English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 176 (9 milliseconds)
English Persian
billiard spot نقطه مخصوص گوی قرمزروی میز بیلیارد انگلیسی
Other Matches
billiard بازی بیلیارد
one pocket billiard بیلیارد با 51 گوی هدف که هر بازیگر سعی دارد 8 گوی را در کیسه انتخابی خوداندازد
balking billiard بیلیارد فرانسوی با 4 خط محدوده
cribbage billiard بیلیارد کیسهای با کیسه انداختن هر 2 گوی
billiard cue باچوببیلیاردزدن
rotation billiard بیلیارد امریکایی به ترتیب شماره
eight ball billiard بیلیارد امریکایی
eight ball billiard تقسیمی از1 تا 7 برای یک نفر و از 9 تا51 برای نفردیگر و شماره 8برای بازیگری که شمارههای خود را بکیسه انداخته
forty one billiard بیلیارد کیسه دار که هربازیگر شماره معینی دارد
line up billiard بیلیارد کیسه دار با روش برگرداندن گویهای کیسه افتاده به زمین
basebal billiard نوعی بیلیارد کیسه دار با 12گوی شماره گذاری شده از 1تا 12
billiard point در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
nine ball billiard بیلیارد کیسهای با 9 گوی شماره دار
one and nine balls billiard بیلیارد کیسهای بین 4 بازیگرکه گویها به نوبت زده می شوند
billiard table میز بیلیارد
cowboy billiard بیلیارد کیسهای با گوی اصلی و 3 گوی به شمارههای 1و 3 و 5
fifteen ball billiard بیلیارد امریکایی بدون تعیین گوی
straight pool billiard بازی مداوم 1/41 بیلیاردکیسهای
forty one continous billiard بیلیارد امریکایی با تعیین گوی و کیسه
bumper pool billiard بیلیارد روی میز کوچک با 2سوراخ درانتها
bottle pocket billiard بیلیارد کیسه دار با 2 گوی ومهره بطری مانند
pill pool billiard بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
on-the-spot نقدا"
in a spot <idiom> درمشکل قرار داشتن
on-the-spot فی المجلس
on the spot <idiom> درشرایط سخت ونا امیدکنندهای
spot لکه دارشدن
spot [لکه دار شدن فرش در اثر مواد رنگی و شمیایی]
spot-on دقیقا صحیح
up on the spot فی المجلس مقدا بی درنگ
on the spot فی المجلس
on the spot نقدا"
spot لکه موضع
spot کشف کردن دیدن
spot تشخیص دادن
spot بجااوردن
spot فوری
spot کشف کردن اماده پرداخت
spot باخال تزئین کردن درنظرگرفتن
spot لکه دارکردن
spot زمان مختصر لحظه
spot موضع
spot لکه لک
spot محل
spot مکان
spot خال
spot جا
spot مشاهده کردن گلوله ها
spot نقطه
spot به طور نقد
spot نقدا"
spot کمک به ژیمناست درحال انجام حرکت
spot کمان
spot مسافت یابی کردن
spot تنظیم تیر کردن
spot درجا
spot در محل
spot پیداکردن محل نقاط با دیدبانی دیدبانی کردن
spot report گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
spot rate نرخ فروش نقدی
spot price قیمت برای فروش فوری
spot sale فروش نقد
spot repair تعمیر در جا
spot price بهای جنس در معامله نقدی
spot price قیمت تمام شده
spot price قیمت نقدی
spot footing پی مجزا
spot goods کالاهای موجود
spot goods کالاهای اماده تحویل
spot grading صافسازی
spot kick ضربه کاشته
spot lamp لامپ موضعی
spot lamp لامپ با نورمتمرکز
spot map کروکی تصادف یا کروکی مشاهدات بازرس
spot market بازار نقدی
spot market بازار معاملات نقدی
spot net شبکه مخابراتی دیدبان یادیدبانی
spot pass پاس غیرمستقیم
spot pass پاسی که بجای فرستادن به بازیگر به نقطه معینی فرستاده میشود
spot elevation نقطه ارتفاع معلوم روی نقشه
spot sale فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
water spot گردباد دریایی
water spot واتراسپات
yellow spot نقطه زرد
centre spot خالوسط
handicap spot مهرهتعادلی
