English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
bold faced type حروف سیاه برجسته
Other Matches
bold faced جسور
bold faced گستاخ
He has become very bold lately. تازگیها خیلی شیر شده
bold گستاخ
bold شجاع
bold زبانه
bold دلیر
bold خشن وبی احتیاط
bold جسور
bold بی باک
bold گستاخ متهور
bold باشهامت پیچ
bold face حالت ضخیم تر و تیره تر نوشتار
bold face طرح سیاه حرف سیاه
He is as bold as brass. He has a never . خیلی پررو است
bold printing پر رنگ چاپ کردن
bold face طرح موکد
to show a bold front پر رویی کردن
to show a bold front جسارت کردن
two-faced دو وجهه
two-faced ادم دو رو
two faced ادم دو رو
two faced دو وجهه
two faced دو رو
two-faced دو رو
faced صفحه دار
two-faced <idiom> ناسپاس ،خیانت
faced رودار
self faced نتراشیده
bare faced بیحیا
bare faced بیشره
open faced گشاده رو
straight-faced خونسرد درونریز
bare faced روگشاده
whey faced ادم رنگ پریده رنگ پریده
red-faced کسیصورتشقرمزرنگشدهاست
janus faced ادم دورو دغلباز
open faced دارای سیمای بازو بی تزویر
double-faced فرش های دو رو [فرشی که پشت و روی آن دارای پرز باشد.]
janus faced حیله گر
fair faced حق به جانب
fair faced خوبرو
diamond-faced روستایی سازی
dog faced سگ رو
double faced دورو
double faced دوجانبه
double faced دو سر
poker-faced حالتیکهاحساساتشما رانشانندهد
false faced ریاکار
pasty faced رنگ پریده
pug faced بوزینه رو
brazen faced بی شرم
brazen faced پررو
janus faced دورو
chub faced پهن رخسار
half faced نیمه کاره
half faced دارای صورت لاغر
half faced نیمرخ
A persistent ( brazen - faced ) beggar . گدای سامره ( سمج )
oval faced chaser punch قلم خوشه
he is not of that type جنم انراندارد
he is not of that type ازان قبیل اشخاص نیست
type سنخ
type نمونه
type مدل
type تیره
type گونه الگو
type نوع خون را معلوم کردن
type نوع خون
type با ماشین تحریر نوشتن
type ماشین کردن طبقه بندی کردن
type باسمه ماشین تحریر
type حروف چاپی حروف چاپ
type قبیل
type رقم
type قسم
type ساختمان
type نوع
type کلیشه
type متغیری که هر نوع داده مثل عددی , متن و... را می پذیرد
type تعریف پردازنده یا انواع داده که یک متغیر در کامپیوتر دارد
type متغیری که فقط حروف الفبا عددی را می پذیرد
type سنخ تیپ
type فرمان TYPE
type of use نمونه کاربرد
type وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
raised type حروف برجسته برای
n type semiconductor نیمه هادی نوع N
oscillating type مین از نوع ارتعاشی یالرزشی
type bar تمام کاراکترها در یک مجموعه کاراکتر معین
Type cable چهار سیم جدا به صورت دو جفت , کابل مستقیم بدون چرخش
schizophrenic type سنخ اسکیزوفرنیایی
ordinal type نوع معمولی
Type cable دوازده سیم ه صورت شش جفت برای ارسال صوت
Type cable دو سیم پیچیده شده برای سیم تلفن
type bar میله ماشین تحریر
type ahead ویژگی ای که باعث از بین رفتن کلمه میشود
to type in quadruplicate چهارنسخه ماشین کردن
pyknic type سنخ فربه تن
reactive type سنخ واکنشی
social type سنخ اجتماعی
Type cable چهار سیم به صورت دو جفت که با یک لایه بافته شده پوشیده شده است تا تصادف را کاهش دهد
objective type سنخ عینی
personality type سنخ شخصیت
soil type تیپ خاک
soil type نوع خاک
t type aerial آنتن
theoretical type سنخ نظری
thinking type سنخ اندیشه ورز
to page up type حروف چیده را صفخه بندی کردن
p type semiconductor نیمه هادی نوع "پی "
Type cable میکرون
view type نوع نما
type write ماشین کردن
type two error خطای نوع دوم
type tests ازمایشهای نوعی
type table نوع جدول تیر
type table نوع جدول سازمان
type style سبک فونت
type size اندازه فونت
type size اندازه حروف
type setter حروف چین
type write با ماشین تحریر نوشتن
type write ماشین نویسی کردن
type of fuel نوعسوخت
touch-type نگارش با روش پرماسی
wrap around type گونه نوشتار محیطی
we have a seedless type too یک رقم بی هسته هم داریم
visual type سنخ دیداری
viscous type سنخ ستبرتن
type writer ماشین تحریر
type writer حرف نگار
type writer ماشین تحرر
type s conditioning شرطی شدن نوع اس
type r conditioning شرطی شدن نوع ار
type front نوعی روش تایپ کردن نامه ها
type font خانواده حروف
type face طرح حروف
type face نوع ارایش یکان
type face نوع چرخش یکان
type command نوع یکان ناو گروه
type command فرماندهی ناو گروه
Type cable مشخصات کابل معرفی شده توسط IBM
type front ماشین تایپ به جلو
type genus جنس یاگونه
type one error خطای نوع اول در ازمون فرضها
type of duty نوع کار
type metal فلز چاپ
type metal فلز حروف ریزی
type load نوع مهمات هواپیما
type load نوع بار مهمات
type ii error خطای نوع دوم
type i error خطای نوع اول
type genus نوع مشخص
Type cable چهار سیم جدا به صورت دو جفت , که هر یک از سیم محکمی تشکیل شده است
n type material ماده نوع "ان "N
field type از نوع جنگی
drop out type دخشههای متضاد
condensed type چاپ فشرده
channel type کانال تایپ
condensed type نوع فشرده
dysplastic type سنخ بی قواره
athletic type سنخ پهلوانی
ectomorphic type سنخ کشیده تن
display type نوع نمایش
elite type یک اندازه تحریر که دوازده کاراکتر را در هر اینچ تحریرقرار میدهد
enumerated type فضای ذخیره سازی داده یا رده بندی با استفاده از اعداد برای نمایش برچسبهای مناسب انتخاب شدنی
body type سنخ بدنی
body type فونت متن
books of this type این نوع کتابها
feeling type سنخ احساسی
expanded type نوع گسترده
field type نوع رزمی
installation type نوع یکان
blood type گروه خون
criminal type سنخ بزهکار
mission type حاوی ماموریت
D type connector اتصالی که شبیه حرف D است . که مانع از نصب برعکس میشود
blood type گروه خونی
blood type تعیین کردن
kinesthetic type سنخ جنبشی
intuitive type سنخ شهودی
introversive type سنخ درون گرا
type setting حروف چینی
installation type نوع قسمت
auditory type سنخ شنیداری
dead type حروف پخشی
mission type متضمن ماموریت
dead type حروف پخش کردن
data type نوع داده ها
acoustic type سنخ شنیداری
circular type gates دریچههای نوع استوانهای
conveyor type furnace کوره نوع تسمه نقالهای
commercial type vehicle خودروی تجارتی خودروهای شخصی
continous type furnace کوره نوع بدون وقفه
console type writer ماشین تحریر میز فرمان
continous type furnace کوره تونلی
comb type burner مشعل نوع شانهای
asthenic body type سنخ باریک تن
type of middle cloud شکالابرقسمتمیانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com