English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
block the plate موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
Other Matches
plate :بشقاب
plate ورقه
plate زره
plate اب دادن
plate روپوش دادن
plate پلاکهای توضیحات دستگاهها
plate ورقه تنکه
plate پلاک
plate لوحه
plate صفحه اند
plate صفحه فلزی ورقه
plate صفحه
plate قاب
plate لوح
plate لوحه روکش
plate بقدر یک بشقاب
plate : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plate روکش کردن
plate متورق کردن
plate اندودن
plate ورقه اهن
plate پلیت
x plate صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی
L-plate تحتتعلیم
Could we have a plate please? ممکن است لطفا یک بشقاب برایمان بیاورید؟
a plate یک بشقاب
plate زره پوش کردن
plate تسمه
plate نعل اسب
plate شیشه
plate کلیشه
the block مردن بوسیله گردن زنی
block out جاسازی
self block خودبندی
block قطعه زمین
v block گونیای جناقی
on the block <idiom> فروخته شده
block قرقره
block فراکسیون
block بندال
block بنداوردن
block وقفه
block منطقه
block مانع
block کنده
block پارازیت
block سد قالب
block سد کردن
block توده قلنبه
block قالب کردن
block مانع شدن از بازداشتن
block انسداد
block سد
block جعبه قرقره
block اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
block بلوک
block کنده مانع ورادع
block قطعه
block بستن مسدود کردن
block مانع شدن
block پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
block توده
block تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
block توقف رویدادن چیزی
block بلاک
block مسدودکردن
block مجموعهای از موضوعات در یک گروه
block بلوک سیمانی
block قرقره طناب خور
block یک دستگاه ساختمان
block سد کردن خطا
block دفاع
block سدکردن غیرمجاز حریف
block دفاع در مقابل ابشار
block یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
block بلوک ساختن
block قالب ریختن
plate capacitor خازن صفحهای
plate circuit مدار صفحه اند
plate clutch کلاج صفحهای
plate clutch کلاج دیسکی
kicking plate ورق پاخور
plate basket سبد قاشق و چنگال
pattern plate صفحه مدل
nickel plate اب نیکل دادن گالوانیکی
negative plate صفحه منفی
shamrock plate plate union eyed three
mica plate ورق میکا
licence plate پلاک اتومبیل
plate condenser خازن صفحهای
plate girder تیر ساخته شده از تسمه
plate layer متصدی تعمیر خط اهن
plate rheostat رئوستای صفحهای
plate rectifier یکسوسازاندی
plate rectifier یکسوساز صفحه
plate rack جایی که بشقاب هامی گذارندخشک شود
plate pulsing ضربه گری صفحه اند
plate puller انبر صفحه باتری
plate proof نمونه اول صفحات و مطلب چاپ شده
plate press پرس صفحه باتری
plate point نقطه پلیت
plate mill غستگاه نورد صفحه
plate mill دستگاه فرز غلطکی
chrome plate روکش کردن با کروم
plate mark طرف ودولت روی سیمینه وزرینه گذاشته میشود
plate mark انگ
condenser plate جوشن خازن
plate roll غستگاه نورد صفحه
iron plate ورق اهنی
face plate صفحه گیره
plate mark نشان عیار
end plate صفحه انتهایی
drip plate صفحه چکانش
drip plate صفحه قطران
draw plate اهن کشش
draw plate صفحه حدیده کن
door plate پلاک در
dog plate صفحه نوک گیر
crowd the plate نزدیک به پایگاه اصلی قرارگرفتن
cover plate پشت بندصفحه بست
cover plate صفحه سرپوش
copper plate ابکاری مس
copper plate صفحه مس
fascia plate تابلوی مقابل دریک وسیله
fashion plate شکل یا عکس ژونال مد
fashion plate ادم شیک پوش
intermediate plate صفحه میانی
image plate الکترود تصویر
heavy plate ورق فلزی سنگین
gusset plate صفحه سه گوش
gusset plate ورق نبشی
gusset plate صفحه اتصال
ground plate صفحه زمین
grid plate صفحه شبکه
fish plate وصله
fish plate لبه گیر
fish plate پشت بند
finger plate قطعهای ازفلزیاچینی یاشیشه که بالاوپایین دسته درمیگذارندکه از
pasted plate صفحه باتری خمیری
faure plate صفحه باتری خمیری
plate of a capacitor جوشن خازن
plate grid صفحهمشبک
pitcher's plate صفحهاتصال
pad plate صفحهلایی
needle plate صفحهسوزنی
mounting plate صفحهپایه
home plate صفحهبازی
foot plate صفحه پایه
escutcheon plate صفحهروقفلی
double plate صفحهیدوبله
dinner plate بشقابپلوخوری
armoured plate ورقهزرهی
absorbing plate صفحه جاذب
license plate پلاک
license plate نمرهی اتومبیل
reel plate صفحهقرقرهای
salad plate بشقابسالادخوری
side plate پیشدستی
paper plate بشقاب کاغذی
finger-plate ورق دست خور
crown-plate بالشتک
There is a plate missing. یک بشقاب کم است.
Could we have a plate for the child? آیا ممکن است بشقابی برای بچه مان به ما بدهید؟
The plate is chipped. لبه بشقاب پریده است
warning plate صفحههشدار
warming plate صفحهگرم کننده
top plate صفحهبالایی
strike plate صفحهتوپی
splash plate صفحهآبپاش
specification plate صفحهاختصاصی
slide plate صفحهلغزان
sill plate صفحهپایه
book plate برچسب کتاب
wobble plate دیسکی که بصورت لولایی یاصلب به عنوان مکانیزم حرکت دهنده روی شفت نصب شده است
silver plate اب نقره
silver plate نقره اندود
shielded plate صفحه محافظ
screw=plate حدیده
screw plate حدیده
screw plate مفتول کش
rating plate پلاک قدرت
rating plate پلاک مشخصات
rating plate صفحه مشخصات
positive plate صفحه مثبت
pole plate حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
plate valve سوپاپ بشقابکی
plate strap تسمه صفحه
plate spring فنر بشقابکی
silver plate فرف نقره
silver plate بانقره اندودن
sole plate بالشتک
wobble plate صفحه جنبان
water plate بشقابی که ته ان دو طبقه وبرای انست که اب گرم درمیان ان بریزند...نگاه دارند
wall plate زیرسری
union plate صفحه چند چشمی
tin plate حلبی
tie plate بالشتک ریل
theoretical plate بشقابک نظری
tally plate برچسب تست
tally plate برچسب ازمایش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com