Dictiornary-Farsi | bituminous matter | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 151 (7 milliseconds)

English	Persian
bituminous matter	ماده قیری


Other Matches

bituminous	قیری
bituminous	قیردار
min bituminous	قیرالود
bituminous coal	زغال سنگ چاق
bituminous cement	سیمان قیری
bituminous binder	چسبنده قیری
bituminous binder	بست مایه قیری
bituminous binder	بست مایه هیدروکربنه
bituminous binder	مایه اتصال هیدروکربوری چسب مایه قیری
bituminous coal	زغال قیری
bituminous coating	اندود قیری
bituminous coal	ذغال سنگ چاق
bituminous concrete	بتن قیری
bituminous varnish	لاک اسفالت
bituminous shale	شیست قیردار
bituminous rock	سنگ قیری
bituminous road	جاده یا خیابان اسفالت
bituminous paint	رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود
bituminous paint	رنگ قیردار
bituminous paint	رنگ قیری
bituminous felt	مشمع قیراندود
bituminous facing	پرده قیری
bituminous coat	اندود قیری
bituminous facing	روکاری قیری
bituminous varnish	لاک قیری
to have no say [in that matter]	پاسخگو نبودن [در این قضیه]
I'll look into the matter.	من موضوع را دنبال خواهم کرد.
What is the matter?	موضوع چه است؟
What is the matter?	چه خبر است؟
What's the matter?	موضوع چیه؟
it does not matter	اهمیت ندارد
in this matter	در این امر
in this matter	دراین امر
in this matter	در این باب
i a with you on that matter	من در ان موضوع با شماموافق هستم
In this matter	در این بابت [قضیه]
it does not matter	عیب ندارد چیزی نیست
matter of course	چیز طبیعی
matter of course	چیز عادی
matter of	موجبات گله گزاری
what is the matter	جه خبر است چه موضوعی است چیست چه شده است
the f.of the matter	حقیقت امر
to e. into a matter	مطلبی را بازجویی یا تحقیق کردن
what matter?	چه اهمیت دارد
What is the matter with you?	چته ؟
for that matter <idiom>	به همان علت
matter <idiom>	مهم بودن
matter of course <idiom>	عادت،راه عادی،قانون
no matter <idiom>	صرفنظر
That's quite another matter.	این که کاملا موضوع دیگری است.
no matter how he has done it	هر جور میخواهدکرده باشد قطع نظر از اینکه چه جوراین کار را کرده است
to go into the matter	به این مطلب رسیدگی کردن
matter of course	بدیهی نتیجه منطقی
for that matter	از ان باب
matter	امر قضیه
matter	بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter	مشکل یا مساله قابل بحث
matter	امر
matter	کالا
matter	قالب
matter	ماده
matter	ذات
matter	ماهیت جوهر
matter	موضوع
matter	مهم بودن اهمیت داشتن
no matter	اهمیت ندارد
matter	مطلب چیز
no matter	چیزی نیست
does it matter to you	ایا برای شما اهمیت دارد
matter	اهمیت
matter	جسم
the point [of the matter]	اصل مطلب
white matter	ماده سفید
Does it matter if I dont come ?	اشکالی دارد اگرنیایم ؟
The fact of the matter is. . . . . . .	حقیقت امر اینست که ...
It doesnt matter. it is nothing.	چیزی نیست ( عیب ندارد )
matter-of-fact	حقیقت امر
When wI'll the matter come up for discussion ?	موضوعی را کی برای بحث مطرح خواهند کرد ؟
We must inquire into this matter.	درمورد این موضوع باید تحقیق کنیم
matter-of-fact	بطور واقعی
coloring matter	ماده رنگ
subject matter	موضوع اصلی
A matter of expediency .	یک امر مصلحتی
matter-of-fact <idiom>	چیزی که شخص است ،برطبق واقعیت
matter of fact <idiom>	چیزی واقعا درست باشه
to regard something as a matter of course	چیزی [داستانی] را امری آشکار در نظر گرفتن
root of the matter	اصل مطلب
