English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
bill of divorce طلاق نامه
Other Matches
divorce فسخ
divorce طلاق
divorce جدایی
divorce تفرقه
to get divorce طلاق گرفتن
divorce طلاق دادن
to get a divorce [from somebody] طلاق گرفتن [از کسی]
voidable divorce طلاق رجعی
apply for a divorce تقاضای طلاق کردن
be granted a divorce by طلاق گرفتن از
divorce certificate طلاقنامه
irrevocable divorce طلاق بائن
limited divorce طلاق محدود
limited divorce طلاقی که مدت ان محدود بوده پس ازانقضای مهلت بخودی خودرجوع شود
permanent divorce طلاق بائن
revocable divorce طلاق رجعی
revocation of divorce رجوع از طلاق
civil divorce موسسهایکهجنبهایالتیدارد
legal instrument of divorce طلاقنامه
petitioner [divorce proceedings] مدعی [قانون]
petitioner [divorce proceedings] خواهان [قانون]
petitioner [divorce proceedings] شاکی [قانون]
divorce granted at the a woman's request طلاق خلع
to f. the bill واجدشرایط بودن
got through (the bill got through the ma لایحه از مجلس گذشت
bill nye صورتحساب
way bill سند حمل
bill of e. برات
The bill, please. لطفا صورت حساب.
May I have my bill, please? ممکن است لطفا صورتحسابم را بیاورید؟
way bill بارنامه راه اهن
way bill بارنامه دریایی
way bill بارنامه
the bill صورت حساب
bill لایحه
bill صورتحساب
bill قبض صورتحساب
bill برات
bill سند
bill اسکناس
bill صورتحساب دادن
bill نوک
bill نوک بنوک هم زدن
bill حواله
bill اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
bill بیجک
bill گزارش جریان دعوی
bill دادخواست
bill تهیه کردن صورتحساب
bill اسنادبازرگانی
bill قبض
bill منقار
bill سند مالی لایحه یا طرح قانونی
bill نوعی شمشیرپهن
omnibus bill لایحه قانونی که مسائل گوناگون در بر دارد
members bill member
play bill اگهی نمایش
play bill اعلان نمایش
protect a bill وجه براتی را تامین کردن
show bill تابلو اعلان نمایش
short bill برات کم مدت
sets of bill نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
road bill بارنامه
crow bill انبرگلوله کش
currency of a bill مدت برات
dishonour a bill نکول
retiring a bill براتی را تسویه کردن
sight bill برات دیداری
member's bill طرح قانونی
long bill نوک دراز
due bill برات پرداختنی
financial bill لایحه مالی
first reading of a bill شوراول لایحه
fly bill اعلان دستی
fly bill اگهی دستی
due bill سند بدهی
foreign bill برات ارزی
foreign bill برات خارجی
foreign bill برات قابل پرداخت در خارج ازکشور
hard bill پرندگان سخت منقار
hawk bill لاک پشت ابی
hawks bill لاک پشت منقار دار
hook bill منقار نوک برگشته
hook bill منقارعقابی
foreign bill حواله ارز خارجی
due bill در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
sight bill حواله دیداری برات یا حواله ایکه در زمان ارائه قابل پرداخت میباشد
station bill لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
watch bill لوحه نگهبانی ناو
wage bill لیست حقوق
victualling bill پروانه حمل کالائی که درانبار گمرکی موجود باشد
usance bill برات به وعده
twin bill دو مسابقه توام در یک برنامه
true bill اعلام جرمی که هیئت منصفه در فهر ان صحه گذارند
treasury bill اسناد خزانه
transit bill پروانه عبور
transit bill اجازه عبور
bill poster کسی که کارش چسباندن پوستر و آگهی بر دیوار و تابلوهای اعلانات است
bill posters کسی که کارش چسباندن پوستر و آگهی بر دیوار و تابلوهای اعلانات است
a hefty bill صورتحساب سنگینی
I think there is a mistake in the bill. من فکر میکنم اشتباهی در صورتحساب هست.
