Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
blind date
قرار ملاقات میان زن ومردی که همدیگر را نمیشناسند
Other Matches
blind leading the blind
<idiom>
The blind can not lead the blind.
<proverb>
کور کى مى تواند کور دگر را راهنمایى کند.
blind
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
blind
کمینگاه
blind
بدون دید مستقیم پرسنل
blind
چشمک زدن علامت دادن
blind
چراغ اعلام خطر
blind
چراغ چشمک زن
blind
کور کردن
to be blind to
ندیدن
to be blind to
نفهمیدن
to go it blind
بی گداربه اب زدن
to go it blind
بی پرواکاری راکردن
blind
پوشش مخفی
[جامعه شناسی]
blind
مخفی گاه
[جامعه شناسی]
blind
در پوش
blind
پرده
blind
هرچیزی که مانع عبورنور شود
blind
طاقنما
blind
: کور
blind
نابینا
blind
تاریک ناپیدا
blind
غیر خوانایی
blind
بی بصیرت
blind
:کورکردن
blind
خیره کردن
blind
درز یاراه
blind
گرفتن
blind
اغفال کردن
blind
:چشم بند
blind
پناه
blind
سنگر
blind
مخفی گاه
up-to-date
حاوی اخرین اطلاعات
up-to-date
امروزی تازه مطابق روز
up-to-date
تجدید نظر کردن
out of date
از مد افتاده
up-to-date
مطابق روز
up-to-date
متداول
up-to-date
مطابق اخرین طرز
up-to-date
جدید
up-to-date
بهنگام
up-to-date
تازه
up to date
تجدید نظر کردن
up to date
امروزی تازه مطابق روز
out of date
منسوخه
out of date
قدیمی
value date
تاریخ ارزش
to date
باهم بیرون رفتن
[به عنوان دوست پسر و دختر]
out-of-date
<idiom>
از مد افتاده (دمد)
She will only date you if you ...
او
[زن]
فقط به شرطی با تو میرود بیرون اگر تو...
the date was not specified
نشده بود
the date was not specified
تاریخ ان معلوم
best-by date
تاریخ مصرف
[روی غذا یا دوا]
out of date
از تاریخ گذشته
out of date
منقضی شده
value date
تاریخ اجرا والور
up to date
حاوی اخرین اطلاعات
no date
بی تاریخ
date
قدیمی
date
در حال حاضر یا اخیراگ امروزی
date
افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
date
افزودن آخرین و جدیدتری اطلاعات به چیزی
date
موعد
date
تاریخ
date
سنه
date
مدت معین کردن
date
تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
date
نخل تاریخ
date
درخت خرما
date
خرما
of even date
دارای همان تاریخ
up-to-date
تصحیح شده
date
زمان
up to date
مطابق روز
up to date
تصحیح شده
date
فرمان DATE
up to date
جدید
date
قرار دادن داده در یک متن
date
تاریخ روز و ماه و سال
up to date
تازه
up to date
بهنگام
up to date
مطابق اخرین طرز
up to date
متداول
word-blind
کسیکهبدلیلعقلیدرخواندنبامشکلروبروست
moon blind
شبکور
green blind
نابینادربرابر رنگ سبز سبزکور
To know someone blind spots.
