English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
block-plan نقشه اولیه ساختمان
Other Matches
to buy something on a deferred payment plan [on a time payment plan] [on deferred terms] چیزی را قسطی خریدن
plan طرح
plan پیش بینی کردن
plan نقشه کف
plan نقشه مسطحه برنگاره
plan هامن
plan پلان
plan برنامه ریزی کردن
the better plan is to بهتر این است که .....
plan طرح کردن
plan برنامه
plan نقشه
plan تدبیر اندیشه
plan خیال
plan نقشه کشیدن طرح ریختن
plan طرح ریزی کردن
plan طرح کشیدن یا ریختن
plan طرح ریزی کردن در نظر داشتن نقشه
E-plan [طرح خانه های ویلایی انگلیس به شکل حرف ای انگلیسی]
K-plan [طرحی به شکل اچ انگلیسی در خانه های سبک الیزابت]
plan زبان برنامه نویسی سطح پایین
plan تدبیر
fire plan طرح اتش توپخانه
flight plan طرح یا نقشه پروازهواپیماها
strategic plan نقشه جنگ
ground-plan [نقشه همتراز با زمین]
american plan مسافرخانهای که مسافرین پول غذا و اطاق را یکجاپرداخت میکنند
barrier plan طرح موانع
to foil a plan عقیم گذاردن نقشه ای
approval of plan تصویب نقشه
entry plan طرح دخول به سر پل
centralized plan پلان مرکزی
butterfly plan طرح پروانه ای
strategic plan طرح جنگ
to suggest a plan طرحی راپیشنهادکردن
financial plan برنامه مالی
europen plan نرخ ثابت هتل جهت اتاق وسرویس مهمانان
stowage plan طرح بارگیری ناو یا هواپیمایا چیدن بارها در هواپیما یاناو
cargo plan طرح بارگیری ناو
to pursue a plan نقشهای را دنبال کردن
layaway plan <idiom> قرض راکم کم پرداختن
contingency plan طرح عملیات احتمالی
contingency plan طرح احتمالی
to pursue a plan مطابق طرح یا نقشهای پیش رفتن
docking plan نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
to plan a building عمارتی راطرح ریزی کردن
to plan a building نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
The plan landed . هواپیما بزمین نشست
colombo plan طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
working plan نقشه اجرا راهنمای کار
fire plan طرح اتش
war plan نقشه جنگی
war plan طرح جنگی
collection plan طرح جمع اوری اخبار
collection plan طرح جمع اوری
open-plan ساختمانیکههرطبقهآنفقطداراییکمحوطهوسیعاستودارایاتاقنیست
colombo plan طرح کلمبو
deck plan صفحه پل کشتی
deck plan افق پل کشتی
contingency plan برنامه دوم که در صورت خرابی اولی انجام خواهد شد
test plan طرح ازمایش
economic plan برنامه اقتصادی
tentative plan طرح ازمایشی
tactical plan طرح عملیات نظامی
tactical plan طرح عملیات تاکتیکی
draft plan پیش نویس برنامه
detailed plan برنامه تفصیلی
development plan برنامه توسعه
Open-plan <adj.> سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
development plan طرح گسترش
to foil a plan نقش بر آب کردن نقشه ای
development plan طرح ارایش زمین
to foil a plan خنثی کردن نقشه ای
entry plan طرح ورود به بندر
plan view نقشه کف
perspective plan برنامه بلند مدت
partial plan برنامه جزئی
part plan نقشه جزیی
parking plan طرح پارک کردن هواپیماها
outline plan طرح مبنا
ordnance plan طرح تهیه جنگ افزار ومهمات
pursuance of a plan اجرای نقشه یا طرحی
pursuance of a plan تعقیب اندیشه یا نقشهای
national plan برنامه ملی
marshall plan طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
marshall plan برنامه مارشال
marshall plan طرح مارشال
loading plan طرح بارگیری خودرو
prospective plan برنامه بلند مدت
project plan طرح پروژه
plan view نمای بالا
plan view دید از بالا
plan targets اهداف برنامه
plan range در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است
prestowage plan طرح باربندی کالاها
plan of the day برنامه روزانه ناو
plan of maneuver طرح مانور
plan of campaign طرح پیکار
plan of action طرح عملیات
plan implementation عملی کردن برنامه
plan implementation اجرای برنامه
plan frame چارچوب برنامه
prestowage plan طرح پیش بینی باربندی و بارگیری وسایل
rolling plan برنامه غلتان
key plan نقشه راهنما
he thought out a plan فکری بنظرش رسید
he thought out a plan تدبیری اندیشید
site plan نقشه محل
general plan نقشه عمومی
master plan نقشه کلیات
master plan نقشه مجموعه
general plan نقشه کلی
game plan استراتژی بازی
sliding plan برنامه لغزان
ground plan نقشهای که هم تراز زمین باشد طرح عمومی
ground plan شالوده
ground plan طرح اساسی
ground plan نقشه مسطحه
ground plan برنگاره
frequency plan طرح فرکانس
floor plan نقشه اشکوب
site plan نقشه جایگاه
illumination plan طرح روشن کردن منطقه نبرد
illumination plan طرح روشنایی منطقه
lesson plan طرح درس
it was no part of my plan کی جزو نقشه من بود
it was no part of my plan ابداجزو طرح یا نقشه من نبود
secondary plan طرح ثانوی
investment plan برنامه سرمایه گذاری
interim plan برنامههای موقت
installment plan خرید یا فروش اقساطی پرداخت اقساطی
installation plan نقشه ی نصب
sheer plan نقشه ساختمانی ناو
ordnance plan طرح اردنانس
class improvement plan طرح توسعه ناو
class improvement plan طرح بهبودناو
restrictive fire plan طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
disaster recovery plan طرح یک واکنش به هنگامیکه خطری نرم افزار و سخت افزار را تهدید میکند
negative tax plan برنامه مالیات منفی
negative tax plan طرح مالیات منفی
constant helm plan نقشه زیگزاگ
documented plan figures ارقام مستند برنامه
coordinated fire plan طرح اتش هم اهنگ شده
plan position indicator صفحه رادار ناو یا هواپیما
artillery fire plan طرح اتش توپخانه
The plan is now in action ( underway ) . طرح اکنون بمرحله عمل درآمده است
open-plan coach طرحبازوگن
air fire plan طرح اتش هوایی
annual food plan برنامه غذایی سالیانه
to buy something on the installment plan [system] چیزی را قسطی خریدن
His plan miscarried . He missed the target تیرش بخطا رفت
on the installment plan [American English] به اقساط
block قطعه زمین
block بلاک
block توقف رویدادن چیزی
self block خودبندی
the block مردن بوسیله گردن زنی
block مانع شدن از بازداشتن
block مسدودکردن
block تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
block مجموعهای از موضوعات در یک گروه
block قالب ریختن
block کنده
block قرقره
block مانع
block وقفه
block توده قلنبه
block قالب کردن
block بستن مسدود کردن
block قطعه
block کنده مانع ورادع
block بلوک
block اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
block جعبه قرقره
block سد
block بنداوردن
block پارازیت
block یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
block دفاع در مقابل ابشار
block سدکردن غیرمجاز حریف
block دفاع
block بلوک ساختن
block سد کردن خطا
block بلوک سیمانی
block قرقره طناب خور
block یک دستگاه ساختمان
block توده
block پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
block مانع شدن
block سد کردن
block سد قالب
block انسداد
block out جاسازی
v block گونیای جناقی
block فراکسیون
block بندال
on the block <idiom> فروخته شده
block منطقه
block vote رایفردیبهگروهی
travelling block بستانتقال
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com