Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
block time
زمان سپری شده ا لحظه شروع حرکت هواپیما تالحظه توقف
Other Matches
I'll let you know when the time comes ( in due time ) .
وقتش که شد خبر میکنم
block
سد
block
کنده مانع ورادع
block
قطعه
block
بستن مسدود کردن
block
مانع شدن از بازداشتن
block
قالب کردن
block
توده قلنبه
block
وقفه
block
بلوک
block
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
block
جعبه قرقره
block
سد قالب
v block
گونیای جناقی
block
توده
block out
جاسازی
the block
مردن بوسیله گردن زنی
block
بلاک
block
بنداوردن
block
انسداد
block
منطقه
block
مانع
block
قرقره
block
دفاع
block
سدکردن غیرمجاز حریف
block
دفاع در مقابل ابشار
block
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
block
بلوک ساختن
block
قالب ریختن
block
مجموعهای از موضوعات در یک گروه
block
تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
block
توقف رویدادن چیزی
block
سد کردن خطا
block
قرقره طناب خور
block
پارازیت
block
مسدودکردن
block
سد کردن
block
مانع شدن
block
پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
block
قطعه زمین
block
یک دستگاه ساختمان
block
بلوک سیمانی
block
بندال
on the block
<idiom>
فروخته شده
block
کنده
self block
خودبندی
block
فراکسیون
fuse block
بلوک فیوز
fuse block
خانه فیوز
fuse block
چینی فیوز
tower block
ساختمانبرجمانند
breeze-block
خاکه زغال نیمه سوز
breeze-block
آجرسیمانی
block vote
رایفردیبهگروهی
fuse block
قالب فیوز
affect block
وقفه عاطفه
hat block
قالب کلاه
road block
سد جاده
road block
راه بند
road block
مانع روی جاده
common block
قرقره چوبی
block code
رمز کندهای
block coefficient
ضریب گنجایش ناو
key-block
سنگ تاج
travelling block
بستانتقال
cluster-block
چندین طبقه آپارتمان
block capitals
حروفبزرگسادهوبدونهیچگونهنشانوتزئینی
anchor block
بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
angle block
سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف
anvil block
سندان مخصوص اهنگری
attack block
دفاع روی تور والیبال
block diagram
نمودار کندهای
block definition
تعریف بلوک
block copolymer
همبسپار دستهای
barbers block
قالب کلاه گیس
foot block
بالشتک ستون
block cipher
رمزگذاری بلوکی
block chain
زنجیردوچرخه
block age
محاصره
block age
جلوگیری انسداد
block age
ممانعت
block age
بازداری
block aead
سر کنده
block diagram
نمایش تصویری سیستمها
block diagram
نمودار بلوکی
form block
بلوک فرمکاری
block graphics
نگاره سازی بلوک
block-plan
نقشه اولیه ساختمان
block-house
دژ چوبی
block-cornice
قرنیز بلوکی
block-capital
سرستون بالشتکی
arrow block
بلوک پیکانی
block header
سر بلوک
block gap
gap interrecord شکاف بین بلاک
block gap
شکاف بین کندهای
block diagram
نمودار بلوکی نمودار کلی
block diagram
بلوک دیاگرام
block diagram
نمودار کلی
foot block
زیر سری ستون
demolition block
خرج منفجره
clump block
قرقره دهان گشاد
clearing block
قطعه بازدارنده
engine block
بلوک موتور
engine block
قالب یا بدنه موتور
entry block
کنده مدخل
chip of the old block
بچهای که نشانی ازپدرداردcontribute
chip off the old block
<idiom>
(هرچی گذاشته اون برداشته)رفتار مشابه به والدین داشتن
chain block
قرقره
erratic block
بلوک جابجا شونده
erratic block
بلوک نامنظم
cable block
قسمت کابل
cable block
مجموعه کابل
burster block
مجموعه منفجر کننده مجموعه خرج تلاش
brush block
