Dictiornary-Farsi | bituminous road | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
bituminous road	جاده یا خیابان اسفالت


Other Matches

bituminous	قیری
bituminous	قیردار
bituminous paint	رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود
bituminous paint	رنگ قیردار
bituminous paint	رنگ قیری
bituminous felt	مشمع قیراندود
bituminous facing	روکاری قیری
bituminous coat	اندود قیری
bituminous coating	اندود قیری
bituminous facing	پرده قیری
bituminous binder	چسبنده قیری
bituminous binder	بست مایه قیری
bituminous binder	بست مایه هیدروکربنه
bituminous binder	مایه اتصال هیدروکربوری چسب مایه قیری
bituminous coal	زغال قیری
bituminous coal	زغال سنگ چاق
bituminous coal	ذغال سنگ چاق
bituminous concrete	بتن قیری
bituminous varnish	لاک اسفالت
bituminous rock	سنگ قیری
min bituminous	قیرالود
bituminous matter	ماده قیری
bituminous cement	سیمان قیری
bituminous varnish	لاک قیری
bituminous shale	شیست قیردار
the road	شارع عام
one way road	راه یک سویه
on the road	در راه
the road	شاهراه
to take to the road	راهزن شدن
to take to the road	راهزنی کردن
in the road	درسر راه
in the road	مانع راه
two way road	راه دو طرفه
two way road	راه دو سویه
road a	مسیرجاده
road	گذرگاه
one way road	راه یکطرفه
on the road <idiom>	سفر کردن
on the road	مسافر
road	طریق خیابان
road	راه اهن
road	شارع
road	معبر
road	خیابان
road	راه
road	جاده
road	بجاده
Are we on the right road for ... ?	آیا ما در جاده درستی برای ... هستیم؟
royal road	اسان ترین راه
rules of road	قوانین بین المللی عبور ومرور دریایی
service road	جاده کناری جاده سرویس
service road	شوسه کناری
secondary road	جاده فرعی یا درجه 2
secondary road	جاده درجه دو
shoulder of road	شانه راه
royal road	اسهل طرق
road junction	تقاطع جاده
road junction	چهارراه
road maker	کارگر راه
road making	راه سازی
the impediment of a road	پا گیرهای جاده
the impediment of a road	موانع جاده
temporary road	راه موقت
tall road	راه با جدار
state road	شاهراه
skid road	جاده لیز ولغزنده
road work	دویدن جادهای در تمرین بوکس
road traffic	امد وشد خیابان
road traffic	ترافیک جاده ترافیک خیابان
road movement	حرکات روی جاده
road net	شبکه جاده ها
road oil	نفت راه
road oil	روغن برای راهسازی
road plantation	درختکاری راه
road race	دو ماراتون
road racer	دونده ماراتون
road reconnaissance	عملیات شناسایی جاده ها
road roller	جاده صاف کن
road roller	غلطک ویژه جاده صاف کنی
road screen	پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
road side	کنار جاده یا خیابان
road movement	راهپیمایی
road metal	قلوه سنگ
road metal	سنگ سنگ فرش
road traffic	رفت و امد خیابان
road time	زمان عبور از جاده
road time	یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
road time	زمان حرکت ستون در روی جاده
road test	ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
road tar	قطران برای راه
road tanker	اتومبیل مخزن دار
road system	شبکه راهسازی
road system	شبکه راهها
road surface	رویه راه
road marking	علامت راه
road marking	نشانه گذاری راه
road space	فضای اشغالی از جاده به وسیله ستون
a corduroy road	جاده باتلاقی [که کنده های درختان را بصورت اریب در آن می چینند.]
Road signs	علائم راهنمایی و رانندگی جاده
road assistance	امداد جادهای
Where does this road lead to?	این جاده به کجا میرود؟
Is there a road with little traffic?	آیا جاده ای با شلوغی کمتر هست؟
Is there a road with little traffic?	آیا جاده ای با ترافیک کمتر هست؟
middle of the road <idiom>	سردوراهی گیرکردن
road ditch	خندق جاده
road hog <idiom>	راننده بیابان
hit the road <idiom>	ترک کردن (معمولابرای ماشین)
get the show on the road <idiom>	شروع کار روی چیزی
road sweeper	ماشین خاکروب
to hog the road	بی اعتنا به حقوق سایررانندگان درجاده تجاوز کردن
road ditch	آبرو [جوی] کنار راه
road ditch	راه آب [کنار جاده]
road hole	چالاب
road hole	دست انداز
road hole	گودی
To widen a road .	جاده یی را گشاد کردن ( تعریض )
The road is blocked.	راه بسته است
middle-of-the-road	میانه رو
where does this road lead to	این راه بکجا میرود
uneven road	جاده ناهموار
tote road	جاده مخصوص حمل لوازم وذخایر به محلی
to stand across the road	درمیان جاده ایستادن
to maintain a road	نگهداری کردن
to maintain a road	جادهای را
third class road	جاده درجه سه
the road was impaired	جاده خراب شد
the road was impaired	جاده خراب بود
the road to tehran	راه یا جاده تهران
middle-of-the-road	بیطرف
bottom road	راهزیرین
The road was greasy.	جاده چرب بود ( لغزنده )
The road was blocked.	راه بسته بود
Road Town	توانائیدرقضاوتعادلانه
road sense	جنسی
road sense	کلمه
top road	محلعبورفوقانی
slippery road	مسیرسراشیبی
road number	شمارهخیابان
road narrows	جادهباریکمیشود
road communications	ارتباطجادهای
haulage road	جادهکشش
the road to happiness	راه خوشبختی
paved road	راه روسازی شده
high road	جاده عمده
high road	شاهراه
haul road	راه مخصوص حمل مصالح ساختمانی به کارگاه
sand road	راه شنی
gravel road	راه شنی
granger road	راه اهنی که ازایالات غربی غله بارکرده میاورد
granger road	قطارغله
frontage road	جاده کناری
frontage road	شوسه کناری
exit road	راه خروج ازموضع یا سر پل یا منطقه فرود
exit road	راه خروجی
knight of the road	راهزن پیاده
link road	راه فرعی
paved road	راه پوششدار
paved road	راه روکش شده
pack road	جاده مال رو
off road racing	مسابقه موتورسیکلت رانی در زمینهای ناهمواربطول چند صد مایل
off road racing	مسابقه مخصوص در مسیر وزمینهای ناهموار
municipal road	راه فرعی
municipal road	راه روستایی
motor road	جاده موتور سواری
metalled road	جاده شوسه یا اسفالته سرد
major road	راه با حق پیش افت راه با پیش افت
major road	راه با حق تقدم
local road	راه محلی
earth road	راه خاکی
cross road	محل تقاطع دو جاده چهارراه
road blocks	راه بند
road blocks	سد جاده
road block	مانع روی جاده
road block	راه بند
road block	سد جاده
main road	راه اصلی
main road	جاده اصلی
ring road	راه کمربندی
slip road	فرازبند
slip road	سینه کش اتصال فراز اتصال
slip road	سربالایی اتصال
road blocks	مانع روی جاده
access road	جاده دسترسی
cross road	تقاطع جاده
cross road	چهارراه
carriage road	راه درشکه رو
by the side of the road	در کنار جاده
trunk road	راه پر رفت و امد
axial road	جاده طولی منطقه مواصلات
axial road	جاده طولی
road construction	جاده سازی
road building	جاده سازی
access road	راه اتصالی
access road	راه دستیابی راه کمکی
access road	راه دسترسی
trunk road	راه پر امدو شد
post road	جاده پستی
road foundation	زیر پی راه
road haulier	حمل کننده جادهای