English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English Persian
block transfer انتقال کندهای
block transfer انتقال بلوک
Other Matches
transfer پهلو- رفت
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer تغییر سمت دادن لوله
transfer سند انتقال انتقالی
transfer نقل
transfer of cause احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
transfer ورابری
transfer واگذاری
transfer انتقال دادن
transfer منتقل کردن
transfer انتقال
transfer واگذاری تحویل
transfer واگذار کردن
transfer سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfer دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند
transfer زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها
transfer زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfer ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transfer بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transfer دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
transfer تغییر دستور یا کنترل
transfer احاله
transfer انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfer واگذار کردن نقل کردن انتقال
transfer واگذاری نقل
transfer سند انتقال یا واگذاری
transfer تغییر دستورات یا کنترل
transfer کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر
transfer حواله
k , transfer ضریب کای برد
k , transfer ضریب تصحیح برد توپ
transfer ورابردن
transfer order دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
transfer orbit مدار انتقال
transfer payments پرداختهای انتقالی
transfer processing امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
transfer operation عمل انتقال
transfer of training انتقال اموزش
transfer rate نرخ انتقال
transfer payment پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
transfer rate نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer time زمان انتقال
transfer resistor ترانزیستور
transfer station محل انتقال افراد
transfer station محل اعزام افراد
transfer switch کلید انتقال
transfer table میز انتقال
transfer interpreter مفسر انتقال
transfer time مدت انتقال
transfer reaction واکنش انتقالی
unconditional transfer انتقال غیر شرطی
transfer of technology انتقال تکنولوژی
transfer of portfolio انتقال موجودی اوراق بهادار
transfer of obligation حواله مدنی
transfer function تابع انتقال
transfer functions توابع انتقالی
transfer income درامد انتقالی
transfer instruction دستور العمل انتقال
transfer line خط انتقال
collect transfer بار کردن یک ثبات با بیتها ازمحلهای مختلف
conditional transfer انتقال شرطی
transfer ladle پاتیل انتقال
transfer ladle کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer limit حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ
transfer loader دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
transfer machine دستگاه انتقال
transfer of learning انتقال یادگیری
transfer of capital انتقال سرمایه
transfer molding ریخته گری انتقالی
transfer molding قالب ریزی انتقالی
transfer mold قالب گیری انتقالی
transfer canal کانالانتقال
transfer port دریچهانتقال
transfer scale پایهانتقال
transfer medium رسانه انتقال
transfer limit حدود تصحیحات انتقال تیر
technology transfer انتقال تکنولوژی
heat transfer انتقال گرما
heat transfer انتقال حرارت
transfer address ادرس انتقال
telegraphic transfer انتقال تلگرافی
thermal transfer روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
deed of transfer انتقال نامه
deed of transfer سند انتقال
transfer berth دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
transfer area در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
file transfer انتقال فایل
third person of a transfer محال علیه
power transfer انتقال انرژی
energy transfer انتقال انرژی
radial transfer انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند.
positive transfer انتقال مثبت
transfer case جعبه انتقال نیرو
transfer case دیفرانسیل
transfer check مقابله
transfer check انتقال
transfer earnings درامدهای انتقالی
transfer equipment تجهیزات
negative transfer انتقال منفی
transfer characteristic مشخصه متقابل
credit transfer پرداخت ازطریق انتقال
credit transfer انتقال اعتبار
data transfer انتقال داده ها
fuel transfer pipe لولهانتقالسوخت
courier transfer station مرکزارسال پیک ارتشی
heat transfer coefficient ضریب انتقال گرما
file transfer protocol پروتکل انتقال فایل
file transfer utility برنامه کمکی انتقال فایل
image transfer constant ثابت انتقال تصویر
materials transfer notes دستورانتقال مواد
government transfer payments پرداختهای انتقالی دولت
materials transfer notes برگه انتقال مواد
passenger transfer vehicle وسلهجابجاییمسافرین
courier transfer station ایستگاه تعویض پیک
courier transfer officer افسر مسئول پیک
courier transfer officer افسر مسئول قسمت پیک ارتشی
bit transfer rate نرخ ارسال بیت
data transfer operations عملیات انتقال داده
data transfer rate سرعت انتقال داده ها
data transfer rate میزان ارسال داده
current transfer ratio نسبت انتقال جریان
data transfer rate میزان انتقال داده
electronic transfer of data انتقال الکترونیکی اطلاعات
data transfer rate نرخ ارسال داده
electron transfer mechanism مکانیسم انتقال الکترون
electronic fund transfer ارسال الکترونیکی دارائی
electronic funds transfer انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
charge transfer compounds ترکیبات انتقال بار
secure hypertext transfer protocol گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
transfer license plate [American E] پلاک انتقال
transfer number plate [British E] پلاک انتقال
thermal wax transfer printer روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
self block خودبندی
the block مردن بوسیله گردن زنی
block سد کردن
block مجموعهای از موضوعات در یک گروه
block تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
block توقف رویدادن چیزی
block بلاک
block مسدودکردن
block سدکردن غیرمجاز حریف
block منطقه
block قالب ریختن
block بلوک ساختن
block مانع شدن
block پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
block سد قالب
block پارازیت
block کنده
block قطعه زمین
block توده
block قرقره
block مانع
block یک دستگاه ساختمان
block قرقره طناب خور
block بلوک سیمانی
block سد کردن خطا
block دفاع در مقابل ابشار
block یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
block وقفه
v block گونیای جناقی
block بلوک
block انسداد
block اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
block سد
block دفاع
block بنداوردن
block بندال
block جعبه قرقره
block out جاسازی
block کنده مانع ورادع
block فراکسیون
block مانع شدن از بازداشتن
on the block <idiom> فروخته شده
block بستن مسدود کردن
block قطعه
block قالب کردن
block توده قلنبه
punch down block وسیلهای که در شبکه محلی برای اتصال کابل UTP
swivel block قرقره گردان
pully block قرقره مرکب
shoulder block سد کردن حریف با ضربه شانه
swage block قالب سوراخ سوراخ
plummer block کنده شفت
tail block قلاب عقب هواپیما
radius block بلوک شعاعی
to walk around the block دور بلوک خیابان راه رفتن
starting block سکوی شروع
storage block بلوک ذخیره
stone block قالبسنگ
snatch block قرقره پران
snatch block قرقره فلزی چفت دار
radium block بلوک شعاعی
tackle block دستگاه قرقره جرثقیل
tail block قرقره طناب دار
spike over the block ابشار از بالای دفاع
starting block تخته استارت
power block سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
wood block قاب چوبی سقف و کف اتاق قطعه چوب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com