Total search result: 204 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
board of managers |
کمیته مباشر [شرکت سهامی] |
|
|
Search result with all words |
|
to dismiss [remove] the board of managers |
مرخص کردن [معاف کردن] هیئت مدیره |
chairman of the board [of directors/managers] |
مدیر عامل [شرکت] |
chairman of the board [of directors/managers] |
رئیس هیئت مدیره |
Other Matches |
|
managers |
مدیر |
managers |
یس بخش در شرکت |
managers |
نرم افزار انتهایی مط لوب برای کاربر که امکان دستیابی راحت به دستورات سیستم عامل میدهد |
managers |
ل کامپیوترها و شبکه در شرکت |
managers |
امکان نوشتن متن به ذخیره سازی و بازیابی ویرایش و چاپ |
managers |
برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند |
managers |
کارفرما |
managers |
مدیر تیم |
managers |
مدیر مسابقه بوکس |
managers |
بخشی از سیستم عامل دیسک که فضای دیسک را به فایلها اختصاص میدهد |
managers |
مباشر |
managers |
و بخشهای فایل را در نظر می گیرد |
managers |
و نیز آدرس شیار را |
managers |
نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند |
stage managers |
کارگردان نمایش |
stage managers |
مدیر نمایش |
These qualities are esteemed by managers. |
مدیران این [نوع] صفات را ارجمند می شمارند. |
board |
برد |
board |
صفحه مدار |
above board |
به طور آشکار |
board |
وسیله نصب مسط ح که روی آن قط عات الکترونیکی نصب و متصل اند |
board |
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود |
board |
مقوا |
board |
BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل |
board |
تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود |
board |
تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد |
board |
کشتی |
board |
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها |
above board |
بی حیله |
over the board |
بازی شطرنج حضوری |
to go on board |
سوارکشتی شدن |
with whom do you board |
پیش کی غذا میخورید و منزل میکنید |
on board |
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد |
go by the board |
از ناو پرت شدن |
by the board |
از طرف پهلوی ناو |
i got it over board |
انرادرکشتی اوردم |
i/o board |
تخته مداری که ورودی وخروجیهای داده ها بین کامپیوتر و دستگاههای جانبی را کنترل میکند |
on board <idiom> |
وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن |
To get on board. |
سوار کشتی شدن |
across the board |
یکسره |
across the board |
شامل تمام طبقات |
to board out |
بیرون ازخانه خود غذاخوردن |
board |
جلد کردن تخته |
board |
پانسیون شدن |
board |
تخته پوش کردن |
board |
سوارشدن بکنارکشتی امدن |
across the board |
سرجمع |
board |
تخته یا مقوا و یا هرچیز مسطح |
board |
تابلو |
board |
هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره |
board |
میزشوریادادگاه |
board |
اغذیه |
board |
هیئت بازرگانی تخته بندی کردن |
board |
میز غذا |
board |
غذای روی میز |
board |
تخته |
board |
منزل کردن |
board |
تابلوی امتیازات |
board |
سکوی شیرجه |
board |
صفحه یامیز شطرنج |
board |
روکش کردن |
board |
شدن |
board |
سوار |
board |
تخته حاوی نقشه |
board |
کمیته تخته کار صفحه چارت |
board |
هیئت کمیسیون |
board |
هیئت ژوری |
board |
هیات |
sliding board |
سراشیبی |
splash board |
سپر پاشنه قایق |
spring board |
تخته شیرجه |
spotting board |
طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی |
sliding board |
سرسره |
skim board |
تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق |
side board |
میز قفسه دار |
on board regulation |
تنظیمی که در ان هر برد داخل یک سیستم تنظیم کننده ولتاژخاص خود را دارد |
side board |
میز کناری |
side board |
میز پا دیواری |
side board |
میز دم دستی |
shoulder board |
پیش فنگ |
on board spares |
قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار |
shoe board |
علامتی به شکل نعل اسب درشرطبندیها |
on board computer |
کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است |
terminal board |
محوراتصال سیمها |
terminal board |
تخته اتصال سیم |
tea board |
سینی |
status board |
تابلوی وضعیت |
takeoff board |
تخته پرش طول |
system board |
برد سیستم |
switch board |
تابلوی برق |
switch board |
صفحه تقسیم برق |
switch board |
صفحه کلید برق یاتلفن |
string board |
تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند |
straw board |
مقوای ضخیم |
story board |
