English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
black holes زندان تاریک
black holes سیاه چال
black holes سیاهچاله
black holes حفره سیاه چاله سیاه
Other Matches
holes به سوراخ انداختن گوی گلف
holes سوراخ در پایان هر بخش گلف
holes 1-مدت زمانی که در آن توان توسط UPS تامین میشود. 2-توقف در برنامه یا وسیله به علت خرابی
holes سوراخ
holes گودال
holes حفره
holes در لانه کردن
holes فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holes سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
holes نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
holes روزنه
holes مجرا
holes نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
cubby-holes گوشه دنج
pigeon-holes کاغذدان
pigeon-holes لانه کبوتر
pigeon-holes خانه
cubby-holes نهانگاه
watering holes میخانه
sprocket holes سوراخهای چرخ دندهای
bolt-holes پنهانگاه
bolt-holes نهانگاه خلوتگاه
octahedral holes حفرههای هشت وجهی
bolt-holes راه فرار
bolt-holes مفر
feed holes سوراخهای پیشبر
code holes سوراخهای رمز
sprocket holes مجموعه سوراخ کوچک در هر لبه مجموعهای کاغذ که امکان چرخیدن و قرار گرفتن کاغذ در چاپگر میدهد
He wears his socks into holes . آنقدر جوابهارامی پوشد تا سوراخ شوند
black d. دم گاز خفه کننده
to black out سیاه کردن
in the black <idiom> سود بردن
he went there in black اوبا جامه سیاه انجا رفت
look black متغیر بنظر امدن
to black out قلم زدن
black دوده لباس عزا
black سیاه شده
black چرک وکثیف
black بی رنگ
black زشت
black وسیلهای که بدون دخالت کاربر کار میکند و کاربر از نحوه کار آن بی خبر است
black 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
black بستانکار بودن در حساب
black بازیگر دوم شطرنج
black تهدید امیز عبوسانه
black سیاهی
black سیاه رنگی
black تیره
black سیاه
black out قطع کامل برق خاموش شدن چراغ ها خاموشی شهر
black out حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
black سیاه کردن
black سیاه رنگ
black out خاموشی
slate black رنگ سیاه سنگ لوحی
ivory black رنگ سیاه که از اهکی کردن عاج میسازند
ivory black گرد سوخته استخوان
black and white دستنوشته
black and white سیاه و سفید
night black سیاه
to lool black خشمگین یا متغیر بنظر امدن
black shortness ترک سیاه
black mud لجن
black mulberry شاه توت
platinum black گرد سیاه پلاتین حاصله از حل املاح ان
to be in ones black books مغضوب کسی واقع شدن
the black sea دریای سیاه
platinum black پلاتین سیاه
the black race نژاد سیاه
slate black رنگ ارغوانی مایل بسیاه
black and white چاپ
he wears black سیاه پوشیده است
black smith اهنگر
black smith نعلبند
black slip خفت پران
black short شکستگی سیاه
black sheet ورق سیاه
black propaganda تبلیغات سیاه
black partridge دراج
black powder باروت سیاه
black pickling اسید شویی مقدماتی
black wash رنگ سیاه
black wash نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
furnace black سیاهی کوره
eriochrome black سیاه اریوکروم
black propaganda تبلیغات خطرناک
gas black دوده
channel black دوده
carbon black دوده
bone black عاج سیاه
blacker than black تراز فراسیاه
black writer چاپگری که در آن تونر به نقاط گرم شده توسط اشعه لیزر می چسبد برای اسکن کردن تصویر
black will take no other hue بالای سیاهی رنگی نیست
black widow نوعی عنکبوت زهردارکه جنس ماده ان سیاه رنگ است
black paternoster افسون برضد روح پلید
give someone a black look با خشم به کسی نگاه کردن
to look at the black side [about something] بدبین بودن [برای چیزی]
black armband سرآستین [برای سوگواری ]
black coffee قهوه سیاه
black coffee قهوه بدون شیر
There is no colour beyond black . <proverb> بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
You went in a black veil, but must come out in a w. <proverb> با چادر سیاه رفتى باید با کفن سفید بیرون بیائى .
