Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
blurred black ground
زمینه و متن فرشی که نامشخص و مبهم باشد
Other Matches
blurred
لکه
blurred
تیرگی
blurred
منظره مه الود لک کردن
blurred
تیره کردن
blurred
محوکردن
blurred
نامشخص بنظر امدن
blurred
لک کردن
blurred
تار کردن لک شدن
blurred
مرکبی کردن
blurred
مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
blurred
تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
look black
متغیر بنظر امدن
black
سیاه
black
سیاه رنگی
black
بازیگر دوم شطرنج
black
بستانکار بودن در حساب
black
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
black
وسیلهای که بدون دخالت کاربر کار میکند و کاربر از نحوه کار آن بی خبر است
black
سیاه رنگ
black
دوده لباس عزا
black
سیاهی
black
تهدید امیز عبوسانه
black
چرک وکثیف
black out
قطع کامل برق خاموش شدن چراغ ها خاموشی شهر
black out
خاموشی
black
تیره
black
سیاه شده
black
بی رنگ
black out
حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
to black out
سیاه کردن
black
سیاه کردن
he went there in black
اوبا جامه سیاه انجا رفت
in the black
<idiom>
سود بردن
black
زشت
to black out
قلم زدن
black d.
دم گاز خفه کننده
black wash
نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
black widow
نوعی عنکبوت زهردارکه جنس ماده ان سیاه رنگ است
black will take no other hue
بالای سیاهی رنگی نیست
black writer
چاپگری که در آن تونر به نقاط گرم شده توسط اشعه لیزر می چسبد برای اسکن کردن تصویر
blacker than black
تراز فراسیاه
bone black
عاج سیاه
carbon black
دوده
channel black
دوده
black smith
اهنگر
black smith
نعلبند
black paternoster
افسون برضد روح پلید
black pickling
اسید شویی مقدماتی
black powder
باروت سیاه
black propaganda
تبلیغات سیاه
black propaganda
تبلیغات خطرناک
black sheet
ورق سیاه
black short
شکستگی سیاه
black shortness
ترک سیاه
black slip
خفت پران
black partridge
دراج
gas black
دوده
black coral
پسر
black flag
پرچمی که نشانی اعدام زندانی است
black gang
غلام سیاه
black gang
اتشکار موتورکشتی
black grouse
نوعی باقرقره بزرگ
black guardly
بی شرف
black guardly
فحاش
black hawk
هلی کوپتر سیکورسکی
black induction
توقف القا
black ivory
ساهان افریقایی
black flag
پرچم دزدان دریایی
black finish
پوشش سیاه
black coral
شبه
black death
طاعون یا وبا
black designation
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
black diamond
الماس سیاه
black dog
کج خلقی
black dog
مالیخولیا
black earth
سیاخاک
black endorsement
براتی که در وجه حامل فهرنویسی شده باشد
black eyed
سیاه چشم
black japan
لاک اسفالت
black japan
ورنی اسفالت
black list
لیست سیاه
black list
فهرست سیاه
black list
فهرست اسامی موسساتی که در پرداخت دیون خود تعلل ویا در اجرای کار خدعه کرده اند
black load
سرب سیاه
black magic
سحر
black magic
جادو
black matrix
صفحه تصویر CRT که نقاط فسفری اطراف رنگ سیاه هستند تا شدت را بیشتر کنند
black mud
لجن
black concept
علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
black liqour
شربت سیاه
black light
نور سیاه
black lead
سرب سیاه
black lead
گرافیت
black leprosy
جذام
black letter
حرف سیاه
black level
تراز سیاه
black light
تابش فرابنفش
black mulberry
شاه توت
eriochrome black
سیاه اریوکروم
black ant
مورچه سیاه
[حشره شناسی]
black coffee
قهوه سیاه
black coffee
قهوه بدون شیر
There is no colour beyond black .
<proverb>
بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
You went in a black veil, but must come out in a w.
<proverb>
با چادر سیاه رفتى باید با کفن سفید بیرون بیائى .
