Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
blast furnace plant
تاسیسات کوره بلند
Other Matches
blast furnace
کوره مرتفع
blast furnace
کوره بلند
blast furnace
کوره ذوب اهن
blast furnace
کوره قالبگیری اهن
blast furnace coke
کک کوره بلند
blast furnace gas
گاز کوره بلند
blast furnace gun
وسیله تزریق کوره بلند
blast furnace slag
تفاله کورههای مرتفع روباره کوره بلند
blast furnace burden
بار کوره بلند
blast furnace slag
روباره تفاله کوره بلند
lead blast furnace
کوره بلند سربی
foamed blast furnace slag
سرباره کوره بلند
blast furnace gas main
لوله اصلی گاز کوره بلند
blast
ربع داده در یک وسیله قابل برنامه ریزی ROM
blast
دم
to blast something
با صدای خیلی بلند بازی کردن
[آلت موسیقی]
blast
سوز
blast
وزش
out of blast
<adj.>
ازکارافتاده
blast
انفجار
blast
جریان هوایا بخار
blast
صدای شیپور بادزدگی
blast
صدای انفجار
blast
هوای دم کوره بلند دم
blast
دمیدن
blast
ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
blast
برخاستن از سکوی پرتاب
blast
آزاد کردن بخش هایی از حافظه که قبلاگ اختصاص داده شده بودند
blast
ضربه انفجار
blast
ترکش
blast
سوزاندن
blast
صدای ترکیدن ترکاندن
blast
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blast
باد
blast-off
شروع بپرواز کردن
blast-off
پرواز
blast off
شروع بپرواز کردن
out of blast
<adj.>
خراب
[ازکارافتاده]
blast off
پرواز
blast it
مرده شورش را ببرد
blast effect
اثر انفجار
blast box
اطاقک هوا
at full blast
<adv.>
در حداکثر قدرت یا شدت
short blast
اژیر کوتاه ناو
short blast
سوت کوتاه
shot blast
ساچمه پاشیدن
fire blast
یرقان سوزنده گیاهی
air blast
هوای دم
blast effect
اثر موج انفجار
short blast
بوق کوتاه
sand blast
شن باران کردن
blast line
مسیر موج ضربتی
blast line
مسیرموج انفجار خط موج انفجار
blast main
لوله دم
blast nozzle
افشانک دم
blast pressure
فشار کوره بلند
blast roasting
تشویه با هوای دم
blast through alphanumerics
حروفی که در یک ترمینال تصویری در حالت گرافیکی قابل نمایش اند
blast valve
سوپاپ ازاد کننده هوای گرم برای صعود بالن
blast nozzle
شیپوره دم
blast wave
موج انفجار
full blast
<adv.>
در حداکثر قدرت یا شدت
To blast the opposition .
مخالفین راکوبیدن
prolong blast
سوت بلند
blast pipe
لوله دم
blast grit
ماسه هوا داده شده
blast furnaceman
مسئول یا متصدی کوره بلند
blast furnaces
کوره مرتفع
blast furnaces
کوره بلند
hot blast
هوای دم داغ
blast furnaces
کوره ذوب اهن
blast furnaces
کوره قالبگیری اهن
hot blast main
هدایت هوای دم داغ
commutator air blast
بادبزن جابجاگر
gas blast switch
کلید جریان گاز
jet blast deflector
توری محافظ
Blast (damn) this life.
