاستیک
tire mill دستگاه نورد لاستیک
I have a flat [tire] . من پنچر کرده ام.
head tire روسری
to pump up a tire تایری را با تلمبه باد کردن
tire pressure فشار هوای لاستیک
baloon tire لاستیک اتومبیل
combat tire لاستیک جنگی
combat tire تایر جنگی خودرو
dual tire لاستیک دوبل
balloon tire لاستیک بادی عاج دار
head tire پوشاک سر
head tire ارایش مو
pneumatic tire لاستیک بادی
ash tire خاکستر گرم
tire inflation فشار هوای لاستیک
tire gage دستگاه ازمایش باد لاستیکهای اتومبیل
tire chain زنجیر یخ شکن
tire chain زنجیر چرخ
snow tire لاستیک مخصوص حرکت روی برف تایر زمستانی
snow tire تایریخ شکن
car tire [American] تایر ماشین
car tire [American] چرخ ماشین
to repair a flat tire لاستیک پنچر شده را تعمیر کردن
tire rolling mill دستگاه نورد لاستیک
flat tire [American] چرخ پنچر
to have a flat tire [tyre] پنچر بودن [لاستیک اتومبیل ]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com