Black will take no other hue.
<proverb>
بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
in black and white
<idiom>
بصورت نوشتار
Black and white.
سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
They were dressed all in black.
همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند
They were all dreesd in black.
تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
blue-black
آبیپررنگ
black spot
جادهباآمارتصادفبالا
black section
گروهیغیراداریدرداخلیکحزبسیاسیکهمدافعحقوقسیاهپوستاناست
black pudding
سوسیستولیدشدهازگوشتوخونخوک
black marketeering
دادوستددربازارسیاه
black marketeer
کسیکهدربازارسیاهفعالیتدارد
black economy
پولیکهبدوناطلاعدولتبرایفرارازمالیاتکسبشود
black armband
سرآستین
[برای سوگواری ]
black vomit
تب زرد
[پزشکی]
[بیماری]
black vomit
طاعون زرد
[پزشکی]
[بیماری]
Black sheep
جوجه اردک زشت
[اصطلاح روزمره]
black box
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
black wool
پشم سیاه
give someone a black look
با خشم به کسی نگاه کردن
to look at the black side
[about something]
بدبین بودن
[برای چیزی]
black stone
مهرهیسیاه
black square
خانهسیاه
black salsify
شنگ
black and white
دستنوشته
black and white
سیاه و سفید
to lool black
خشمگین یا متغیر بنظر امدن
to be in ones black books
مغضوب کسی واقع شدن
the black sea
دریای سیاه
the black race
نژاد سیاه
slate black
رنگ سیاه سنگ لوحی
slate black
رنگ ارغوانی مایل بسیاه
platinum black
پلاتین سیاه
platinum black
گرد سیاه پلاتین حاصله از حل املاح ان
night black
سیاه
ivory black
گرد سوخته استخوان
ivory black
رنگ سیاه که از اهکی کردن عاج میسازند
he wears black
سیاه پوشیده است
black wash
رنگ سیاه
black and white
چاپ
black eye
سیه چشم
black bread
نانسیاه
black ball
توپسیاه
jet-black
سیاه سیاه
jet-black
سیاه شبقی
jet-black
سیاه براق و تیره
black marks
سابقهی بد
black mark
سابقهی بد
black Marias
اتومبیل گشتی پلیس
black Maria
اتومبیل گشتی پلیس
black eyes
بدنامی
black eyes
سیاهی اطراف چشم
black eyes
چشم سیاه
black eyes
سیه چشم
black eye
بدنامی
black eye
سیاهی اطراف چشم
black eye
چشم سیاه
furnace black
سیاهی کوره
black coffee
قهوه بی شیر
black hole
حفره سیاه چاله سیاه
black and blue
کبود و سیاه
aceko black
نوعی رنگ سیاه اسیدی
black sheep
کسی که مایه ننگ وخجالت خانوادهای باشد
black sheep
بچه گیج وبی هوش
black sheep
بزگر
black belt
کمربند سیاه استاد جودو
black belts
کمربند سیاه استاد جودو
black book
کتاب سیاه
acetylene black
دوده استیلنی
aniline black
سیاه انیلینی
animal black
ذغال حیوانی
black holes
حفره سیاه چاله سیاه
black holes
زندان تاریک
black hole
سیاهچاله
black hole
سیاه چال
black hole
زندان تاریک
black holes
سیاه چال
black holes
سیاهچاله
black board
تخته سیاه
pitch black
قیرگون
pitch black
خیلی سیاه
pitch-black
قیرگون
pitch-black
خیلی سیاه
black boxes
جعبه سیاه
black tie
کت نیمه رسمی مردانه
black box
جعبه سیاه
black coffee
قهوه تلخ
black body
جسم سیاه
black markets
دربازارسیاه معامله کردن
black market
بازار سیاه
black market
دربازارسیاه معامله کردن
black markets
بازار سیاه
black book
دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
black ice
یخ شفاف روی اب
black brittleness
شکستگی سیاه
black brittleness
ترک سیاه
black buzzard
قره سنقر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com