Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 176 (9 milliseconds)
English
Persian
bomb damage assessment
تعیین میزان خسارت ناشی ازبمب
Other Matches
damage assessment
تعیین میزان خسارت براورد ضایعات
damage assessment
تعیین خسارات
civil damage assessment
ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
assessment
تعیین نتایج حاصله
assessment
ممیزی مالیات وضع مالیات
assessment
ارزشیابی
assessment
سنجش
assessment
تقدیم قیمت به منظور تعیین مالیات
assessment
افهارنظر
assessment
تقویم براورد
assessment
ارزیابی
assessment
وضع مالیات
assessment
تعیین مالیات
assessment
تشخیص
assessment
تخمین
assessment
براورد مالیات
assessment
تقویم ارزیابی به منظور تعیین مالیات
loss assessment
ارزیابی میزان خسارت
area assessment
ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
attack assessment
ارزیابی نتایج تک
attack assessment
ارزیابی تک
personality assessment
ارزیابی شخصیت
control and assessment team
تیم کنترل و ارزیابی نتایج تک ش م ر
do damage
خسارت زدن
damage
زیان
[شوخی]
[اصطلاح روزمره]
damage
خسارت
[شوخی]
[اصطلاح روزمره]
damage
ضرر
[شوخی]
[اصطلاح روزمره]
damage
آسیب
[شوخی]
[اصطلاح روزمره]
damage
صدمه
[شوخی]
[اصطلاح روزمره]
What's the damage?
چقدر خرج روی دستم می افتد؟
damage
غرامت معیوب کردن
damage
ضایعات رزمی
damage
اسیب دیدن
damage
ضرر زدن خسارت دیدن اسیب
damage
غرامت ضرر
damage
تاوان
damage
خسارت
damage
زیان
damage
اسیب
damage
گزند
damage
ضرر
damage
خسارت غرامت
damage
خسارت زدن زیان زدن
damage
صدمه دیدن
damage
صدمهای که به اشیا ونه اشخاص وارد شود
damage
صدمه دیدن ازون
damage
آسیب رساندن به چیزی
bomb
غیر رسمی از بین رفتن
H-bomb
بمب هیدروژنی
A-bomb
بمباران اتمی کردن
bomb
بخشی از کد که توابع نامط لوب مثل آسیب در سیستم ایجاد میکند در صورتی که چنیدین وضعیت درست باشند
A-bomb
با بمب اتمی حمله کردن
bomb
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
A-bomb
بمب اتمی
bomb
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bomb out
شروع شیرجه از هواپیما
bomb
خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
bomb
بن بست
bomb
زیر اب ناپدید شدن موج سوار
bomb
نارنجک
bomb
شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
bomb
مخزن
bomb
بمباران کردن
bomb
بمب
bomb
شکست فاحش
material damage
خسارت مادی
light damage
خسارت جزئی یا سبک
general damage
خسارت عمومی
damage control
اسیب گیری
damage control
کنترل کردن خسارات
damage control
کنترل خسارات
fractional damage
خسارت وارده به قسمتی از وسیله
damage area
منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
criminal damage
تخریب جزائی
fractional damage
خسارت جزئی
effective damage
خسارت موثر
damage criteria
میزان خسارات
damage criteria
میزان ضایعات
direct damage
ضرر مستقیم
effective damage
ضایعات موثر
indirect damage
ضرر غیر مستقیم
irreversible damage
اسیب جبران ناپذیر
damage threat
منطقه احتمال تولید خسارت
damage threat
احتمال تولید خسارت
damage radius
شعاع منطقه خسارت
general damage
خسارت کلی
damage feasant
درCL حالتی را گویند که رمه یاگله کسی وارد ملک دیگری شده از طریق چریدن یاشکستن اشجار ایجاد خسارت نماید
damage in transit
خسارت در هنگام ترانزیت
damage density
چگالی اسیب رسانی
damage feasant
خسارت ناشی از حیوانات
consequential damage
خسارت غیر مستقیم
collateral damage
خساراتمادیجنگ
damage radius
شعاع خطر مین
actual damage
خسارت واقعی
moral damage
خسارت معنوی
