Dictiornary-Farsi | body of carpenter's plane | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
body of carpenter's plane	کوله رنده نجاری


Other Matches

carpenter	نجار
carpenter	درودگر
carpenter	نجاری کردن
carpenter	خرپاکوب
carpenter	خرپاساز
carpenter	نجار شیروانی ساز
carpenter	نجار شیروانی ساز چوب بر
carpenter's Gothic	[تیرهای چوبی سقف]
carpenter's hammer	چکشنجاری
carpenter's rule	خط کش [ابزار]
carpenter's rule	خط کش تاشو [ابزار]
carpenter bee	زنبور چوب سوراخ کن
carpenter stopper	خفت کتابی
carpenter's bench	دستگاه نجاری
master carpenter	سرنجار
carpenter's bench	خرپشت
carpenter's bench	میزکار
carpenter's clamp	پیچ دستی
carpenter's machines	ماشین الات درودگری
carpenter's rule	متر [وسیله اندازه گیری] [ابزار]
master carpenter	سردرودگر
roof truss carpenter	خرپاکوب
plane	صاف هواپیما
plane	افقی سطح افق افقی کردن
plane	رویه هموار
plane	رنده
to plane a way or down	بارنده صاف کردن
plane	یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
plane	سطح تراز مسطح
plane	سطح صاف
plane	سطح هموار
plane	سطح مستوی
plane	صفحه
z-plane	صفحه مختلط [ریاضی]
plane	مسطح
plane	هواپیما
plane	رنده کردن
plane	جهش شبیه پرواز سطح تراز
plane	با رنده صاف کردن
plane	صاف کردن پرواز
plane	هموار
plane	صاف مسطح
jointing plane	رنده دستگاه
jointing plane	رنده بلند
transverse plane	صفحه افقی
transverse plane	صفحه عرضی
horizontal plane	صفحه عرضی
horizontal plane	صفحه افقی
hand plane	رنده کردن دستی
moulding plane	رنده ابزار
middle plane	صفحه میانتار
gyro plane	سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو
grooving plane	رنده شیار
map plane	سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
normal plane	توزیع نرمال
normal plane	صفحه قائم
image plane	سطح تصویر
plane knife	تیغه رنده
plane iron	تیغه نجاری
plane iron	تیغ رنده
plane guard	ناو نجات
plane guard	ناوگارد نجات
plane geometry	هندسه مسطحه
plane director	نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
plane as a pikestaff	مانند آفتاب روشن
plane angle	زاویه مستوی
oblique plane	سطح مورب
objective plane	افق هدف
objective plane	سطح افق هدف
plane of asymmetry	سطح انحراف مسیر
chord plane	صفحه مار بر وترهای همه مقاطع تشکیل دهنده یک ایرفویل سه بعدی
datum plane	افق مبنا
glide plane	سطح لغزش
datum plane	سطح مبنای اب دریا
into plane service	تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
inclined plane	سطح مورب
inclined plane	سطح شیبدار
inclined plane	سطح شیب دار
incline plane	غفلت گاه
incidence plane	صفحه تابش
plane of incidence	صفحه تابش
frontal plane	سطح تاجی
incline plane	سطح مایل
focal plane	صفحه کانونی
focal plane	افق مار بر کانون عدسی
datum plane	سطح مبنای ارتفاع
rebate plane	رنده کام کنی
cleavage plane	سطح مرزی
jack plane	رنده درشت تراش
compass plane	رنده سینه
core plane	صفحه چنبره ها
jack plane	رنده بزرگ
jack plane	رنده دستگاه
cross plane	رنده کردن
crossing plane	سطح تقاطع
crystal plane	سطح کریستالی
crystal plane	سطح بلوری
crystal plane	صفحه بلور
cutting plane	صفحه برش
grooving plane	رنده کام کنی
dado plane	رنده کام کنی
focal plane	افق کانونی
plane of asymmetry	سطح مسیر لغزش انحرافی
