Dictiornary-Farsi | bird's eye view | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 206 (10 milliseconds)

English	Persian
bird's eye view	منظرهای که از بلندی دیده میشود
bird's eye view	دورنما
bird's eye view	چشمانداز
bird's eye view	منظرهی هوایی
bird's eye view	نظر اجمالی
bird's eye view	دید کلی


Other Matches

bird	پرنده
bird	مرغان
bird	جوجه
bird	مرغ
to pinion a bird	نوک بال مرغ را چیدن
fig bird	مرغ انجیرخوار
frigate bird	مرغابی دریاهای گرمسیری که بالهای بلندقوی دارد
friar bird	مرغ طاس
friar bird	مرغ کل
fire bird	یکجورپری شاهرخ یامرغ انجیرخوار
to pounce upon a bird	ناگهان برسر مرغی فرودامدن یا حمله کردن
what kind of a bird is that ?	چه جور مرغی است
dun bird	یکجوراردک اروپایی که سروگردنش حنایی رنگ است)
fairy bird	چلچله دریایی
canary bird	قناری
cardinal bird	سهره کاکل قرمزامریکایی
death bird	بوم
death bird	لاشخور
decoy bird	دونه
decoy bird	مرغ دام
secretary bird	مرغ پا بلند قوی منقار ودراز دم
early bird	ادم سحرخیز
egg bird	مرغ نوروزی
widow bird	مرغ جولا
fairy bird	پرستوک دریایی
what kind of a bird is that ?	چه قسم پرنده ایست
to get a meat for a bird	برای مرغی جفت پیدا کردن
the song of a bird	چهچه مرغ
the secular bird	فرید زمان
humming bird	یکجور مرغ مگس خوار
humming bird	مرغ زرین پر
storm bird	بنزین ریختن ماشین
storm bird	بنزین
singin bird	پرنده اواز خوان
indigo bird	یکجوره سهره در امریکای شمالی که نر ان نیلی رنگ است
indigo bird	سهره نیلی
prison bird	کسیکه زندان خانه او شده است
king bird	یکجورمرغ بهشتی
king bird	یکجورخرمگس
lady bird	سوسک خانواده Coccinellidae
lyre bird	شلیاق
lyre bird	مرغ بهشتی
mocking bird	یکجور پرنده درامریکای شمالی که صدای مرغان دیگر رابخوبی تقلید میکند
hen bird	پرنده ماده
hen bird	مرغ ماده
the secular bird	عنقا
the secular bird	ققنس
the bird took its perch	مرغ روی چوب نشست
gallows bird	ادم مستحق اعدام
gallows bird	کسی که سرش بوی قرمه سبزی میدهد
gallows bird	جانی واجب الاعدام
game bird	یک امتیاز
game bird	پرنده موردنظر درشکار
gutter bird	گنجشک
gutter bird	ادم فرومایه
the bird took its perch	مرغ فرود امده بر چوب قرارگرفت
the bird kind	جنس پرنده
the bird is p of that event	مرغ وقوع ان رویدادرا ازپیش احساس میکند
night bird	مرغ شب بیدار
bird's opening	گشایش برد
bird's-mouth	شکاف سه گوشه
bird-brained	احمقوسادهلوح
aquatic bird	پرندهآبزی
insectivorous bird	پرندهحشرهخوار
perching bird	جاینشیمنپرنده
wading bird	پرندهدریایی
bird watcher	پرندهشناس-فردیکهکارششناسائیوتحقیقدربارهپرندگاناست-کفترباز
bird of prey	مرغ شکاری گوشتخوار
bird of prey	قوش
bird of paradise	یکجور مرغ که پرهای بسیارزیبایی دارد
bird of paradise	مرغ بهشتی
eat like a bird <idiom>	کم غذا بودن
granivorous bird	پرندهدانهخوار
canary bird	بلبل زرد
a rare bird	کم پیدا
a rare bird	گوهر نایاب
bird motif	نقش پرنده در قالی حیوان دار
bird's-break	ابزار رخ منقاری
bird cage	ماسک مخصوص خط نگهدار
bird lime	چسب
bird of passage	مرغ مهاجر
bird of passage	شخص مهاجر وخانه بدوش
bird spider	رتیل باغی
bird's eye	منظره هوایی
bird lime	کشمشک
bird fancier	مرغ باز
bird's eye	نظر کلی
bird's foot	شبیه پای پرنده
bird's nest	حرکت اشیانه پرنده روی دارحلقه
bird's nest	قسمت عقبی قرقره ماهیگیری
bird's foots	شبیه پای پرنده
flower f ;dog f;bird f;	سگ باز
flower f ;dog f;bird f;	گلباز
bird's eye perspective	پرسپکتیو اجسامی که از نقاط دور دیده میشوند
bird's eye views	دورنما
bird's eye views	دید کلی