water damage
خسارت اب دیدگی
structural damage
خسارت ناشی از خرابی یاترک خوردگی ساختمان
special damage
خسارت مخصوص
proceeding for damage
دعوی خسارت
brain damage
اسیب مغزی
certificate of damage
تصدیق خسارت وارده بر کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده که از طرف مقامات بندرصادر میشود
certificate of damage
گواهی خسارت
moral damage
ضرر معنوی
incendiary bomb
بمب اتش زا
hung bomb
بمبی که پس از پرتاب خود به خود به هواپیما اویزان بماند
glide bomb
بمب یا موشک لغزنده در هوا بمب لغزنده
petrol bomb
نوعیبمببنزینی
roadside bomb
بمب دست ساز
parcel bomb
بمبیکهدرونبستهایجاسازیشدهوبهمحضبازشدندربستهمنفجرمیشود
fusion bomb
بمب ذوب کننده
gas bomb
بمب گازی
car bomb
بمبیکهداخلیا زیر ماشینجاسازیکردهباشند
bomb factory
مکانغیرقانونیساختبمب
time bomb
بمب ساعتی
bomb scare
اطلاعتلفنیازوجودبمبدرمکانیتوسط شخصی
para bomb
بمب چتردار
para bomb
بمب قابل پرتاب به وسیله چتر نجات
wooden bomb
بمب سالم و بادوام
letter-bomb
بمب نامهای
leaflet bomb
بمب حاوی اعلامیه یا اوراق تبلیغاتی
neutron bomb
بمب نوترونی
plastic bomb
بمب پلاستیکی
plastic bomb
بمب خمیری
fusion bomb
بمب فوزیونی
bomb disposal
تخریب بمب
cluster bomb
قالب
cluster bomb
کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster bomb
تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
cluster bomb
کلاستر
atom bomb
بمب اتمی
hydrogen bomb
بمب هیدروژنی
hydrogen bomb
بمب ترکیبی اتمی
cluster bomb
لوستر چندشاخه شمش
bomb disposal
از کار انداختن بمب
cluster bomb
خوشه
cluster bomb
دسته
cluster bomb
گروه
cluster bomb
سنبله دسته کردن
cluster bomb
جمع کردن خوشه کردن
cluster bomb
اویز چند شاخه
cluster bomb
خوشه مین خوشهای
cluster bomb
مین خوشهای
an incendiary bomb
بمب اتش زا یا اتش انگیز
bomb reconnaissance
شناسایی محل بمبهای عمل نکرده شناسایی محل بمب
depth bomb
بمب زیرابی
depth bomb
بمب عمل کننده در زیر اب
fire bomb
بمب اتش زا
cluster bomb
یک یا چند شیار روی دیسک سخت برای ذخیره سازی یک فایل یا بخشی از یک فایل
bomb proof
پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
fire bomb
بمب اتش افروزبنزینی
bomb proof
ضد بمب
fission bomb
بمب اتمی
bomb cemetery
محل تجمع بمبهای فاسد
bomb cemetery
محل تخریب بمبهای عمل نکرده
fission bomb
بمب هستهای
fission bomb
بمب شکافت
minimal brain damage
کمترین اسیب مغزی موثر
damage control bills
دستورالعمل کنترل خسارات
damage control book
راهنمای کنترل خسارات
damage control party
گروه اسیب گیر
The damage can't have been caused accidentally.
آسیب نمی تواند به طور تصادفی پیش آمده باشد.
to damage somebody's good reputation
به شهرت کسی خسارت زدن
accident damage to property
خسارت اتفاقی وارده بردارایی
sea water damage
خسارت اب دریا
bomb sighting system
سیستم نشانه روی بمب سیستم هدف گیری بمب
bomb release line
خط فرضی دور هدف که هواپیما بمب خود را داخل ان رها میکند
bomb impact plot
بردن محل اصابت بمب روی نقشه
bomb release point
نقطه رهایی بمب
To burst ( exploded) a bomb.
بمب ترکاندن
bomb release line
خط رهایی بمب
bomb alarm system
سیستم اعلام خطر بمباران اتمی
smoke bomb discharger
تخلیهبمبدوددار
area damage control party
گروه کنترل خسارات منطقه
final bomb release line
اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
Economic expert
[A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany]
حکیم اقتصادی
[ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com