رگ خواب کسی را بدست آوردن
colour blind
کوررنگ
blind window
پنجره نما
blind zone
منطقه کور
born blind
کور مادرزاد
color blind
رنگ کور
color blind
فاقد حساسیت نسبت برنگ
moon blind
روزبین
moon blind
دچار اماس نوبتی
murphy blind
چشم بند اسب
night blind
شبکور
blind storey
تریبون کلیسا
blind drunk
مستمخمور
Roman blind
درپرشرومانی
blind cloth
پردهکرکره
he is blind to kindness
مهربانی نمیفهمد چیست
strike blind
با ضربه کور کردن
spanish blind
دریچه کرکرهای
snow blind
برف کوری
snow blind
برف کور
sand blind
دارای چشم تار
roller blind
پرده فنردار قرقره ایی
gravel blind
تقریبا کور
sun blind
پرده پنجره
hoodman blind
مرد کلاهدار
sun blind
سایبان
double blind
دوسوکور
ventilation blind
پیش پنجره
stone blind
کاملا کور
day blind
روزکور
he strike him blind
چنان زد که کورش کرد
hoodman blind
گردن کلفت
hoodman blind
اوباش
hoodman blind
لوطی
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
blind alley
کوچه بن بست
blind bridle
لگام چشمبنددار
blind circuit
مدار یک طرفه
blind circuit
مداری که ارسال پیام در ان یک طرفه انجام میشود
blind coal
زغال سنگ بی شعله
blind diagnosis
تشخیص بی نام
blind dialling
توانایی مودم برای شماره گیری حتی وقتی که خط به نظر خراب است با استفاده از برخی خط وط خصوصی
blind flange
فلانژ سرپوشیده
blind flange
فلانژ کلاهک
blind fold
چشم بستن
blind fold
کورکردن
blind fold
با چشم بسته
blind gate
دروازههای مسیر که دیده نمیشوند
blind hole
سوراخ چمن که از فاصله معین دیده نمیشود
blind arcade
طاقنما
blind analysis
تحلیل بی نام
blind a lley
کوچه بن بست
blind alleys
شاخه بن بست
blind alleys
کوچه بن بست
blind dates
قرار ملاقات میان زن ومردی که همدیگر را نمیشناسند
blind spot
نقطه کور
blind spots
نقطه کور
blind spots
نقطه ضعف
blind alley
شاخه بن بست
Venetian blind
پنجره کرکره
blind spot
نقطه ضعف
blind hole
سوراخ کور
blind pass
کالیبر کور
blind stiteh
کور نخبه
blind side
سمتی که بازیگر متوجه ان نیست سمت خط تجمع نزدیک به خط مماس
blind pass
پاس بدون دید یار
blind pass
پاس کور
blind search
جیستجوی بی نتیجه
blind score
امتیاز اضافی به تیمی که عضو ان غایب یا اخراج شده و جانشینی ندارد
blind rivet
پرچ کور
blind pipe
لوله کور
blind pipe
لوله غیرمشبک
blind one eye
از یک چشم کور
blind transportation
ارسال پیام بدون توجه به گیرنده یااخذجواب
blind valley
کور دره
blind keyboard
صفحه کلیدی که خروجی آن نشان داده نمیشود ولی مستقیماگ روی نوار یا دیسک مغناطیسی ضبط میشود
blind matching
همتاسازی بی نام
blind transportation
ارسال یک جانبه
blind nut
مهره کور
blind hole
سوراخ مسدود
blind of one eye
یک چشم
blind letter
نامهای که نام ونشان روشن ندارد
date-stone
[سنگ ترکیب شده در دیوار که تاریخ ساخت آن بنا در آن قید شده است.]
date
[appointment]
وعده ملاقات
accommodation date
تاریخ آغاز و پایان خوابگاه
post date
تاریخ اینده گذاشتن
What is todays date ?
تاریخ امروز چیست ؟
post date
پیش تاریخ کردن
sailing date
تاریخ شروع سفر دریایی زمان حرکت
date of birth
تاریختولد
sell-by date
فروشبراساستاریخمصرف
Date of departure . Departure date.
تاریخ عزیمت (روز حرکت )
I have a date with my fiandee.
با نامزدم قرار ملاقات دارم
date
[appointment]
تاریخ
termination date
تاریخ پایان
target date
زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
system date
تاریخ سیستم
date of birth
تاریخ تولد
date tree
درخت خرما
best-before date
[BBD]
تاریخ مصرف
[روی غذا یا دوا]
schedule date
موعد طبق برنامه
date
[appointment]
قرار ملاقات
date stamp
مهرتاریخ
acceptance date
تاریخ قبولی
date of acquisition
تاریخی که به عنوان شروع دوره استیلای خریدار بر مال دردفتر ثبت و اگر مال استهلاک پذیر باشد
date of acquisition
از آن به بعد استهلاک محاسبه میشود
date of grace
مدت مجاز برای پرداخت سفته و برات پس از سر رسید
date labourer
معادل daysman
date of maturity
تاریخ سررسید
date of maturity
موعد
date of maturity
تاریخ انقضاء
date of maturity
موعد پرداخت
date of payment
موعد پرداخت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com