English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 185 (8 milliseconds)
English Persian
betwixt square گونیا
Other Matches
betwixt مابین
betwixt درمیان
betwixt edge اریب کردن
betwixt edge یخ اریب
out of square کج
four-square مصممانه
three square بشکل مثلث
square away سروسامان دادن به دردسترس قرار دادن
four-square رک
four-square با صراحت
on the square بانصاف
on the square بدرستی
on the square بدون کجی
mean square یک مربع حسابی
out of square خارج از چهار گوش بطور نامنظم یا نادرست
by the square مطابق نمونه
by the square درست
square away <idiom> برنامه ریزی کردن
square one <idiom> درآغاز
four-square به طور صریح
four-square پراراده
four-square مصمم
four-square چهارگوش
four-square چهار گوشهی کامل
four-square کاملا مربع
square out ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت
try square گونیای فلزی
three square سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
three square دارای سه ضلع مساوی
t square خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
four-square رک و راست
four-square بیشیله پیله
four-square راستگو
four-square استوار
square in پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
four-square پابرجا
four-square قرص
four-square محکم
four-square صریح
four-square بیرودربایستی
four-square صادق
t square خطکش چلیپایی
square مساوی
square چهار گوش
square منصف
square منظم حسابی
square عادلانه
square مرتب کردن کلاه
square مربع
square مربع توان دوم
square راست حسینی
square چهارگوش کردن مربع کردن
square واریز کردن
square بتوان دوم بردن مجذور کردن
square وفق دادن
square جذر میدان
square مجذور
square گونیا
all square مساوی
to square up خود را آماده کردن [برای دعوی یا حمله]
square خانه شطرنج
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square به یک طرف میله وعمود به ان
square برابر
square چارگوش
square گوشه دار
by the square بدقت
square جوردراوردن
to be back to square one <idiom> دوباره به سر [آغاز] کار رسیدن
to be back to square one <idiom> دوباره به اول داستان رسیدن
I cannot square it with my conscience to ... من این را نمی توانم به وجدانم وفق بدهم ...
square wood بریدن الوار
square wood چارتراش کردن الوار
steel square گونیای فولادی
t mitre the square گونیا را فارسی کردن
t mitre the square گوشه نودزینه را نیم کردن
square radian استرادیان [یکای زاویه فضایی ] [ریاضی]
square bracket قلاب
to play square راست وحسینی بازی کردن
weak square خانه ضعیف شطرنج
three square file سوهان سه گوش
weak square حفره سوراخ
weak square نقطه ضعف
word square acrostic
word square جدول کلمات متقاطع
square wave باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
hollow square [گچ بری هرمی رومی]
cross-in-square [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
white square خانهسفید
set square گونیا
square bracket کروشه
square meal غذایمقوی
The Ferdowsi Square . میدان فردوسی
fair and square <idiom> راست وبی پرده
square matrix ماتریس مربعی [ریاضی]
square trowel مالهچهاگوش
square sail بادبانچهاگوش
square design طرح خشتی [طرح مربع شکل] [این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
black square خانهسیاه
square bet شرطچهارگوش
square bracket براکت
square flag پرچممربع
square move حرکت
square neck یقهچهاگوش
square root of جذرعددی
square number مربع کامل [ریاضی]
square wave موج مربع
square deal تقلب نکردن
square roots جذر
root mean square ریشه دوم میانگین حسابی توانهای دوم همه مقادیرممکن یک تابع
square ball پاس عرضی
square base کف گلوله یا قسمت ته گلوله
square dance رقص محلی امریکا
square dance رقص چوبی
square dome چهار طاقی
square foot فوت مربع
square inch اینچ مربع
square knot گره مرکب از دونیم کره
square knot گره مربر
miter square گونیا
carpenters try square گونیای درودگری
chi square مربع خی
square roots ریشه دوم
bevel square گونیا
back square گونیای فلزی که در کارگاههااستفاده میشود
color square مربع رنگ نما
flight square خانه فرار شطرنج
magic square چار گوشی که خانههای شطرنجی دارد
square brackets قلابهای گوشه دار
mean square deviation اختلاف
mean square deviation مغایرت
mean square deviation میزان انحراف متداول
square knot گره مربع
square lattice شبکه مربعی
square deals باشرف بودن رک وراست
square deals تقلب نکردن
square shooter ادم درستگار
square shooter باشرف
square deal باشرف بودن رک وراست
square shouldered چهارشانه
square shouldered دارای شانه پهن
square stone سنگ بادبر
square toed دارای پنجه مربع
square toed قدیمی مسلک
square toed امل
square toed متروکه
square wave موج چهار گوش
square root جذر
square root ریشه دوم
square rigger نوعی کشتی بادی
square leg محل بازیگر در ردیف توپزن وکمی دور از او
square matrix ماتریس مربع
square matrix ماتریس مربعی
square means second p مجذوریعنی توان دوم
square metre متر مربع
square mil میل مربع
square planar مسطح مربعی
square potential well چاه مربعی پتانسیل
square pyramid هرم مربع القاعده
square wave موج مربعی
bevelled edge square زاویه حاده
bevel steel square نقاله
black square weakness ضعف خانههای سیه رنگ شطرنج
He gave me a square deal . بامن منصفانه معامله کرد
pound per square inch پوند بر اینچ مربع
root mean square error جذر میانگین مجذور خطا
square law detection یکسوکنندگی مربعی
weighted least square method روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
square root method روش جذرگیری
triangular set square گونیای نقشه کشی
triangular set square گونیای رسم کشی
root mean square velocity جذر میانگین مجذور سرعت
ounce per inch square اونس اینچ مربع
square head plug انشعابسرچهارگوش
square pyramidal molecule مولکول هرمی مربع القاعده
chi square distribution توزیع مربع خی
chi square test ازمون "چی دو "
square-headed tip سرچهاگوش
square root key دکمهرادیکال
ordinary least square method روش حداقل مربعات معمولی
square-jawed adjustable spanner تنظیم دهانه آچار پیچ گوشتی
square shaft screw of bolt میله چارتراش
square peg in a round hole <idiom> شخصی که مناسب کاری نباشد
His deeds fail to square with his words. عملش با حرفش نمی خواند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com