Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
block heel
نعلبند پاشنه اسب
Other Matches
heel
در پاشنه قرار گرفتن
heel
کجی ناو پاشنه ناو
heel
زاویه میل ناو
heel
پاشنه در
heel
پاشنه سد
heel
توپ را با پاشنه پا رد کردن
heel
کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
heel
پس مانده
heel
قسمت عقبی سر چوب گلف
heel
مهمیز
heel
پاشنه
[کفش]
heel
پاشنه
heel
پشت سم
heel
پاهای عقب
heel
ته پاشنه کف
heel
پاشنه جوراب پاشنه گذاشتن به
heel
کج شدن یک ور شدن
heel
پاشنه پی دیواره حائل یا سد
heel
چرخیدن
to heel
پیرو
to heel
فرمانبردار
to heel
تابع دراختیار
down at heel
وضعیتبدمالی
heel
قسمت عقبی بدنه قایق
to heel
<idiom>
تحت کنترل
heel rest
تکیه گاه
heel stop
ترمزگیر
lark heel
زبان در قفا
Achilles heel
نقطهء ضعف
heel loop
قوس پاشنه
heel grip
گیرهپاشنه
one heel spin
چرخش با اسکیت قرقره دارروی یک اسکیت
to lift up one's heel
لگد زدن
Achilles heel
نقطهء زخم پذیر
lark heel
نسترن
lark heel
لادن
heel kick
ضربه با پاشنه پا به عقب
heel cut
محافظ پاشنه پا
turn on one's heel
<idiom>
ناگهان پیچیدن
heel and toe
بانوک پا
heel and toe
با پنجه و پاشنه
cow heel
پاچه گاو پخته و دلمه شده
heel and toe
روش استفاده از پدالها
heel tap
ته پیاله
heel tap
ته مانده
heel thrust
فشار پاشنه پا در پیچیدن
kick with the heel
ضربه با پاشنه پا
Achilles heel
نقطهء جراحت پذیر
french heel
پاشنه کفش زنانه بلند وخمیده بجلو
head over heel in love
<idiom>
یک دل نه صد دل عاشق شدن
the block
مردن بوسیله گردن زنی
block
توده قلنبه
block
وقفه
on the block
<idiom>
فروخته شده
block
مانع
block
قرقره
block
کنده
block
پارازیت
block
سد قالب
block
فراکسیون
block
قالب کردن
block
مانع شدن از بازداشتن
block
بستن مسدود کردن
self block
خودبندی
v block
گونیای جناقی
block
منطقه
block out
جاسازی
block
توقف رویدادن چیزی
block
بنداوردن
block
انسداد
block
سد
block
جعبه قرقره
block
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
block
بلوک
block
کنده مانع ورادع
block
قطعه
block
بندال
block
سد کردن
block
مسدودکردن
block
سدکردن غیرمجاز حریف
block
دفاع در مقابل ابشار
block
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
block
بلوک ساختن
block
قالب ریختن
block
مجموعهای از موضوعات در یک گروه
block
تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
block
بلاک
block
مانع شدن
block
یک دستگاه ساختمان
block
قطعه زمین
block
توده
block
سد کردن خطا
block
پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
block
قرقره طناب خور
block
دفاع
block
بلوک سیمانی
fuse block
چینی فیوز
swivel block
قرقره گردان
swage block
قالب سوراخ سوراخ
radius block
بلوک شعاعی
form block
بلوک فرمکاری
pully block
قرقره مرکب
shoulder block
سد کردن حریف با ضربه شانه
snatch block
قرقره فلزی چفت دار
snatch block
قرقره پران
starting block
تخته استارت
storage block
بلوک ذخیره
spike over the block
ابشار از بالای دفاع
starting block
سکوی شروع
stone block
قالبسنگ
radium block
بلوک شعاعی
fuse block
قالب فیوز
fuse block
بلوک فیوز
fuse block
خانه فیوز
input block
واحد ورودی