How much is my telephone bill? صورتحساب تلفنمان چقدر میشود؟
Please have my bill ready. لطفا صورتحسابم را آماده کنید.
pad the bill <idiom> اضافه شدن هزینههای کاذب
foot the bill <idiom> پرداختن
fill the bill <idiom> مناسب برای همه جا
double bill مسابقهورزشی-تئاتریاسینماکهدرآندوبرنامهاجراشود
training bill برنامه اموزشی
to veto a bill لایحه قانونی راردکردن
to talk out a bill مذاکره کردن در باره لایحهای انقدرکه موکول ببعدگرد د
the bill is undue وعده برات نرسیده است
the bill is overdraw سر رسید برات منقضی شده است
the bill has come to maturity موعد پرداخت برات منقضی شده است
the bill has come to maturity وعده پرداخت برات رسیده است
stork's bill برگ عطر
stork's bill گل عطر
stork's bill شمعدانی عطر
station bill جدول محلها
soft bill مرغ مگس خوار
the bill of has come to mature وعده پرداخت برات رسیده است
through bill of exchange بارنامه سراسری
to rush a bill through لایحهای راباشتاب ازمجلس گذرانیدن
to protean a bill وجه براتی راتامین کردن
to dishonour a bill براتی را فکول کردن
to bill and coo باهم غنج زدن
to bill and coo بوسه بازی کردن
time bill برنامه حرکت قطار
time bill سفته مدت دار
through bill of lading بارنامه سراسری
soft bill پرنده منقار نازک حشره خوار
bill of exchange برات
bill of exchange برات مبادلهای
bill of exchange برات ارزی
bill of exchange حواله یا برات کتبی غیرمشروط
bill of exceptions صورت استثنائات
bill of exception اعتراض نامه
bill of entry افهارنامه ورودی
bill of entry افهارنامه ورودی افهارنامه گمرکی
bill of disfranchise disfranchise
bill of costs صورت هزینه دادرسی
bill of attainder لایحه قانونی مصادره اموال کسانی که به علت خیانت یاجنایت محکوم شده باشند
bill hook دهره
bill hook دستعاله
bill of exgchange برات
bill of exgchange سفته
bill of lading بار نامه کشتی
bill of lading بار نامه
bill of lading ستمی کشتی
bill of lading بارنامه
bill of indictment کیفر خواست
bill of indictment ادعانامه
bill of indictment کیفرخواست
bill of indicment ادعا نامه
bill of indicment کیفر خواست
bill of guarantee ضمانتنامه
bill of goods فهرست تجارتی
bill of goods صورت کالا
bill exchange برات
bill exchange برات بازرگانی
accommodation bill سفته دوستانه
accommodation bill براتی که جهت کمک یا ضمانت فردی تهیه میگردد
accommodation bill برات دوستانه
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
bill of fare هزینه سفر
bill of fare برنامه
bill of fare صورت اغذیه مهمانخانه
bill of fare صورت غذا
bill of rights منظور هرسندی است که در ان از حقوق و ازادیهای فردی و اجتماعی سخن به میان اید و معمولااین چنین سندی بعد ازانقلابات بزرگ و یا تغییررژیم و یا تغییر قانون اساسی وجود پیدا میکند
bill of rights اعلامیه حقوق
bill of rights قانون اساسی امریکا
bill of rights اعلامیه ده مادهای حقوق اتباع امریکایی
bill of health گواهی صحت مزاج
bill of health گواهی تندرستی
airway bill بارنامه حمل هوایی
appropriation bill صورت ضبط اموال
bill broker واسطه تنزیل
bill broker دلال برات
bill book دفتر بروات
bill board تخته لنگر
battle bill فهرست استعداد رزمی ناو
battle bill لوحه جنگی ناو
banker's bill صورتحساب بانکی
banker's bill صورت تبدیل ارز
bank bill حواله بانکی
bank bill اسکناس
bank bill برات بانک
bill of health گواهی بهداشت
cross bill لایحه دفاعیه
bill of sale سند فروش
bill of sale فاکتور
bill of sale صورت فروش
bill of quantities فهرست کمی مواد
bill of quantities صورت مقداری
bill of quantities فهرست مقادیر
bill of quantites سیاهه چندی ها
bill of sale بیع نامه
clean bill برات ساده
bill payable برات قابل پرداخت
creditor's bill به ورثه میدهد
creditor's bill رسیدی که بستانکار متوفی درمقابل دریافت مقداری ازترکه به عنوان تصفیه حساب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com