Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
book debts
بدهی دفتری
Other Matches
debts
دین
debts
قصور
debts
بدهکاربودن
debts
غین
debts
قرض
debts
وام
debts
بدهی
debts
بدهی داشتن
vertification of debts
تشخیص مطالبات
collecting debts
وصول مطالبات
mutual debts
دیون مشترک
bad debts
طلب لاوصول حساب ذخیرهای که برای جبران مطالبات لاوصول نگهداری میشود
preferential debts
دیون ممتازه
to incur debts
به قرض افتادن
bad debts
طلب غیر قابل وصول
emcumbered with debts
زیر بار قرض یا بدهی
embarrassed with debts
گرفتار قرض
embarrassed with debts
زیر بار بدهی
saddled with debts
زیر بار قرض رفتن
He died leaving nothing but debts .
فوت کرد وهیچ چیز غیر از قرض باقی نگذاشت
book one
جلد نخستین
book one
کتاب نخست
this book is yours
این کتاب مال شما ست
the book is out of p
کتاب تمام شده است
to d. into a book
نگاه مختصر بکتابی کردن
the a of a book
خوانندگان کتابی
book value
ارزش ثبت شده در دفتر
book value
ارزش دفتری
by the book
ازروی کتاب
i had never seen such a book
من هرگز چنین کتابی ندیده ام
your book
کتاب شما
book
بداخلاق
here is my book
کتاب من اینها
here is my book
اینست کتاب من
you are welcome to my book
بفرمایید از کتاب بنده استفاده کنید
your book
کتابتان
i will t. you for the book
شیر یا خط می کنم ببینم کتاب را کی باید بردارد
with out book
برون سند کتابی ازبر
it was a p to another book
مقدمه کتاب دیگربود
very many book
کتابهای خیلی زیاد
by the book
کتابی
book value
بهای دفتری
that is my book
کتاب من است
that is my book
این
book
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
book
شماره بازیگرخطاکار
that book
این کتاب
book
دفتر
that book
ان کتاب
book
ثبت کردن
book value
ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
book
رزرو کردن توقیف کردن
book
درکتاب یادفترثبت کردن
to book something
چیزی را سفارش دادن
to book something
چیزی را رزرو کردن
book
فصل یاقسمتی از کتاب
book
مجلد دفتر
book
کتاب
waste book
دفتر باطله
what is this book worth?
این کتاب چقدر ارزش دارد
white book
کتاب سفید
service book
کتب دعا
white book
ویدیو- CD استاندارد ساخت philips , JVC که نحوه ذخیره ویدیودیجیتال روی ROM-CD را بیان میکند
scrap book
مجموعه عکس هاوقطعاتی که از کتابهای دیگر بریده باشند
woman of the book
کتابیه
winter book
تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
run book
دفتر رانش
run book
دفتر اجرا
Yellow Book
مشخصات -CD ROM منتشر شده توسط Philips که حاوی قالب ذخیره سازی داده است و استاندارد ROM-CD XA را می پوشاند
year book
سالنامه
word book
کتاب لغت
service book
کتب مذهبی
telephnone book
دفتر تلفن
to gut a book
مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
to e. upon acovnt book
همه اقلام لازم رادردفترحساب وارد کردن
the book is my property
کتاب مال من است
to consult a book
از کتاب فال گرفتن
to consult a book
سرکتاب باز کردن
to bring to book
بازخواست کردن از
to bind a book
صحافی کردن یک کتاب
time book
دفتر ثبت ساعات کار
the book is print
کتاب برای فروش موجودایت
the book is print
کتاب زیر چاپ است
to gut a book
جوهرمطالب کتابیراکشیدن
to license a book
اجازه چاپ کتابی را دادن
tou book
لباس تکواندو
text book
کتاب درسی
text book
کتاب اصلی دریک موضوع
to wade through a book
بکندی وزحمت کتابی راخواندن
text book
رساله
thank tou for that book
خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
to subscribe for a book
پیش ازانتشارکتاب تعهدخریدیک یاچندجلدانراکردن
to read a book
کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
to put any one through a book
کسیرا وادار بخواندن کتابی کردن
thank tou for that book
متشکرم
that book will immortalize him
ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
phone book
دفتر حاوی شمارههای تلفن
book keeping
حسابداری
[حسابداری]
the forthcoming book
کتابی که به زودی به فروشگاه می آید
when reading a book
در حال خواندن کتابی
People of the Book
پیروان کتاب مقدس
[ دین]
throw the book at
<idiom>
شدیدا مواخذه کردنبخاطر شکستن قانون
To talk like a book .