to suggest it is appropriate to do so [matter]	پیشنهاد می کند که برای انجام این کار مناسب باشد [چیزی ]
It is o. k . ( all right ) . it doesent matter .	عیب ندارد
subject matter	مطلب موضوع
What is the matter with you ? what ails you?	شما را چه می شود
gray matter	ماده خاکستری بافت عصبی مغز
front matter	مقدمه
matter on hand	موضوع بحث
matter of couurse	چیز عادی یا طبیعی یا بدیهی
anti matter	ضد ماده
as a matter of fact	حقیقت امر اینست که خوب بخواهید بدانید
matter in hand	موضوع مورد بحث
matter and form	جوهر و عرض
matter of fact	حقیقت امر
coloring matter	رنگ
interstellar matter	ماده بین- ستارهای
conservation of matter	بقای ماده
i had no voice in that matter	من دران قضیه رایی نداشتم
grey matter	بافته خاکستری رنگ که جرم اصلی مخ ومغزتیره ازان درست شده است
gray matter	ماده خاکستری
fluoresent matter	ماده فلوئورسان
gospel of matter	انجیل متی
front matter	پیش گفتار
matter on hand	مانحن فیه
the matter in hand	موضوع مورد بحث
the matter is perplexed	مطلب پیچیده است
the matter is perplexed	موضوع درهم است
the matter was kept private	مطلب را پوشیده نگاه داشتند
to inquire into a matter	مطلبی را باز جویی
to inquire into a matter	کردن
tellurian matter	ماده زمینی
matter of fact	بطور واقعی
that is a matter of habit	کار عادت است
that is a matter of habit	موضوع عادت است
matter wave	موج مادی
post matter	چیزهای پستی
post matter	محمولات پستی
printed matter	مطبوعات
printed matter	اوراق چاپی
printed matter	مواد چاپی
The judge will have the final say on the matter.	قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
Please reply as a matter of urgency.	لطفا فوری پاسخ دهید.
to make inquires into a matter	چیز ی را باز جویی
It is no easy matter . Its quite a job.	کار سهل وساده ای نیست
It cannot be trifled with . It is no joking matter.	شوخی بردار نیست
I had no opportunity to discuss the matter .	فرصت نشد که موضوع را مورد بحث قرار بدهم
I have a free hand in this matter.	دراینکار دستم باز است ( اختیارات دارم )
The crux of the matter . The quintessence.	جان کلام ( مطلب )
to make inquires into a matter	در امری تحقیقات بعمل اوردن
the matter itself [the situation itself ] [ the thing itself]	این مطلب بخودی خود
to make inquires into a matter	کردن
a matter of relative importance	موضوعی با اهمیت نسبی
matter of mutual interest	موضوع دارای سود دوجانبه
No matter which way you fling a cat, it will light. <proverb>	گربه را هر طورى بیندازند روى چهار دست و پا پائین مى آید.
to bring the matter before a court [the judge]	دعوایی را در حضور قاضی آوردن
To follow up (trace) a matter (case).	موضوعی را دنبال کردن
To bring a matter to successful issue .	کاری را به نتیجه رساندن
We shall look into the matter in due ( good ) time .	درموقع مناسب باین مطلب رسیدگه خواهد شد
The matter assumed significant proportions.	دامنه کار با لاگرفت
To raise a question . To bring up a matter .	موضوعی رامطرح کردن
You must stick to your guns . You must take a firm stand in this matter.	پای این کار باید محکم بایستی
It doesn't matter where you get your appetite as long as you eat at home. <proverb>	بیرون ما را به اشتها می آورند اما در خانه غذا می خوریم. [ضرب المثل بیشتر مربوط به سکس تا غذا]
As a matter of the fact. in fact . in point of fact.	درحقیقت
It is for the Court to fix the terms. [ The terms are a matter for the Court to fix.]	این مربوط به دادگاه می شود که شرایط را تعیین کند.