input block
بلاک ورودی
keel block
تیر حمالی که به کشش کارمیکند
leg block and under over
فن تندر با گرفتن بازوهای حریف از بیخ شانه و از تو وپیچاندن او
nerve block
وقفه عصبی
nested block
بلوک تو در تو
offensive block
دفاع تهاجمی
one man block
تک دفاع
pierce the block
شکافتن دفاع
pierce the block
ابشار محکم غیرقابل دفاع
plummer block
کنده محور
plummer block
کنده شفت
power block
سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
punch down block
وسیلهای که در شبکه محلی برای اتصال کابل UTP
hat block
قالب کلاه
tackle block
دستگاه قرقره جرثقیل
chip off the old block
<idiom>
(هرچی گذاشته اون برداشته)رفتار مشابه به والدین داشتن
tower block
ساختمانبرجمانند
breeze-block
آجرسیمانی
block vote
رایفردیبهگروهی
block capitals
حروفبزرگسادهوبدونهیچگونهنشانوتزئینی
travelling block
بستانتقال
tension block
کششقرقره
pulley block
کلیدسایهروشن
pin block
بخشسوزنی
hoisting block
گیرهجرثقیل
knock one's block off
<idiom>
خیلی سخت به کسی صدمه زدن
to block
[to block up]
[to clog]
[to clog up]
something
جلوی جریان
[ریزش]
چیزی را گرفتن
to walk around the block
دور بلوک خیابان راه رفتن
key-block
سنگ تاج
cluster-block
چندین طبقه آپارتمان
breeze-block
خاکه زغال نیمه سوز
block-plan
نقشه اولیه ساختمان
block-house
دژ چوبی
block-cornice
قرنیز بلوکی
block-capital
سرستون بالشتکی
earth block
پلاکزمینی
crown block
قرقرهراس
two man block
دفاع دونفره
to block out an inage
دراوردن یک تصویردرذهن
to block out an inage
طرح کردن یک فکر
to block a passage
مسدود کردن یک راه
to block a hat
قالب کردن یک کلاه
to block a ball
نگهداشتن توپ در بازی
title block
قسمت عنوان نامه
title block
قسمت مربوط به درج اطلاعات
three man block
دفاع سه نفره
tail block
قلاب عقب هواپیما
wood block
قاب چوبی سقف و کف اتاق قطعه چوب
block and tackle
طناب و قرقره
anchorage block
بستلنگرگاه
chock-a-block
به هم چپیده
chock-a-block
مملو
chock-a-block
کیپ
chock-a-block
پر
chock-a-block
بالا کشیده
chock-a-block
کاملا افراشته
chock-a-block
خفت
chock-a-block
کاملا کشیده
block and tackle
قرقره و زنجیر
tail block
قرقره طناب دار
block structure
ساخت کندهای
block letter
حروف درشت وسیاه نوعی حروف بدون زیر وزبر
block letter
چاپ نوعی حروف چوبی وبزرگ
block length
طول کندهای طول بلاک
block length
درازای بلوک طول بلوک
block length
درازای کنده
block house
موضع مستحکم
block header
سر بلوک
block graphics
نگاره سازی بلوک
block gap
gap interrecord شکاف بین بلاک
block gap
شکاف بین کندهای
block diagram
نمودار بلوکی نمودار کلی
block diagram
بلوک دیاگرام
block lining
پوشش با بلوک سیمانی
block lining
پوشش بلوکی
block storing
انبار کردن بارهای قوال
block storing
کنار هم چیدن کانتینرهای مشابه
block sort
جورسازی کندهای
block sort
مرتب کردن بلاکی
block size
اندازه بلاک
block size
اندازه کندهای
block size
اندازه کنده
block shipment
ارسال تدارکات به طور یکجا ارسال اماد به طور قوال
block ship
سد کردن دهانه کانال
block protection
حفافت بلوک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com