لفظ قلم صحبت کردن
She laid the book aside .
کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
word book
واژه نامه
edition
[ed.]
[of a book]
چاپ
[کتابی]
edition
[ed.]
[of a book]
ویرایش
[کتابی]
book a seat
جا رزرو کردن
have one's nose in a book
<idiom>
کرم کتاب خوانی داشتن
have one's nose in a book
<idiom>
دائم سر توی کتاب داشتن
word book
دیکشنری
word book
لغت نامه
word book
فرهنگ لغات
word book
قاموس
word book
کتاب لغت
What is the title of the book ?
عنوان این کتاب چیست ؟
You wI'll benefit by this book .
از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
She was reading the book to herself.
کتاب را آهسته ( پیش خودش) می خواند
book of matches
جعبهکبریت
book ends
کتابنگهدار
appointment book
دفترچهقرارملاقاتها
telephone book
راهنمای تلفن
telephone book
دفتر تلفن
phone book
کتاب راهنمای تلفن
log book
رخداد نامه
log book
رخداد نگاشت
log book
دفتر رخدادهای روزانه
comic book
کتاب دارای کاریکاتورهایی که داستانی را شرح میدهد
comic book
کتاب کاریکاتور
book plates
برچسب کتاب
bound book
کتابپربرگ
spine of the book
تیرهپشتیکتاب
address book
دفترچه تلفن
To bind a book.
کتابی را جلد کردن
Please fetch the book.
لطفا"بروکتاب رابیاور
rule book
کتابقانون
rent book
کتابچهایکهدرآنمبلغکرایهذکرشدهباشد
reference book
کتابمرجع
phrase book
لغتنامهمسافرت
pension book
برگهایکهوجهیکهبایستپرداختشوددرآندرجشدهاست
guest book
دفترچهمیهمانها
exercise book
کتابتمرین
cookery book
کتابآشپزی
code book
کتابرمزگشا
book token
کارتخریدکتاب
book plate
برچسب کتاب
road book
راهنما
gun book
دفترچه خدمت توپ
bring to book
بازخواست کردن از
book review
مقاله درباره کتاب
book review
انتقاد از کتاب
book og kings
سفرملوک :نام یکی ازکتابهای عتیق
book og kings
کتاب پادشاهان
book of reference
کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
book of psalms
مزامیر داود
book of psalms
زبور حضرت داود
book of psalms
زبور داود
book of proverbs
کتاب امثال حضرت سلیمان
book of account
دفترحساب
book of account
دفتر روزنامه
call book
دفتر بیدار کردن و تنظیم نوبت نگهبانی
chap book
کتابچه اشعاروادبیات عوام پسند که دوره گردان می فروشند
check book
کتابچه ثبت ارقام یاموادرسیدگی شده
guide book
راهنمای مسافران
guide book
کتاب راهنما
Green Book
مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
fly book
قوطی مگس ساختگی
field book
دفترچه یادداشت نقشه بردار
day book
دفتر روزنامه
copy book
دفتر کپیه
condition book
کتابچه حاوی شرایط ومقررات اسبدوانی
class book
کتاب کلاسی
cheque book
دسته چک
cheque book
دفترچه چک
book of account
دفتر کل
book move
حرکت کتابی شطرنج
book message
نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
bill book
دفتر بروات
bell book
دفتر ثبت دستورات موتور
bell book
دفتر موتورخانه
account book
دفتر حساب
accession book
فهرست کتب یک کتابخانه که به سایر کتب ضمیمه شود
talking book
صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
statute book
قوانین موضوعه
statute book
کتاب قانون
statute book
کتاب نظامنامه
prayer book
دعانامه
prayer book
نماز نامه
prayer book
کتاب نماز
black book
دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
black book
کتاب سیاه
blank book
دفترسفید
book marker
چوب الف
book marker
نشان لای کتاب
book making
شرطبندی
book learning
علم کتابی
book keeper
دفتردار
book draw
تساوی کتابی یا تئوریک شطرنج
book cost
هزینه ثبت شده در دفتر
blue book
کتابی است که وزارت امور خارجه هرکشور هر چند سال یک مرتبه منتشر و مسائل سیاسی عنوان شده در طی ان چندسال را تجزیه و تحلیل وروشن میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com