Black will take no other hue. <proverb> بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
in black and white <idiom> بصورت نوشتار
Black and white. سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
black wool پشم سیاه
black box سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
black ant مورچه سیاه [حشره شناسی]
black vomit تب زرد [پزشکی] [بیماری]
black vomit طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
Black sheep جوجه اردک زشت [اصطلاح روزمره]
They were dressed all in black. همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند
They were all dreesd in black. تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
jet-black سیاه براق و تیره
black marks سابقهی بد
black mark سابقهی بد
black Marias اتومبیل گشتی پلیس
black Maria اتومبیل گشتی پلیس
black eyes بدنامی
black eyes سیاهی اطراف چشم
black eyes چشم سیاه
black eyes سیه چشم
black eye بدنامی
black eye سیاهی اطراف چشم
black eye چشم سیاه
jet-black سیاه شبقی
jet-black سیاه سیاه
blue-black آبیپررنگ
black spot جادهباآمارتصادفبالا
black section گروهیغیراداریدرداخلیکحزبسیاسیکهمدافعحقوقسیاهپوستاناست
black pudding سوسیستولیدشدهازگوشتوخونخوک
black marketeering دادوستددربازارسیاه
black marketeer کسیکهدربازارسیاهفعالیتدارد
black economy پولیکهبدوناطلاعدولتبرایفرارازمالیاتکسبشود
black stone مهرهیسیاه
black square خانهسیاه
black salsify شنگ
black bread نانسیاه
black ball توپسیاه
black eye سیه چشم
black matrix صفحه تصویر CRT که نقاط فسفری اطراف رنگ سیاه هستند تا شدت را بیشتر کنند
black coffee قهوه تلخ
black ash خاکستر سیاه
black art سحر
black art جادوگری
black anneal سیاه گداختن
black a vised سیه چرده
black a vised سبزه دارای پوست تیره
animal black ذغال حیوانی
aniline black سیاه انیلینی
acetylene black دوده استیلنی
aceko black نوعی رنگ سیاه اسیدی
pitch-black خیلی سیاه
pitch-black قیرگون
black beetle سوسک گرمابه
black bile صفرای سیاه
black bile سوداء
black cherry الوبالو
black capitalism سرمایه داری سیاه
black cap کلاه سیاه
black cap کلاهی که هنگام اجرای حکم اعدام برسرمحکوم گذارند
black buzzard قره سنقر
black brittleness ترک سیاه
black brittleness شکستگی سیاه
black book کتاب سیاه
black book دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
black body جسم سیاه
black body قسمت خطرناک
pitch black خیلی سیاه
pitch black قیرگون
black hole حفره سیاه چاله سیاه
black markets بازار سیاه
black market دربازارسیاه معامله کردن
black market بازار سیاه
black tie لباس عصر مردانه
black tie کت نیمه رسمی مردانه
black belts کمربند سیاه استاد جودو
black belt کمربند سیاه استاد جودو
black ice یخ شفاف روی اب
black sheep بزگر
black sheep بچه گیج وبی هوش
black box جعبه سیاه
black hole سیاهچاله
black hole سیاه چال
black and blue کبود و سیاه
black hole زندان تاریک
black board تخته سیاه
black boxes جعبه سیاه
black sheep کسی که مایه ننگ وخجالت خانوادهای باشد
black markets دربازارسیاه معامله کردن
black lead گرافیت
black lead سرب سیاه
black japan ورنی اسفالت
black japan لاک اسفالت
black ivory ساهان افریقایی
black list فهرست سیاه
black hawk هلی کوپتر سیکورسکی
black guardly فحاش
black guardly بی شرف
black grouse نوعی باقرقره بزرگ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com