سد کردن سبک برای ایجادتاخیر در حرکت رقیب
breech block
گلنگدن
common block
قرقره عادی
end of block
پایان یک بلوک
demolition block
مجموعه خرج منفجره قوطی خرج
cylinder block
بلوک سیلندر
cylinder block
بلوک واحدی که سیلندرهای یک موتور پیستونی خطی که با مایع خنک مشوند رادربرمیگیرد
cut block
سدکردن دریافت کننده توپ باپشت پا
cutoff block
سد کردن راه مدافع به وسیله مهاجم
to block
[to block up]
[to clog]
[to clog up]
something
جلوی جریان
[ریزش]
چیزی را گرفتن
cupola block
اجر طاقی
cross block
سد کردن خط دفاعی از کنار
control block
بلوک کنترل
control block
کنده کنترل
knock one's block off
<idiom>
خیلی سخت به کسی صدمه زدن
concrete block
سنگ بتنی
ego block
سد خود
breech block
گاوه کولاس
breech block
کولاس
block transfer
انتقال بلوک
block plot
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
block operation
عملیات بلوک
block move
جابجایی بلوک
block move
انتقال بلوک
block mark
نشان کنده
block lining
پوشش بلوکی
block lining
پوشش با بلوک سیمانی
block letter
حروف درشت وسیاه نوعی حروف بدون زیر وزبر
block length
طول کندهای طول بلاک
block length
درازای بلوک طول بلوک
block length
درازای کنده
clearing block
قطعه ممانعت از بسته شدن کولاس
block house
موضع مستحکم
block heel
نعلبند پاشنه اسب
block protection
حفافت بلوک
block ship
سد کردن دهانه کانال
block transfer
انتقال کندهای
block the plate
موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
block structured
با ساخت کندهای
block structure
ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
block structure
ساختار بلوکی
block structure
ساخت کندهای
block storing
انبار کردن بارهای قوال
block storing
کنار هم چیدن کانتینرهای مشابه
block sort
جورسازی کندهای
block sort
مرتب کردن بلاکی
block size
اندازه بلاک
block size
اندازه کندهای
block size
اندازه کنده
block shipment
ارسال تدارکات به طور یکجا ارسال اماد به طور قوال
block letter
چاپ نوعی حروف چوبی وبزرگ
tail block
قلاب عقب هواپیما
starting block
سکوی شروع
two man block
دفاع دونفره
punch down block
وسیلهای که در شبکه محلی برای اتصال کابل UTP
three man block
دفاع سه نفره
stumbling block
سبب سقوط
stumbling block
موجب لغزش
stumbling block
مانع
stumbling block
سنگ لغزش
building block
واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
leg block and under over
فن تندر با گرفتن بازوهای حریف از بیخ شانه و از تو وپیچاندن او
plummer block
کنده محور
stone block
قالبسنگ
block letters
حروف جداودرشت
starting block
تخته استارت
foot block
قژعه چوبی یا فلزی کوچکی که در زیر ستون و روی خاک کار گذاشته میشود.
tackle block
دستگاه قرقره جرثقیل
swivel block
قرقره گردان
swage block
قالب سوراخ سوراخ
keel block
تیر حمالی که به کشش کارمیکند
wood block
قاب چوبی سقف و کف اتاق قطعه چوب
storage block
بلوک ذخیره
building block
بنا کنده
building block
کنده ساخت
to block out an inage
دراوردن یک تصویردرذهن
title block
قسمت مربوط به درج اطلاعات
pierce the block
شکافتن دفاع
pierce the block
ابشار محکم غیرقابل دفاع
plummer block
کنده شفت
power block
سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
pully block
قرقره مرکب
radium block
بلوک شعاعی
radius block
بلوک شعاعی
snatch block
قرقره پران
title block
قسمت عنوان نامه
to block a ball
نگهداشتن توپ در بازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com