English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
black light تابش فرابنفش
black light نور سیاه
Other Matches
black سیاه کردن
black سیاهی
black بازیگر دوم شطرنج
black بستانکار بودن در حساب
black وسیلهای که بدون دخالت کاربر کار میکند و کاربر از نحوه کار آن بی خبر است
black بی رنگ
black out حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
black سیاه رنگی
black d. دم گاز خفه کننده
black سیاه
in the black <idiom> سود بردن
black تیره
black سیاه شده
black چرک وکثیف
black تهدید امیز عبوسانه
black دوده لباس عزا
black سیاه رنگ
black out قطع کامل برق خاموش شدن چراغ ها خاموشی شهر
black out خاموشی
look black متغیر بنظر امدن
black زشت
he went there in black اوبا جامه سیاه انجا رفت
to black out سیاه کردن
to black out قلم زدن
black 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
black grouse نوعی باقرقره بزرگ
black lead گرافیت
black gang غلام سیاه
black flag پرچمی که نشانی اعدام زندانی است
black lead سرب سیاه
black concept علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
black japan ورنی اسفالت
black japan لاک اسفالت
black ivory ساهان افریقایی
black flag پرچم دزدان دریایی
black hawk هلی کوپتر سیکورسکی
black guardly فحاش
black gang اتشکار موتورکشتی
black guardly بی شرف
black induction توقف القا
black finish پوشش سیاه
black book کتاب سیاه
black book دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
black body جسم سیاه
black body قسمت خطرناک
black bile سوداء
black bile صفرای سیاه
black beetle سوسک گرمابه
black ash خاکستر سیاه
black art سحر
black art جادوگری
black anneal سیاه گداختن
black a vised سیه چرده
black a vised سبزه دارای پوست تیره
black eye چشم سیاه
black eye سیاهی اطراف چشم
black eye بدنامی
black brittleness شکستگی سیاه
black brittleness ترک سیاه
black eyed سیاه چشم
black endorsement براتی که در وجه حامل فهرنویسی شده باشد
black earth سیاخاک
black dog مالیخولیا
black dog کج خلقی
black diamond الماس سیاه
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
black death طاعون یا وبا
black coral شبه
black coral پسر
black coffee قهوه بی شیر
black coffee قهوه تلخ
black cherry الوبالو
black capitalism سرمایه داری سیاه
black cap کلاه سیاه
black cap کلاهی که هنگام اجرای حکم اعدام برسرمحکوم گذارند
black buzzard قره سنقر
black eyes سیه چشم
furnace black سیاهی کوره
gas black دوده
channel black دوده
carbon black دوده
black and white دستنوشته
black and white چاپ
black eye سیه چشم
bone black عاج سیاه
blacker than black تراز فراسیاه
black writer چاپگری که در آن تونر به نقاط گرم شده توسط اشعه لیزر می چسبد برای اسکن کردن تصویر
black will take no other hue بالای سیاهی رنگی نیست
black widow نوعی عنکبوت زهردارکه جنس ماده ان سیاه رنگ است
black wash نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
black and white سیاه و سفید
to lool black خشمگین یا متغیر بنظر امدن
ivory black رنگ سیاه که از اهکی کردن عاج میسازند
ivory black گرد سوخته استخوان
night black سیاه
platinum black گرد سیاه پلاتین حاصله از حل املاح ان
platinum black پلاتین سیاه
eriochrome black سیاه اریوکروم
slate black رنگ ارغوانی مایل بسیاه
slate black رنگ سیاه سنگ لوحی
the black race نژاد سیاه
the black sea دریای سیاه
to be in ones black books مغضوب کسی واقع شدن
black section گروهیغیراداریدرداخلیکحزبسیاسیکهمدافعحقوقسیاهپوستاناست
black wash رنگ سیاه
black mud لجن
black matrix صفحه تصویر CRT که نقاط فسفری اطراف رنگ سیاه هستند تا شدت را بیشتر کنند
black magic جادو
black magic سحر
black load سرب سیاه
black list فهرست اسامی موسساتی که در پرداخت دیون خود تعلل ویا در اجرای کار خدعه کرده اند
black list فهرست سیاه
black list لیست سیاه
black liqour شربت سیاه
black level تراز سیاه
black letter حرف سیاه
black mulberry شاه توت
black partridge دراج
black smith اهنگر
black smith نعلبند
black slip خفت پران
black shortness ترک سیاه
black short شکستگی سیاه
black sheet ورق سیاه
black propaganda تبلیغات خطرناک
black propaganda تبلیغات سیاه
black powder باروت سیاه
black pickling اسید شویی مقدماتی
black paternoster افسون برضد روح پلید
black leprosy جذام
black eyes چشم سیاه
black pudding سوسیستولیدشدهازگوشتوخونخوک
black spot جادهباآمارتصادفبالا
blue-black آبیپررنگ
They were all dreesd in black. تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
They were dressed all in black. همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند
Black and white. سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
black vomit تب زرد [پزشکی] [بیماری]
black vomit طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
black marketeering دادوستددربازارسیاه
black marketeer کسیکهدربازارسیاهفعالیتدارد
black economy پولیکهبدوناطلاعدولتبرایفرارازمالیاتکسبشود
black markets دربازارسیاه معامله کردن
black markets بازار سیاه
black market دربازارسیاه معامله کردن
black market بازار سیاه
black tie لباس عصر مردانه
black tie کت نیمه رسمی مردانه
black ant مورچه سیاه [حشره شناسی]
Black sheep جوجه اردک زشت [اصطلاح روزمره]
black armband سرآستین [برای سوگواری ]
to look at the black side [about something] بدبین بودن [برای چیزی]
give someone a black look با خشم به کسی نگاه کردن
black sheep بزگر
black sheep بچه گیج وبی هوش
black sheep کسی که مایه ننگ وخجالت خانوادهای باشد
black wool پشم سیاه
in black and white <idiom> بصورت نوشتار
black belts کمربند سیاه استاد جودو
black belt کمربند سیاه استاد جودو
Black will take no other hue. <proverb> بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
You went in a black veil, but must come out in a w. <proverb> با چادر سیاه رفتى باید با کفن سفید بیرون بیائى .
There is no colour beyond black . <proverb> بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
he wears black سیاه پوشیده است
black coffee قهوه بدون شیر
black coffee قهوه سیاه
black box سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
jet-black سیاه شبقی
pitch-black قیرگون
black mark سابقهی بد
pitch black قیرگون
black Marias اتومبیل گشتی پلیس
black square خانهسیاه
aniline black سیاه انیلینی
pitch black خیلی سیاه
black holes حفره سیاه چاله سیاه
pitch-black خیلی سیاه
black stone مهرهیسیاه
black marks سابقهی بد
jet-black سیاه سیاه
black ball توپسیاه
black bread نانسیاه
black salsify شنگ
jet-black سیاه براق و تیره
black boxes جعبه سیاه
acetylene black دوده استیلنی
aceko black نوعی رنگ سیاه اسیدی
black holes سیاهچاله
black holes سیاه چال
black holes زندان تاریک
black hole زندان تاریک
black Maria اتومبیل گشتی پلیس
black eyes بدنامی
black and blue کبود و سیاه
black eyes سیاهی اطراف چشم
black box جعبه سیاه
black ice یخ شفاف روی اب
black hole سیاه چال
black hole سیاهچاله
black board تخته سیاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com