black spot جادهباآمارتصادفبالا
high spot جذابترین لذتبخشترین
trouble spot کشوریکهدائمادرحالدرگیریونزاعباشد
He was kI'lled on the spot. جابجا کشته شد
hit the spot <idiom> نیروی تازه وارد کردن
Johnny-on-the-spot <idiom>
soft spot for someone/something <idiom> احساسات تندوتیز داشتن
tight spot <idiom> شرایط سخت
warm spot نقطه گرماگیر
warm spot اندامها و مراکزاحساس گرما در پوست
unpainted spot تکه رنگ نشده هنگام رنگ کردن
spot shot ضربه به گویی که در نقطه معین گذاشته شده
spot test ازمایش فوری
spot transaction معامله نقدی
spot weld خال جوش
spot weld نقطه جوش دادن
spot weld اتصال نقطه جوش
spot welding نقطه جوش
spot welding جوشکاری نقطهای
spot welding جوش نقطهای
succeeding spot نقطه بعدی که توپ باید انجابه زمین گذاشته شود
sweet spot قسمت مرکزی راکت یا چوب
touch spot ناحیه بساوشی
spot repair تعمیر در محل
blind spot نقطه کور
beauty spot خال
beauty spot خال کوچک
beauty spot خال زیبایی
advertising spot فیلم تبلیغاتی
air spot تنظیم تیر توپخانه با استفاده از دیدبانی هوایی
air spot تنظیم تیربا دیدبانی هوایی
cash spot نقد فوری
cathode spot لکه کاتدی
spot cash پرداخت نقدی
center spot نقطه مرکزی بیلیارد انگلیسی
cold spot نقطه سرماگیر
dead spot منطقه ساکت
hot spot نقطه داغ
hot spot نقاط خطرناک یا خیلی خطرناک در منطقه الوده به مواد رادیواکتیو اتمی
blind spot نقطه ضعف
spot check مقابله موضعی
spot check بررسی موضعی
spot check بطور چند در میان ازمودن
spot check سرسری وبا عجله رسیدگی کردن
spot check بازدید در محل
spot checks مقابله موضعی
spot checks بررسی موضعی
spot checks بطور چند در میان ازمودن
spot checks سرسری وبا عجله رسیدگی کردن
spot checks بازدید در محل
dead spot نقطه خنثی
face off spot هرکدام از 9 نقطه مخصوص رویارویی
spot elevation ارتفاع تعیین شده
long spot موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
pain spot نقطه درد
penalty spot نقطه پنالتی
spot of enforcement نقطه پنالتی
previous spot نقطهای که توپ در اخرین باروارد بازی شده
pyramid spot نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
light spot نقطه منور
soft spot شولات
soft spot ناحیه نشست
spot ball گویی که از نقطه معین هدف ضربه با گوی اصلی بیلیاردقرار می گیرد
spot bowler بازیگری که بجای نشانه گیری به میلههای بولینگ بجای معینی روی مسیرهدفگیری میکند
spot cash پول نقد
spot distortion اغتشاش نقطه
light spot نقطه نور
landing spot نقطه فرود
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
focal spot کانون
balkline spot نقطه مرکزی خط عرضی روی میز بیلیارد
flying spot لکه نورتند رو
head spot نقطهای بین نقطه وسط وکناره شروع بیلیارد
face off spot نقطه رویارویی
center face off spot نقطه شروع در مرکز دایره میانی
center ice spot نقطه شروع در مرکز دایره میانی
This is an ideal spot for picnics . اینجا برای پیک نیک ماه است
spot welding electrode الکترود جوشکاری نقطهای
spot welding machine دستگاه جوش نقطهای
kicks from the penalty spot شوت از نقطه پنالتی
baulk line spot نقطهخطمرز
spot pattern test ازمون طرح نقطه ها
flying spot scanner پوینده لکهای تند رو
bridge spot weld جوشکاری نقطهای
white spot ball مکانتوپسفید
great white spot لکه سفید بزرگ
great red spot لکه سرخ بزرگ
single row spot welding جوشکاری نقطهای سری
double row spot welding جوشکاری نقطهای زنجیرهای جوشکاری نقطهای دوردیفه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com