English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 90 (8 milliseconds)
English Persian
bicycle path راه دوچرخه رو
bicycle path مسیر دوچرخه سواری
Other Matches
bicycle دوچرخه سواری کردن
bicycle دوچرخه
to go by bicycle دوچرخه سواری کردن
bicycle دوچرخه پایی
bicycle kick پای دوچرخه
to ride a bicycle دوچرخه سواری کردن
It was wrong of you to take the bicycle . کار غلطی کردی که دوچرخه را برداشتی
to hop on your bicycle روی دوچرخه خود جهیدن
folding bicycle دوچرخه تاشو
to walk a bicycle دوچرخه را با دست بردن
bicycle pump تلمبه دوچرخه
To dismount from a horse(bicycle). از اسب ( دوچرخه وغیره ) پایین آمدن
fixed-gear bicycle دوچرخه دنده ثابت [بدون چرخ آزاد]
motor assisted bicycle موتورسیکلت
I bought the bicycle on impulse . یکدفعه زد بکله ام واین دوچرخه راخریدم
Now that it's summer the thing to do would be to use the bicycle to commute to work. حالا که تابستان است کاری که می توان کرد این است که از دوچرخه برای رفت و آمد به سر کاراستفاده کرد.
path باریک راه
path name نام مسیر
by path جاده فرعی
I have been down that path. مزه اش را چشیده ام ( بسرم آمده است )
f. this path ازاین راه برو
the f. path جاده پیش یاجلویی
path فرمان PATH
path پیاده رو
path راه
path گذرگاه
path مسیر طریقت
path مسیر
path جاده
path مسیر ممکن یا مجموعه رویدادها یا دستورات در اجرای یک برنامه
path مسیر از یک نقط ه در شبکه ارتباطی به دیگری
path لیست زیر دایرکتوریها که سیستم عامل باید دنبال فایل نامدار بگردد
path محل فایل در لیست زیر دایرکتوری منجر به آن
path جاده مال رو
path of flight مسیر هواپیما
path of flight مسیر پرواز
path of expansion مسیر گسترش
path of expansion مسیر توسعه
path analysis تحلیل مسیر
nerve path گذرگاه عصبی
motor path گذرگاه حرکتی
path sweeping پاک کردن مسیر
path sweeping مین روبی مسیر دریایی
primrose path راه عیش وخوشی
primrose path راه تسلیم ورضا
train path اجازه عبور ترن روی یک خط
to beat a path کوبیدن یک جاده
time path مسیر زمانی
the primrose path عیش و نوش جویی
scan path مسیر پیمایش
roller path ریل دواربرجک توپ
roller path صفحه بلبرینگ
mean free path مسافت ازاد میانگین
mean free path مسافت ازاد متوسط
critical path مسیربحرانی
flight path مسیر پرواز
expansion path مسیر افزایش حجم عملیات بنگاه گر یک نقشه منحنیهای متساوی التولید
expansion path مسیر گسترش
current path مسیر عبور جریان برق
bridle path راه باریک
base path مسیر بین پایگاهها
critical path مسیر بحرانی
foot path کوره راه
glide path مسیر فرود ازاد
bridle path جاده اسب رو
lightning path مسیر برق
light path مسیر نور
leakage path مسیر خزش
leakage path مسیر نشت
glide path مسیر پرواز در حال سرخوردن
glide path مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
magnetic path مسیر خطوط قوا
fixie bicycle [fixie , one-gear bike without brakes] دوچرخه تک دنده [با چرخ آزاد]
His path was strewn with flowers . مقدم اورا گلباران کردند
mean free path for attenuation مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
attenuation mean free path مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
mean free path absorption مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
absorption mean free path مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
scattering mean free path مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
critical path method روش مسیر بحرانی
critical path analysis تحلیل مسیر بحرانی
critical path analysis استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
critical path analysis منبعی که در هر زمان فقط توسط یک پردازنده قابل استفاده است
critical path analysis تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند تابه اهداف خود برسند و نیز PERT
critical path method سی پی ام
magnetic path length طول مسیر خطوط قوا
path [corridor] for emergency vehicles راه [باز شده در جاده] برای وسایل اورژانس
To be itching fo r a fight . To be on the war path. سر دعوا داشتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com