Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
body guard moulding
قالبحفافتیبدنه
Other Matches
body side moulding
زرهدورماشین
body guard
نگهبان
body guard
موکب
body guard
هنگ ویژه
moulding
ریخته گری
moulding
گچ بری
moulding
قالب گیری
moulding
ابزاربند
moulding
قالب
moulding
قالب سیم
moulding templet
کشو
moulding templet
ابزار کشویی
bed moulding
گچبری بالای کتیبه
hollow moulding
[گچ بری مقعر در ته ستون]
beak-moulding
[ابزار مغزی آویزان]
bracket moulding
[بستی به شکل دوخم]
lattic-moulding
[ابزار بند مشبک یا توری مانند]
edge-moulding
گچ بری لبه
crown moulding
گچ بری تاجی شکل
moulding press
منگنه
weather moulding
ابریز
bumper moulding
زهسپر
injection moulding
روش قالب گیری تزریقی
weather moulding
سنگی که اب باران راردمیکند
hatched moulding
گچ بری که عبارت است ازدورشته خطهای متوازی که همدیگر راقطع کر
brick moulding
ماشین قالب زنی
brick moulding
دستگاه خشتزنی
brick moulding
خشتمالی
cable moulding
فتیله نیمگرد یا گرد
moulding board
تختهای که خمیر را روی ان قالب میکنند
moulding clay
خاک قالب گیری
moulding plane
رنده ابزار
drip moulding
شیارآبچکان
flush bead moulding
[تزئینات گچ بری دوتایی]
on ones guard
متوجه
off guard
<idiom>
غیر قابل پیش بینی ،غیر منتظره
to keep guard
موافب
right guard
نگهبانراست
to keep guard
بودن احتیاط کردن
on ones guard
موافب
on guard
گاردگرفتن
on guard
<idiom>
آگاه ،بادقت
off-guard
درانتظارپیشامدبد
off ones guard
غافل
off ones guard
بیرون ازپاسگاه برکنارازنگهبانی
take guard
وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
on guard
بحالت گارد
on guard
بحالت محافظ باش
on guard
نگهبان
on guard
هشیار
on guard
درسرنگهبانی
on guard
مراقب بودن نگهبان بودن
on guard
اماده برای دفاع باشید
on guard
گارد گرفتن
on guard
اماده توپگیری اماده برای توگیری
on ones guard
درپاسگاه
to be on guard
موافب
out guard
گشتی
guard
پاسداری دادن
guard
پاییدن پاسداری کردن
guard
محافظت کردن نگهبانی کردن
guard
حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guard
پناه
guard
محافظ گارد
guard
احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guard
گارد
guard
پاسبان مستحفظ
guard
پاسدار
guard
نگهبان
guard
نگهبانی دادن
guard
حفافت کردن
out guard
گشتی صحرایی
to be on guard
بودن احتیاط کردن
old guard
صنوف صاحب اعتبار قدیم
old guard
محافظه کار سیاسی
guard
محافظ
guard
صفحه محافظ روکش محافظ
guard
محافظت کردن
guard
روکش کشیدن
guard
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guard
watch
guard
حالت دفاعی شمشیرباز
guard
نرده حفافتی
guard
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard of honour
گارداحترام
guard of honour
پاسدار تشریفاتی
guard of honor
پاسدار تشریفات
guard of honor
گارد احترام
guard mount
مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
guard line
خط اغاز مسابقه شمشیربازی
state guard
ارتش ایالتی
state guard
نیروی نظامی ایالتی
guard plank
تخته محافظ
stand guard
نگهبانی دادن
guard room
پاسدارخانه
guard rail
نرده دست انداز راه پله
guard rail
نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
guard rail
جان پناه
guard post
پایه نگهبان
skate guard
پرش روی تیغه اسکیت
splash guard
گلگیر
guard house
پاسگاه
guard house
پاسدارخانه
face guard
ماسک محافظ
fire guard
حائل اتش
flag guard
گارد پرچم
escort guard
گارد محافظ
flag guard
نگهبان پرچم
flank guard
پهلودار
main guard
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
blade guard
تیغهلبه
gear guard
جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
guard assembly
محفظه
fire guard
پیش بخاری
guard assembly
الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
guard band
باند نگهبان
guard band
بخشی از نوار مغناطیسی بین دو کانال که روی یک نوار ذخیره شده اند
guard bit
یک بیت در کلمه ذخیره شده که بیان میکند آیا میتواند تغییر کند یا محافظت شده است
guard cell
یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
guard cell
گیاهی را تشکیل میدهند
escort guard
محافظ زندانی جنگی بدرقه زندانی
guard signal
علامت نگهبان
shin guard
ساقبند
to nount guard
به نگهبانی رفتن
rat guard
صفحه مانع ورودموش
to guard against danger
مواظب خطر بودن
rat guard
موش بند
radio guard
نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
praetorian guard
گارد ویژه
point guard
موقعیت گارد
plane guard
ناو نجات
picket guard
پاسبان اردوگاه
mud guard
گلگیر
national guard
گارد ملی
obstruction guard
میله جلو لوکوموتیوکه موانع را از روی ریلهاپس میزند
officer of the guard
افسر گارد احترام
open guard
گارد باز
radio guard
نگهبان بی سیم
guard-rails
ریل نگهدار حائل ریل
to relieve guard
نگهبان راعوض کردن
memory guard
نگهبان حافظه
watch guard
زنجیر یا طنابی که برای نگهداشتن و پاییدن کسی بکارمیبرند
sergeant of the guard
گروهبان نگهبان
sergeant of the guard
گروهبان پاسدار
interior guard
نگهبان داخلی
knuckle guard
کارد
knuckle guard
انگلیسی
guard's van
کالسکهنگهبانقطار
life guard
گارد
seaman guard
گارد دریایی
safe guard
حفافت
safe guard
نگهداری
life guard
هنگ ویژه
road guard
پلیس راه
yeoman of the guard
گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
road guard
ژاندارم
rear guard
نیروی عقب دار
main guard
پست نگهبانی اصلی
rear guard
عقب دار
picket guard
دژبان
life guard
نگهبان
border guard
پلیس مرزبانی
armed guard
گارد مسلح
guard dog
سگنگهبان
wind guard
محافظباد
trigger guard
حافظماشه
toe guard
حافظانگشتان
tendon guard
محافظزردپی
snow guard
محافظبرف
overhead guard
حافظبالایسر
on guard line
خطحافظ
neck guard
حافظگردن
left guard
محافظچپ
key guard
راهنمایکلید
guard dog
سگ پلیس
guard dog
سگ نگهبان
guard-rail
ریل نگهدار حائل ریل
guard-rail
نرده
guard-rails
نرده
advance guard
پیش قراول
advance guard
پیش لشکر پاسدار
advance guard
پیشرو
advance guard
طلایه
air guard
پاسور هوایی
air guard
گشتی هوایی
bumper guard
روکش سپر
bumper guard
سپر ماشین
breech guard
حافظتهساز
chin guard
حافظچانه
color guard
گارد پرچم
guard ship
ship mission active
coast guard
گارد کرانه
color guard
پاسدار پرچم
dress guard
اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
clothing guard
حافظپارچه
double guard
دفاع با دو دست
cable guard
نگهدارنده کابل
custodial guard
گروه محافظین ندامتگاه نگهبان ندامتگاه مسئول ندامتگاه
demolition guard
نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
plane guard
ناوگارد نجات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com