مجموعه تصاویر یا رسم ها که پیشبرد نقاشی متحرک یا ویدیویی را نشان میدهد |
status board |
تابلو وضعیت |
status board |
تابلوی نشان دهنده وضعیت |
on board a ship |
سوار کشتی |
terminal board |
تخته کلم |
selection board |
هیات گزینش |
seguin board |
تخته سگن |
plotting board |
پلاتینگ برد |
playing the board |
بازی فی نفسه |
playing the board |
بازی بر صفحه |
pit board |
تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی |
pig board |
تخته کوچک برای موجهای کوچک |
paste board |
کارت |
paste board |
مقوا |
particle board |
تخته خرده چوب |
particle board |
نوتخته |
panel board |
تابلوی برق |
on board a ship |
در کشتی |
paddle board |
تخته شنا |
pack board |
وسیله سیم کشی با گنجایش دو قرقره سیم |
ouija board |
لوح احضار |
plotting board |
صفحه مخصوص محاسبات سمت و بردتیراندازی طرح تیر یا نقشه مسیر حرکت |
populated board |
یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد |
sea board |
خط ساحلی |
sea board |
دریاکنار |
sea board |
کناردریا |
sea board |
کناره دریا |
scale board |
تخته نازک |
scaffold board |
تخته زیر پا |
scaffold board |
تخته چوب بست |
running board |
تخته رکاب اتومبیل |
runing board |
رکاب |
reserve on board |
مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو |
range board |
طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح |
range board |
میز تنظیم مسافت |
programmer board |
برد برنامه ریز |
press board |
مقوای فشرده |
open board |
صحنه خلوت شطرنج |
to board a flight |
سوار هواپیما شدن [برای پرواز به مقصدی] |
for full board |
برای تختخواب و تمام وعده های غذا |
for half board |
برای تختخواب، صبحانه و یک وعده غذای اصلی |
for half board |
برای نیم پانسیون |
for full board |
برای تمام پانسیون |
To sweep the board . |
کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن |
To board a plane. |
سوار هواپیما شدن |
sandwich board |
آگهیتبلیغاتیکهبهشانهمیاندازند |
ironing board |
میزاتو |
half board |
هتلیکهفقطصبحانهوعصرانهدرآنسروشود |
full board |
هتلیکهدرآنهمهوعدههایغذائیسرومیشود |
draining board |
آبچکانفرفشوئی |
chopping board |
تختهسبزیو گوشت |
board meeting |
جلسهمالکیاهیئتمدیرهیکشرکت |
board and lodging |
غذاییبرایخوردنومکانیبرایخوابیدن |
managing board |
کمیته مباشر [شرکت سهامی] |
board and lodging |
خوابگاه با پذیرایی غذا [در مهمانسرا یا هتل] |
eaves-board |
لب بام |
clap-board |
[تخته ی رو کوبی یا روکار ساختمان] |
barge-board |
[تخته بالای سنتوری زیر سرپوش] |
board weave |
تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند] |
governing board |
کمیته حاکمه |
board of management |
کمیته مباشر [شرکت سهامی] |
management board |
کمیته مباشر [شرکت سهامی] |
tote board |
تختهحملونقل |
skirting board |
تختهپارچهای |
route board |
تختهتعیینمسیر |
board games |
بازی روی تخته |
board game |
بازی روی تخته |
weather board |
تخته سرازیری که دم دراطاق می گذارند |
weather board |
تخته گذاری کردن تخته بندی کردن |
wash board |
تختهای که برای ازاله اطاقها بکارمیبرند |
wash board |
تخته رختشویی |
wall board |
تخته برای چوبکاری دیوار |
valley board |
اب رو درهای |
unpopulated board |
تخته مداری که مولفههای ان باید توسط خریدار تهیه شوند |
tread board |
کف پله |
top board |
میز نخست شطرنج |
to fall over board |
ازکشتی پرت شدن |
tilting board |
صفحه کج شونده |
three ply board |
تخته سه لا |
thin board |
لا |
bread-board |
تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند |
bread-board |
تختهی نان بری |
pressing board |
تختهفشرده |
placard board |
تختهپلاکارد |
louvre-board |
سکویروزنهدار |
lighting board |
تختهروشنایی |
front board |
مقوایجلویی |
board insulation |
عایقتختهای |
backing board |
تختهپشتیبان |
back board |
جلدپشتی |
alighting board |
تختهتراز |
emery board |
سوهان ناخن |
diving board |
دایو |
diving board |
تخته پرش |
diving board |
تختهی شیرجه |
bread-board |
تختهی آمادهی مدار سازی |
bread-board |
لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند |
terminal board |
تخته ترمینال |
direction board |
پلاتینگ بردسمت نمای دیدبان |
chess board |
صفحه شطرنج |
center board |
ته قایق بادبانی |
casualty board |
تابلوی نمودار ضایعات یکان تابلوی تلفات |
card board |
مقوای نازک |
call board |
تخته اعلانات |
breast board |
سینه بندی تونل |
bottom board |
تخته کف |