plane figure	شکل مسطح
diving plane	پرهزیردریایی
torpedo plane	هواپیمای اژدر افکن
toothing plane	رنده خط گیری
toothing plane	رنده خشخاش
tooth plane	رنده دندانه دار
this line is p to that plane	این خط نسبت به ان سطح عموداست
adjustable plane	رنده درجه دار
air plane	هواپیما
air plane	طیاره
symmetry plane	صفحه تقارن
stick plane	رنده با تیغه گرد
attack plane	هواپیمای تک
stick plane	رنده میله دار
plane projection	طرحمسطح
To board a plane.	سوار هواپیما شدن
passenger plane	هواپیمای مسافربری
scheduled plane	هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
plane tree	درخت چنار
complex plane	صفحه مختلط [ریاضی]
plane table	سه پایه نقشه برداری که الیداد بران سوار میشود
plane [Platanus]	درخت چنار
What time does the plane take off?	چه وقت هواپیما پرواز می کند؟
smoothing plane	رنده دو تیغ
smoothing plane	رنده پرداخت
smooth with the plane	رنده کردن
polarization plane	صفحه قطبش
plane wave	موج مسطح
plane wave	موج صفحهای
plane polarized	تابشهای الکترومگنتیک
plane of symmetry	صفحه تقارن
plane of symmetry	سطح تقارن
plane of site	سطح قائم مار بر سکوی تیر
plane of rotation	سطح دوران
plane of reflection	صفحه بازتاب
plane of fire	سطح مبنای مسیر تیراندازی
plane of fire	افق مسیرتیراندازی
plane of fire	سطح تیر
plane of departure	سطح قائم تیر
plane of departure	سطح قائم مسیر گلوله
plane of bending	صفحه خمش
rabbet plane	رنده دو راهه
rabbet plane	رنده کام کنی
reflection plane	صفحه بازتاب
back plane	یک برد مدار چاپی PCB که شامل حفره هایی است که سایر بردها می توانند بازاویههای صحیح در ان جای بگیرند
smooth plane	رنده صاف کاری
battle plane	هواپیمای جنگی
bedding plane	بستره
slip plane	سطح لغزش
slant plane	صفحه مسیر هدف
sea plane	هواپیمایی دریایی
reflection plane	صفحه انعکاس
rolling plane	صفحه غلطشی
routing plane	رنده تهرند
routing plane	رنده کفرند
sagittal plane	صفحه سهمی
sash plane	رنده بغل
body	جسد
in a body	جمعا
body	بدن [کالبد]
body	جسم [بدن]
in a body	همه با هم
body	تنه
body	متن پیام
body	دست
body	هیات
body	نوشتار و اندازه پیش فرض برای بیشتر متن ها
body	اطاق اتوبوس
body	1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
after body	قسمت پاشنه ناو
body	جسم
body	اطاق ماشین جرم سماوی
body	لاشه جسم
body	بدن
body	گروه یا یکانی از یک عده عمده عمده قوا
body	دارای جسم کردن
body	تن
body	ضخیم کردن
body	غلیظ کردن
body	بدنه
The plane to ... departs at ... o'clock.	هواپیمای ... ساعت ... پرواز می کند.
negative photo plane	افق شیشه عکاسی
plane table map	نقشه مسطحه عوارض نما
scheduled service plane	هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
focal plane shutter	صفحهروم دریچهعدسی
plane sinusoidal wave	موج سینوسی صفحهای
backing iron of plane	پشت تیغ
negative photo plane	سطح افق شیشه عکس
plane of mirror symmetry	صفحه تقارن اینهای
plane polarized light	نور قطبیده مسطح
meteorological datum plane	ایستگاه مبنای هواسنجی
european type plane	رنده فرنگی
to bring to the same plane [height]	به یک صفحه [بلندی] آوردن
to miss a flight [plane]	پرواز [خود] را از دست دادن
mirror plane of symmetry	صفحه تقارن اینهای
inclined shear plane	سطح برش مایل
body flap	زبانهبدنه