English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 123 (7 milliseconds)
English Persian
bolster layer بالش گیاهی
bolster layer بالش نهائی
Other Matches
bolster تکیه گاه حافظ دهانه پل
bolster کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolster متکا
bolster تقویت کردن
bolster تکیه دادن
bolster پشتی کردن
bolster تیری که بطورعمودی زیرپایه گذارده شود بابالش نگهداشتن
bolster بالش
bolster بالشتک
to bolster somebody up از کسی پشتیبانی کردن
bolster بالشتک سازی
to bolster somebody up یاری کردن به کسی
bolster plate صفحه برای مهار کردن
layer ل تصحیح خطا باشد
layer برنامهای که تقاضای ارسال کند
layer استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
layer چینه
e layer طبقه هویساید
the inner layer لایه درونی
the inner layer چینه درونی
layer لایهای که درباره مسیرهای استفاده شونده و هزینه و... تصمیم گیری میکند
layer لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که قوانین نرخ بیت . توان و رسانه ارسال سیگنال را معرفی میکند
layer بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
layer لایی
layer پوسته
layer طبقه
layer لا
layer قشر
layer ورقه
layer مطبق کردن ورقه ورقه
layer لایه
layer بوش جازم
layer لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layer لایهای که کیفیت اتصال را بررسی میکند
layer رگه شاخه خوابانده
layer طبقه بندی کردن
reversing layer لایه نازکی در قسمت پایینی اتمسفر خورشید
porous layer لایه روزنهای
presentation layer کدها و تقاضاهای شروع و خاتمه اتصال توافق می :ند
reversing layer لایه واگردان
plate layer متصدی تعمیر خط اهن
protective layer لایه یا روکش محافظ
priming layer لایه استری
pipe layer لوله کش
layer depth که در ان سرعت صوت به حداکثر می رسد
layer line خط لایه
layer of rock لایه سنگی
layer of rock طبقه سنگی
layer tints هاشورهای نشان دهنده لایههای مختلف اب دریا هاشور لایه نما
magnetic layer لایه مغناطیسی
mantle layer غشاء جنینی مخ
mine layer کشتی مین گذار
layer depth عمق لایه اول اب دریا
sand layer لایه ماسه
middle layer قشر میانی
medial layer لایه میانی [پزشکی]
lava layer لایهگدازه
granitic layer لایهگرانیتی
drainage layer بالایسد
basaltic layer لایهپازالت
ash layer لایهخاکستری
aluminium layer لایهآلومینیومی
ozone layer لایهی اوزون
transition layer منطقه یا حدود انحراف درارتفاع پرواز
top layer لایه فوقانی
stabilized layer لایه تثبیت شده
stabilized layer قشر تثبیت شده
silt layer لایه لای
presentation layer ششمین لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که روی فرمت ها
layer binding دورپیچی سفرهای
bursting layer لایههای منفجر کننده
filter layer لایه صافی
embryonic layer غشاء جنینی غشاء سلولی
tracked layer ریل گذار
heaviside layer طبقه هویساید
blocking layer لایه سدی
bottom layer لایه مشترک
depletion layer تهی لایه
depletion layer ناحیه تخلیه
boundary layer لایه مرزی
brick layer اجر چین
confining layer لایه فشارزا
brick layer بنای درجه دو
concrete layer قشر بتنی
brike layer بنا
concrete layer لایه بتنی
bursting layer لایههای سقفی پناهگاه
filter layer لایه پالایش
germ layer یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
barrier layer لایه سدی
isothermal layer سطوح هم حرارت اب دریا
isothermal layer لایههای ایزوترمال
intermediate layer قشر واسطه
barrier layer بند الکترونی
intermediate layer لایه میانی
insulated layer ماده ایزوله کننده
insulated layer لایه عایق
hard layer لایه سفت
hard layer لایه سخت
impermeable layer لایه غیرقابل نفوذ
barrier layer capacitance فرفیت بند الکترونی
barrier layer detector اشکارساز لایه سدی
one layer twisted wool پشم یک لا تاب
light sensitive layer لایه یا قشر حساس در برابرنور
depletion layer capacitance فرفیت بند الکترونی
barrier layer cell پیل نور برقی مجاورتی
barrier layer cell سلول لایه سدی
electrical double layer لایه مضاعف الکتریکی
kennelly heaviside layer طبقه هویساید
kennelly heaviside layer طبقه کنلی هویساید
magnetic barrier layer لایه سدکننده مغناطیسی
multi layer coil سیم پیچی چند لایه
multi layer weld جوشکاری چند لایه
insulated intermediate layer لایه میانی عایق
railway track layer ریل گذر راه اهن
secure sockets layer پروتکل ارسالی رمزگذاری شده طراحی شده توسط Netscape که ارتباط امن بین جستجوگر و وب سرور روی اینترنت برقرار میکند
double layer winding سیم پیچی دوطبقه
surface boundary layer لایه مرزی سطح
deep scattering layer لایههای منعکس کننده عمق دریا
thin layer chromatography کروماتوگرافی لایه نازک
laminar boundary layer لایه مرزی خطی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com