bird's eye views	نظر اجمالی
flower f ;dog f;bird f;	مرغ باز
bird's eye views	منظرهای که از بلندی دیده میشود
The early bird gets the worm. <proverb>	سحر خیز باش تا کامروا باشی.
bird's eye views	منظرهی هوایی
bird's eye views	چشمانداز
to piniona bird's wing	نوک بال مرغی را چیدن
A bird in the hand is worth two in the bush. <proverb>	نقد رو بچسب تا نسیه.
the early bird catches the worm <proverb>	کسی که بر سر خواب سحر شبیخون زد هزار دولت بیدار را به خواب گرفت
early bird catches the worm <idiom>	هرکسی زودتر بیداربشود بیشتر بدست میآورد
A bird in the hand is worth two in the bush. <proverb>	سیلی نقد به از حلوای نسیه.
view	نما
view	دید
view	نگاه
outside view	منظره خارجی
outside view	نمای خارجی
view	چشم انداز
view	منظره
view	نظر
with the view of	از لحاظ
view from above	منظرهبالایی
with the view of	به منظور
in view of <idiom>	به خاطر اینکه
with the view of	از نظر برای
with a view to	به منظور
with a view to	از نظر برای
with a view to	از لحاظ
on view	در معرض نمایش
view	نمایش
in view of	نظر به
he took a different view	نظریه دیگری اتخاذ کرد
he took a different view	نظردیگری پیداکرد
view	نظریه
to have in view	در نظر داشتن
view	منظور
view	جستجوی چیزی , به ویژه آنچه روی صفحه نمایش داده شده است
view	نما
view	نیمرخ
view	از نظرگذراندن
view	منظره
view	نظریه عقیده
view	دیدن
view	چشم انداز قضاوت
view	دیدگاه
view	نقطه نظر
to the view	اشکارا
view	نظر
view	دید
view	بازدیدکردن
When told to carry a load , the ostrich was a bird. <proverb>	به شتر مرغ گفتند بار ببر گفت مرغم گفتند پرواز کن گفت شترم.
posterior view	نمایپشتیبدن
rear view	منظرهپشتتراکتور
view camera	دوربیننما
point of view	دید
general view	نگاهکلی
anterior view	شکلمقدماتی
point of view	لحاظ
points of view	نقطه نظر
points of view	دیدگاه
points of view	نظریه
dorsal view	منظرهپشتی
exterior view	منظرهبیرونی
point of view	نظریه
point of view	دیدگاه
retrospective view [on]	پس نگری [به]
view type	نوع نما
city view	نمای شهر
what's your view [of it] [or opinion [on it]* ]* ?	و نظر شما [در آن مورد] چیست ؟
Do you have a room with a better view?	آیا اتاقی با چشم انداز بهتر دارید؟
take a dim view of <idiom>	مخالف بودن
to have a different view of [ opinion about] something	در باره موضوی عقیده دیگری داشتن
In view of the fact that … whereas …	نظر به اینکه
As I see . In my view ( option) .	به نظرمن ( درنظرمن )
She was fascinated by the view.	غرق تماشای منظره بود
point of view	نقطه نظر
retrospective view [on]	نگاه به گذشته
points of view	دید
maxwellian view	نگرش ماکسولی دید ماکسولی
in the public view	در ملاء عام
half view	نیم نما
full view	نمای روبرو
front view	پیشانی
front view	جبهه
these two view are polesapart	این نظریه یک دنیاباهم فرق دارند
they view it favourably	بانظرمساعد به ان مینگرند
three view drawing	رسم فنی با سه نما
to burst upon the view	ناگهان به چشم عموم پدیدارشدن
front view	نمای جلو
full view	نمای تمام رخ
to interrupt a view	جلو منظرهای را گرفتن
front view	نمای جلویی
in view of the fact that	نظر به اینکه
side view	نمای جنبی
maxwellian view	نظریه ماکسولی
panoramic view	منظره پهنه نما
partial view	نمای جزیی
plan view	دید از بالا
plan view	نمای بالا
plan view	نقشه کف
keping with one's view	مطابق نظرکسی بودن
isometric view	رسمی که سه بعد شی را به نسبت متعادل نشان میدهد
sectional view	نمای برشی
side view	نیمرخ
side view	از پهلو