Dictiornary-Farsi | bomb reconnaissance | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 105 (6 milliseconds)

English	Persian
bomb reconnaissance	شناسایی محل بمبهای عمل نکرده شناسایی محل بمب


Other Matches

reconnaissance	شناسایی
reconnaissance	بازدید مقدماتی اکتشاف
reconnaissance	شناسایی کردن
amphibious reconnaissance	شناسایی اب خاکی
aerial reconnaissance	شناسایی هوایی
route reconnaissance	شناسایی جاده
route reconnaissance	شناسایی مسیر
fausse reconnaissance	بازشناسی کاذب
strategic reconnaissance	بررسی مقدماتی وضع دشمن
tactical reconnaissance	براوردموقعیت رزمی در حالتی که درگیری نزدیک است
road reconnaissance	عملیات شناسایی جاده ها
armed reconnaissance	شناسایی مسلحانه
map reconnaissance	شناسایی از روی نقشه
reconnaissance flight	هواپیمای اکتشافی
reconnaissance flight	پروازاکتشافی یا شناسایی
reconnaissance in force	شناسایی با رزم
reconnaissance party	گروه شناسایی
reconnaissance party	قسمت شناسایی
tactical reconnaissance	خبرگیری از جنگ
reconnaissance patrol	گشتی شناسایی
map reconnaissance	شناسایی نقشهای
strategic air reconnaissance	خبرگیری وضع هوا از راه دور
strategic air reconnaissance	پیش بینی وضع هوا
armored reconnaissance vehicle	خودروی شناسایی زرهی
A-bomb	با بمب اتمی حمله کردن
A-bomb	بمب اتمی
bomb	شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
bomb out	شروع شیرجه از هواپیما
A-bomb	بمباران اتمی کردن
bomb	نارنجک
bomb	یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bomb	بن بست
bomb	بمب
bomb	خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
bomb	تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bomb	غیر رسمی از بین رفتن
bomb	بخشی از کد که توابع نامط لوب مثل آسیب در سیستم ایجاد میکند در صورتی که چنیدین وضعیت درست باشند
bomb	شکست فاحش
bomb	زیر اب ناپدید شدن موج سوار
bomb	مخزن
bomb	بمباران کردن
H-bomb	بمب هیدروژنی
para bomb	بمب قابل پرتاب به وسیله چتر نجات
para bomb	بمب چتردار
fission bomb	بمب شکافت
fusion bomb	بمب فوزیونی
fusion bomb	بمب ذوب کننده
gas bomb	بمب گازی
glide bomb	بمب یا موشک لغزنده در هوا بمب لغزنده
hung bomb	بمبی که پس از پرتاب خود به خود به هواپیما اویزان بماند
incendiary bomb	بمب اتش زا
leaflet bomb	بمب حاوی اعلامیه یا اوراق تبلیغاتی
fission bomb	بمب هستهای
time bomb	بمب ساعتی
letter-bomb	بمب نامهای
neutron bomb	بمب نوترونی
wooden bomb	بمب سالم و بادوام
plastic bomb	بمب خمیری
bomb factory	مکانغیرقانونیساختبمب
bomb scare	اطلاعتلفنیازوجودبمبدرمکانیتوسط شخصی
car bomb	بمبیکهداخلیا زیر ماشینجاسازیکردهباشند
parcel bomb	بمبیکهدرونبستهایجاسازیشدهوبهمحضبازشدندربستهمنفجرمیشود
petrol bomb	نوعیبمببنزینی
roadside bomb	بمب دست ساز
plastic bomb	بمب پلاستیکی
bomb disposal	تخریب بمب
bomb disposal	از کار انداختن بمب
cluster bomb	لوستر چندشاخه شمش
cluster bomb	قالب
cluster bomb	کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster bomb	تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
cluster bomb	کلاستر
cluster bomb	مین خوشهای
cluster bomb	خوشه
cluster bomb	دسته
cluster bomb	گروه
cluster bomb	سنبله دسته کردن
cluster bomb	جمع کردن خوشه کردن
cluster bomb	اویز چند شاخه
cluster bomb	خوشه مین خوشهای
atom bomb	بمب اتمی
hydrogen bomb	بمب هیدروژنی
fire bomb	بمب اتش افروزبنزینی
fire bomb	بمب اتش زا
depth bomb	بمب عمل کننده در زیر اب
depth bomb	بمب زیرابی
fission bomb	بمب اتمی
hydrogen bomb	بمب ترکیبی اتمی
bomb proof	پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
bomb proof	ضد بمب
bomb cemetery	محل تجمع بمبهای فاسد
an incendiary bomb	بمب اتش زا یا اتش انگیز
cluster bomb	یک یا چند شیار روی دیسک سخت برای ذخیره سازی یک فایل یا بخشی از یک فایل
bomb cemetery	محل تخریب بمبهای عمل نکرده
To burst ( exploded) a bomb.	بمب ترکاندن
bomb impact plot	بردن محل اصابت بمب روی نقشه
bomb sighting system	سیستم نشانه روی بمب سیستم هدف گیری بمب
smoke bomb discharger	تخلیهبمبدوددار
bomb release point	نقطه رهایی بمب
bomb release line	خط فرضی دور هدف که هواپیما بمب خود را داخل ان رها میکند
bomb alarm system	سیستم اعلام خطر بمباران اتمی
bomb damage assessment	تعیین میزان خسارت ناشی ازبمب
bomb release line	خط رهایی بمب
final bomb release line	اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب