English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
black markets بازار سیاه
black markets دربازارسیاه معامله کردن
Other Matches
markets به بازار عرضه کردن
markets بازار
markets محل داد وستد
markets مرکزتجارت
markets فروختن
markets در بازار دادوستد کردن
markets درمعرض فروش قرار دادن
stock markets بورس کالاهای مختلف
stock markets بورس سهام وارز
factor markets بازارهای عوامل تولید
finance markets بازارهای مالی
related markets بازارهای مرتبط
rural markets بازارهای روستائی
flea markets بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
free markets بازار ازاد
money markets بازار پول
secondary markets بازارهای فرعی
flea markets سمساری
secondary markets بازارهای ثانوی
say's law of markets قانون بازارهای سی
The rise in prices in the European markets. ترقی قیمتها دربازارهای اروپا
to black out قلم زدن
black out حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
look black متغیر بنظر امدن
he went there in black اوبا جامه سیاه انجا رفت
black out قطع کامل برق خاموش شدن چراغ ها خاموشی شهر
to black out سیاه کردن
in the black <idiom> سود بردن
black d. دم گاز خفه کننده
black out خاموشی
black سیاه
black تیره
black سیاه شده
black چرک وکثیف
black زشت
black سیاه رنگی
black سیاه کردن
black تهدید امیز عبوسانه
black سیاهی
black دوده لباس عزا
black بازیگر دوم شطرنج
black بستانکار بودن در حساب
black بی رنگ
black وسیلهای که بدون دخالت کاربر کار میکند و کاربر از نحوه کار آن بی خبر است
black سیاه رنگ
black 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
the black race نژاد سیاه
furnace black سیاهی کوره
he wears black سیاه پوشیده است
slate black رنگ سیاه سنگ لوحی
ivory black رنگ سیاه که از اهکی کردن عاج میسازند
ivory black گرد سوخته استخوان
slate black رنگ ارغوانی مایل بسیاه
night black سیاه
to lool black خشمگین یا متغیر بنظر امدن
black mulberry شاه توت
black matrix صفحه تصویر CRT که نقاط فسفری اطراف رنگ سیاه هستند تا شدت را بیشتر کنند
platinum black پلاتین سیاه
black mud لجن
to be in ones black books مغضوب کسی واقع شدن
the black sea دریای سیاه
platinum black گرد سیاه پلاتین حاصله از حل املاح ان
eriochrome black سیاه اریوکروم
black slip خفت پران
black shortness ترک سیاه
black short شکستگی سیاه
black sheet ورق سیاه
black propaganda تبلیغات خطرناک
black propaganda تبلیغات سیاه
black powder باروت سیاه
black pickling اسید شویی مقدماتی
black paternoster افسون برضد روح پلید
black smith نعلبند
black smith اهنگر
gas black دوده
channel black دوده
black widow نوعی عنکبوت زهردارکه جنس ماده ان سیاه رنگ است
carbon black دوده
bone black عاج سیاه
blacker than black تراز فراسیاه
black writer چاپگری که در آن تونر به نقاط گرم شده توسط اشعه لیزر می چسبد برای اسکن کردن تصویر
black will take no other hue بالای سیاهی رنگی نیست
black wash نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
black wash رنگ سیاه
black partridge دراج
black and white سیاه و سفید
black ant مورچه سیاه [حشره شناسی]
to look at the black side [about something] بدبین بودن [برای چیزی]
black armband سرآستین [برای سوگواری ]
black coffee قهوه سیاه
black coffee قهوه بدون شیر
There is no colour beyond black . <proverb> بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
You went in a black veil, but must come out in a w. <proverb> با چادر سیاه رفتى باید با کفن سفید بیرون بیائى .
Black will take no other hue. <proverb> بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
in black and white <idiom> بصورت نوشتار
Black and white. سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
They were dressed all in black. همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند
give someone a black look با خشم به کسی نگاه کردن
black wool پشم سیاه
black vomit تب زرد [پزشکی] [بیماری]
black vomit طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
Black sheep جوجه اردک زشت [اصطلاح روزمره]
black box سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
They were all dreesd in black. تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
blue-black آبیپررنگ
black spot جادهباآمارتصادفبالا
black mark سابقهی بد
black Marias اتومبیل گشتی پلیس
black Maria اتومبیل گشتی پلیس
black eyes بدنامی
black eyes سیاهی اطراف چشم
black eyes چشم سیاه
black eyes سیه چشم
black eye بدنامی
black eye سیاهی اطراف چشم
black eye چشم سیاه
black eye سیه چشم
black and white چاپ
black marks سابقهی بد
jet-black سیاه براق و تیره
black section گروهیغیراداریدرداخلیکحزبسیاسیکهمدافعحقوقسیاهپوستاناست
black pudding سوسیستولیدشدهازگوشتوخونخوک
black marketeering دادوستددربازارسیاه
black marketeer کسیکهدربازارسیاهفعالیتدارد
black economy پولیکهبدوناطلاعدولتبرایفرارازمالیاتکسبشود
black stone مهرهیسیاه
black square خانهسیاه
black salsify شنگ
black bread نانسیاه
black ball توپسیاه
jet-black سیاه سیاه
jet-black سیاه شبقی
black and white دستنوشته
black magic جادو
black death طاعون یا وبا
black book کتاب سیاه
black book دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
black boxes جعبه سیاه
black body جسم سیاه
black body قسمت خطرناک
black bile سوداء
black bile صفرای سیاه
black brittleness شکستگی سیاه
black brittleness ترک سیاه
black coral شبه
black coral پسر
black concept علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
black coffee قهوه بی شیر
black coffee قهوه تلخ
black cherry الوبالو
black capitalism سرمایه داری سیاه
black cap کلاه سیاه
black cap کلاهی که هنگام اجرای حکم اعدام برسرمحکوم گذارند
black buzzard قره سنقر
black beetle سوسک گرمابه
black ash خاکستر سیاه
black art سحر
pitch-black خیلی سیاه
pitch-black قیرگون
pitch black خیلی سیاه
pitch black قیرگون
black holes حفره سیاه چاله سیاه
black holes سیاهچاله
black holes سیاه چال
black hole سیاهچاله
black holes زندان تاریک
black hole حفره سیاه چاله سیاه
aceko black نوعی رنگ سیاه اسیدی
acetylene black دوده استیلنی
black hole سیاه چال
black art جادوگری
black anneal سیاه گداختن
black a vised سیه چرده
black a vised سبزه دارای پوست تیره
animal black ذغال حیوانی
black board تخته سیاه
black hole زندان تاریک
black box جعبه سیاه
black lead گرافیت
aniline black سیاه انیلینی
black lead سرب سیاه
black japan ورنی اسفالت
black japan لاک اسفالت
black ivory ساهان افریقایی
black sheep کسی که مایه ننگ وخجالت خانوادهای باشد
black sheep بچه گیج وبی هوش
black sheep بزگر
black ice یخ شفاف روی اب
black leprosy جذام
black letter حرف سیاه
black magic سحر
black load سرب سیاه
black list فهرست اسامی موسساتی که در پرداخت دیون خود تعلل ویا در اجرای کار خدعه کرده اند
black list فهرست سیاه
black list لیست سیاه
black and blue کبود و سیاه
black liqour شربت سیاه
black light نور سیاه
black light تابش فرابنفش
black level تراز سیاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com