تف ولعنت کردن
blast injection engine
موتور تزریق دم
blast hole drill
مته دورانی که با هوای فشرده خورده سنگها را ازسوراخ خارج میکند
hot air blast
دم گرم
hot blast cupola
کوپل هوای گرم
pre mature blast
انفخار زودرس
air blast transformer
مبدل بادی
sand blast unit
واحد ماسه پاشی
sand blast nozzle
شیپوره ماسه پاشی
cold blast pig iron
اهن خام دمیده سرد شده
plant
مستقر کردن
plant
رستنی
plant
محل کارخانه یا کارگاه
plant
تجهیزات کارگاه
plant
کارگاه
plant
نبات کارخانه
plant
ماشین الات کارخانه
plant
دستگاه
plant
تاسیسات
plant
ماشین
plant
کارخانه
plant
وسایل
in plant
رویان
plant
کاشتن
to plant out
از گلدان در اوردن ودرزمین کاشتن
plant
غرس کردن
to plant out
درفاصلههای معین کاشتن
plant out
در فواصل معین کاشتن
plant out
نشا کردن
in plant
درحال رویش درحال رشد
plant
کشت و زرع کردن نهال زدن
plant
در زمین قراردادن
plant
گیاه نهال
plant
ذخیره نتیجه در حافظه برای استفاده بعدا
plant
گیاه
plant
واحد صنعتی
f. plant
گیاه برگی یابرگ دار
furnace
تون حمام وغیره
furnace
تنوره
furnace
پاتیل
furnace
دیگ
furnace
تنور
furnace
کوره
furnace
اجاق
furnace
مشتعل کردن
furnace
گرم کردن
furnace
بوته ازمایش
telephone plant
تشکیلات مراکز تلفن خودکار
lighting plant
تاسیسات روشنایی
plant records
امار تجهیزات کارگاه
lemon plant
یکجور گل شاه پسند که بوی ابلیمو میدهد
refining plant
پالایشگاه
galvanizing plant
واحد اب روی کاری
smelting plant
کارخانه ذوب
sintering plant
تاسیسات زینتر
seed plant
گیاه تخم دار
sensitive plant
حساسه
sensitive plant
گیاه حساس
seed plant
بذر گیاه
manufactoring plant
کارخانه تولیدی
plant oneself
مستقر شدن
humble plant
گل ناز
mobile plant
دستگاه متحرک
ordnance plant
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
gas plant
fraxinella=
ice plant
کارخانه یخ ساز
generating plant
کارخانه برق
indigo plant
گیاهان نیل دار درخت نیل
generating plant
نیروگاه
generating plant
پست نیرو
plant geography
جغرافیای گیاهی
metallurgical plant
کارخانه ذوب اهن
ordnance plant
کارخانجات اردنانس
plant ecology
بوم شناسی گیاهی
plant mixing
امیختن در کارخانه
plant mixing
اختلاط در کارخانه
plant mix
مواد سنگی اغشته شده درماشین اسفالت
plant louse
شپشه
plant louse
شته
plant food
غذای گیاه
plant food
غذای گیاهی
plant construction
ساختمان کارخانه
pilot plant
واحد ازمایش صنعتی
pilot plant
کارخانه نمونه
pilot plant
کارگاه نمونه
granulating plant
تاسیسات یا واحد گرانولاسیون
the stem of a plant
ساقه گیاه
power plant
نیروگاه برق
cement plant
کارخانه سیمان
pot plant
گیاهخانگی
plant pot
دیگپلاستیکی
bedding plant
گیاهیگلدار
coking plant
کارخانه ذغال سازی
concrete plant
کارخانه بتن سازی
concreting plant
کارخانه بتن سازی
treatment plant
طرزعملدستگاهماشین
structure of a plant
ساختمانگیاه
plant cell
سلولگیاهی
lubricants plant
گیاهروغنی
xerophylus plant
گیاه خشک دوست
contractor plant
کارخانه پیمان کار
contractors plant
ماشینهای ساختمانی
vinegar plant
بچه سرکه
cooling plant
سردخانه
plant-dyes
رنگینه های گیاهی
batching plant
مرکز اندازه گیری
power plant
کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
power plant
دستگاه تولیدنیروی
power plant
محرکه وسیله نقلیه
power plant
مرکز تولید نیرو
power plant
دستگاه مولد نیرو
power plant
موتوربرق
power plant
نیروگاه موتور مولدنیرو
power plant
پیش راننده
power plant
نیروگاه
power plant
تاسیسات جریان قوی
agglomerating plant
واحد یا تاسیسات زینتر
air plant
گیاه هواخوریاهواروی
rubber plant
درخت کائوچو
egg plant
بادنجان
building plant
وسایل ساختمان
cooling plant
تاسیسات سردکننده
to plant oneself
مستقرشدن
energy plant
نیروگاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com