Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 122 (7 milliseconds)
English	Persian
blocked currency	blocked
Other Matches
blocked <adj.> <past-p.>	غیر فعال شده
blocked	مجموعهای از موضوعات در یک گروه
blocked	قالب ریختن
blocked	بلوک ساختن
blocked	یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocked <adj.> <past-p.>	سد شده
blocked	سدکردن غیرمجاز حریف
blocked	دفاع
blocked	سد کردن خطا
blocked	بلوک سیمانی
blocked	قرقره طناب خور
blocked	یک دستگاه ساختمان
blocked	تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
blocked	توقف رویدادن چیزی
blocked	[ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
blocked	مسدودکردن
blocked <adj.> <past-p.>	مسدود شده
blocked <adj.> <past-p.>	مانع شده
blocked <adj.> <past-p.>	بلوکه شده
blocked <adj.> <past-p.>	بسته شده
blocked	بلاک
blocked	توده
blocked	قطعه زمین
blocked	مانع شدن از بازداشتن
blocked	بستن مسدود کردن
blocked	قطعه
blocked	کنده مانع ورادع
blocked	بلوک
blocked	اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
blocked	جعبه قرقره
blocked	سد
blocked	انسداد
blocked	بنداوردن
blocked <adj.> <past-p.>	بندآورده شده
blocked	دفاع در مقابل ابشار
blocked	قالب کردن
blocked	توده قلنبه
blocked	پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
blocked	مانع شدن
blocked	سد کردن
blocked	سد قالب
blocked	پارازیت
blocked	کنده
blocked	وقفه
blocked	منطقه
blocked	مانع
blocked	قرقره
f.currency	پول کاغذ
f.currency	پول اعتباری
currency	جدید بودن نقشه
currency	ارز پول بیگانه
currency	پول قانونی و رایج هر کشور
currency	مطابق روز بودن
currency	داشتن اخرین اطلاعات پول رایج پول نقد
currency	ارز
currency	پول در گردش و قانونی
currency	انتشار
currency	اسکناس
currency	پول
currency	وجه
currency	پول رایج
currency	رواج
blocked [with objects] <adj.> <past-p.>	صعب العبور
The road was blocked.	راه بسته بود
blocked [with objects] <adj.> <past-p.>	غیر قابل عبور
blocked [with objects] <adj.> <past-p.>	مسدود شده
The road is blocked.	راه بسته است
blocked opening	درگاه بسته
blocked opening	در مسدود
blocked cuurency	پول غیرقابل انتقال به خارج از کشور
blocked cuurency	پول مسدود
weak currency	پول ضعیف
paper currency	اسکناس پول کاغذی
occupation currency	پول رایج نیروی اشغالگر
metallic currency	پول مسکوک
metallic currency	پول فلزی
local currency	پول داخلی
local currency	پول محلی
invasion currency	پول رایج ارتش اشغالگر
invasion currency	پول نظامی
currency exchange	تبدیلپول
soft currency	پولباواحدپولیکمارزش
hard currency	پول قوی
hard currency	ارز قوی
appreciation of currency	ترقی ارزش پول
currency appreciation	ترقی ارزش پول
forms of currency	انواع پول
blockade currency	پولی که تبدیل ان به پول دیگرقانونا " منع شده باشد
home currency	پول ملی
The Iranian currency.	پول رایچ ایران
inconvertible currency	پول غیرقابل تبدیل
inconvertible currency	ارز غیر قابل تبدیل
foreign currency	ارز
fiduciary currency	پول کاغذی
fiduciary currency	پول اعتباری
convertible currency	ارز قابل تبدیل
convertible currency	پول تبدیل پذیر
depreciation of currency	کاهش قیمت اسمی سکه طلای استاندارد
depreciation of currency	کاهش ارزش پول
currency of a bill	مدت برات
currency devaluation	کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
currency depreciation	کاهش ارزش پول
currency depreciation	تنزل ارزش پول
foreign currency	پول کشور خارجی
forms of currency	اشکال پول
currency circulation	گردش پول
foreing currency	پول بیگانه
foreing currency	ارز
home currency	پول داخلی
fractional currency	پول خرد
foreign currency	ارز خارجی
unit of currency	واحد پولی
European Currency Unit	سبد ارزی اروپا
currency depreciation race	تجدید نظر در قیمت پول جاری
European Currency Unit	واحد پول اروپایی
currency depreciation race	تخفیف قیمت پول رایج کشور نسبت به پول سایرممالک که باعث افزایش صادرات میشود
currency of early islam	درهم
Currency exchange office	صرافی
gold currency system	نظام پولی طلا
European Currency Units	اک
The rain gutter is blocked up with leaves.	برگ ها ناودان باران را مسدود کرده اند.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com