English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English Persian
black magic سحر
black magic جادو
Other Matches
magic جادو
magic سحر
magic سحر امیز
magic جادوگری
magic eye چشم الکتریکی
magic lantern چراغ عکس
magic lantern فانوس شعبده
magic lanterns چراغ عکس
magic lanterns فانوس شعبده
magic carpet فرشجادوئی
magic number امتیاز لازم برای قهرمانی
white magic جادو گری بوسیله فرا خواندن فرشتگان کیمیا
magic art جادوگری
magic art ساحری
magic mirror ایینه دور نما
magic square چار گوشی که خانههای شطرنجی دارد
magic mirror اینه غیب نما اینه شعبده
to black out سیاه کردن
to black out قلم زدن
look black متغیر بنظر امدن
black out حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
black سیاهی
in the black <idiom> سود بردن
black d. دم گاز خفه کننده
black out قطع کامل برق خاموش شدن چراغ ها خاموشی شهر
black out خاموشی
black سیاه کردن
black تیره
black وسیلهای که بدون دخالت کاربر کار میکند و کاربر از نحوه کار آن بی خبر است
black سیاه شده
black چرک وکثیف
black زشت
black تهدید امیز عبوسانه
black سیاه رنگ
black 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
black دوده لباس عزا
he went there in black اوبا جامه سیاه انجا رفت
black سیاه رنگی
black بازیگر دوم شطرنج
black بی رنگ
black سیاه
black بستانکار بودن در حساب
to lool black خشمگین یا متغیر بنظر امدن
black slip خفت پران
he wears black سیاه پوشیده است
black matrix صفحه تصویر CRT که نقاط فسفری اطراف رنگ سیاه هستند تا شدت را بیشتر کنند
blacker than black تراز فراسیاه
ivory black رنگ سیاه که از اهکی کردن عاج میسازند
ivory black گرد سوخته استخوان
to be in ones black books مغضوب کسی واقع شدن
the black sea دریای سیاه
the black race نژاد سیاه
slate black رنگ سیاه سنگ لوحی
slate black رنگ ارغوانی مایل بسیاه
platinum black پلاتین سیاه
platinum black گرد سیاه پلاتین حاصله از حل املاح ان
black mud لجن
night black سیاه
furnace black سیاهی کوره
black shortness ترک سیاه
black short شکستگی سیاه
black sheet ورق سیاه
black propaganda تبلیغات خطرناک
black propaganda تبلیغات سیاه
black powder باروت سیاه
black pickling اسید شویی مقدماتی
black paternoster افسون برضد روح پلید
black partridge دراج
black ant مورچه سیاه [حشره شناسی]
black smith نعلبند
black smith اهنگر
eriochrome black سیاه اریوکروم
gas black دوده
channel black دوده
carbon black دوده
bone black عاج سیاه
black writer چاپگری که در آن تونر به نقاط گرم شده توسط اشعه لیزر می چسبد برای اسکن کردن تصویر
black will take no other hue بالای سیاهی رنگی نیست
black widow نوعی عنکبوت زهردارکه جنس ماده ان سیاه رنگ است
black wash نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
black wash رنگ سیاه
black mulberry شاه توت
black armband سرآستین [برای سوگواری ]
black coffee قهوه سیاه
black coffee قهوه بدون شیر
There is no colour beyond black . <proverb> بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
You went in a black veil, but must come out in a w. <proverb> با چادر سیاه رفتى باید با کفن سفید بیرون بیائى .
Black will take no other hue. <proverb> بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
in black and white <idiom> بصورت نوشتار
Black and white. سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
They were dressed all in black. همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند
They were all dreesd in black. تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
to look at the black side [about something] بدبین بودن [برای چیزی]
give someone a black look با خشم به کسی نگاه کردن
black vomit تب زرد [پزشکی] [بیماری]
black vomit طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
Black sheep جوجه اردک زشت [اصطلاح روزمره]
black box سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
black wool پشم سیاه
blue-black آبیپررنگ
black spot جادهباآمارتصادفبالا
black Marias اتومبیل گشتی پلیس
black Maria اتومبیل گشتی پلیس
black eyes بدنامی
black eyes سیاهی اطراف چشم
black eyes چشم سیاه
black eyes سیه چشم
black eye بدنامی
black eye سیاهی اطراف چشم
black eye چشم سیاه
black eye سیه چشم
black and white چاپ
black and white دستنوشته
black mark سابقهی بد
black marks سابقهی بد
jet-black سیاه براق و تیره
black section گروهیغیراداریدرداخلیکحزبسیاسیکهمدافعحقوقسیاهپوستاناست
black pudding سوسیستولیدشدهازگوشتوخونخوک
black marketeering دادوستددربازارسیاه
black marketeer کسیکهدربازارسیاهفعالیتدارد
black economy پولیکهبدوناطلاعدولتبرایفرارازمالیاتکسبشود
black stone مهرهیسیاه
black square خانهسیاه
black salsify شنگ
black bread نانسیاه
black ball توپسیاه
jet-black سیاه سیاه
jet-black سیاه شبقی
black and white سیاه و سفید
black concept علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
black box جعبه سیاه
black body جسم سیاه
black body قسمت خطرناک
black bile سوداء
black bile صفرای سیاه
black beetle سوسک گرمابه
black ash خاکستر سیاه
black markets دربازارسیاه معامله کردن
black book دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
black coffee قهوه بی شیر
black coffee قهوه تلخ
black cherry الوبالو
black capitalism سرمایه داری سیاه
black cap کلاه سیاه
black cap کلاهی که هنگام اجرای حکم اعدام برسرمحکوم گذارند
black buzzard قره سنقر
black brittleness ترک سیاه
black markets بازار سیاه
black brittleness شکستگی سیاه
black book کتاب سیاه
black art سحر
black art جادوگری
black anneal سیاه گداختن
pitch black خیلی سیاه
pitch black قیرگون
black holes حفره سیاه چاله سیاه
black holes سیاهچاله
black holes سیاه چال
black holes زندان تاریک
black hole حفره سیاه چاله سیاه
black hole سیاهچاله
black hole سیاه چال
black board تخته سیاه
pitch-black قیرگون
pitch-black خیلی سیاه
black a vised سیه چرده
black a vised سبزه دارای پوست تیره
animal black ذغال حیوانی
aniline black سیاه انیلینی
black boxes جعبه سیاه
acetylene black دوده استیلنی
aceko black نوعی رنگ سیاه اسیدی
black hole زندان تاریک
black load سرب سیاه
black lead گرافیت
black lead سرب سیاه
black japan ورنی اسفالت
black japan لاک اسفالت
black ivory ساهان افریقایی
black induction توقف القا
black and blue کبود و سیاه
black hawk هلی کوپتر سیکورسکی
black sheep کسی که مایه ننگ وخجالت خانوادهای باشد
black sheep بچه گیج وبی هوش
black sheep بزگر
black list فهرست اسامی موسساتی که در پرداخت دیون خود تعلل ویا در اجرای کار خدعه کرده اند
black list فهرست سیاه
black list لیست سیاه
black liqour شربت سیاه
black light نور سیاه
black light تابش فرابنفش
black ice یخ شفاف روی اب
black level تراز سیاه
black letter حرف سیاه
black leprosy جذام
black belt کمربند سیاه استاد جودو
black belts کمربند سیاه استاد جودو
black eyed سیاه چشم
black endorsement براتی که در وجه حامل فهرنویسی شده باشد
black earth سیاخاک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com