English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
English Persian
book of psalms زبور داود
book of psalms زبور حضرت داود
book of psalms مزامیر داود
Other Matches
psalms سرود مذهبی خواندن
psalms مزمور
psalms سرود روحانی سرود
the psalms of david مزامیر داود
penitential psalms مزامیر توبه و استغفار
the psalms of david زبور حضرت داود
the psalms of david زبور داود
book one جلد نخستین
book one کتاب نخست
by the book کتابی
that is my book کتاب من است
the a of a book خوانندگان کتابی
this book is yours این کتاب مال شما ست
to d. into a book نگاه مختصر بکتابی کردن
book value ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
book value بهای دفتری
your book کتاب شما
your book کتابتان
here is my book اینست کتاب من
here is my book کتاب من اینها
i had never seen such a book من هرگز چنین کتابی ندیده ام
with out book برون سند کتابی ازبر
i will t. you for the book شیر یا خط می کنم ببینم کتاب را کی باید بردارد
book بداخلاق
it was a p to another book مقدمه کتاب دیگربود
very many book کتابهای خیلی زیاد
the book is out of p کتاب تمام شده است
by the book ازروی کتاب
book value ارزش دفتری
book value ارزش ثبت شده در دفتر
that is my book این
that book این کتاب
that book ان کتاب
book شماره بازیگرخطاکار
book دفتر
book مجلد دفتر
book ثبت کردن
book فصل یاقسمتی از کتاب
you are welcome to my book بفرمایید از کتاب بنده استفاده کنید
book اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
book رزرو کردن توقیف کردن
book کتاب
to book something چیزی را رزرو کردن
to book something چیزی را سفارش دادن
book درکتاب یادفترثبت کردن
road book راهنما
run book دفتر اجرا
to subscribe for a book پیش ازانتشارکتاب تعهدخریدیک یاچندجلدانراکردن
waste book دفتر باطله
what is this book worth? این کتاب چقدر ارزش دارد
tou book لباس تکواندو
white book کتاب سفید
winter book تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
white book ویدیو- CD استاندارد ساخت philips , JVC که نحوه ذخیره ویدیودیجیتال روی ROM-CD را بیان میکند
address book دفترچه تلفن
Yellow Book مشخصات -CD ROM منتشر شده توسط Philips که حاوی قالب ذخیره سازی داده است و استاندارد ROM-CD XA را می پوشاند
woman of the book کتابیه
word book کتاب لغت
year book سالنامه
run book دفتر رانش
scrap book مجموعه عکس هاوقطعاتی که از کتابهای دیگر بریده باشند
service book کتب دعا
to e. upon acovnt book همه اقلام لازم رادردفترحساب وارد کردن
to consult a book از کتاب فال گرفتن
to consult a book سرکتاب باز کردن
to bring to book حساب پس گرفتن
to bind a book صحافی کردن یک کتاب
time book دفتر ثبت ساعات کار
the book is print کتاب برای فروش موجودایت
the book is print کتاب زیر چاپ است
that book will immortalize him ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
to wade through a book بکندی وزحمت کتابی راخواندن
thank tou for that book متشکرم
thank tou for that book خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
text book رساله
service book کتب مذهبی
to read a book کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
to put any one through a book کسیرا وادار بخواندن کتابی کردن
telephnone book دفتر تلفن
to license a book اجازه چاپ کتابی را دادن
to gut a book جوهرمطالب کتابیراکشیدن
to gut a book مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
to bring to book بازخواست کردن از
text book کتاب درسی
text book کتاب اصلی دریک موضوع
the book is my property کتاب مال من است
appointment book دفترچهقرارملاقاتها
book keeping حسابداری [حسابداری]
the forthcoming book کتابی که به زودی به فروشگاه می آید
when reading a book در حال خواندن کتابی
People of the Book پیروان کتاب مقدس [ دین]
throw the book at <idiom> شدیدا مواخذه کردنبخاطر شکستن قانون
To talk like a book . لفظ قلم صحبت کردن
She laid the book aside . کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
What is the title of the book ? عنوان این کتاب چیست ؟
word book واژه نامه
edition [ed.] [of a book] چاپ [کتابی]
edition [ed.] [of a book] ویرایش [کتابی]
book a seat جا رزرو کردن
have one's nose in a book <idiom> دائم سر توی کتاب داشتن
word book دیکشنری
word book لغت نامه
word book فرهنگ لغات
word book قاموس
word book کتاب لغت
You wI'll benefit by this book . از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
She was reading the book to herself. کتاب را آهسته ( پیش خودش) می خواند
book of matches جعبهکبریت
book ends کتابنگهدار
telephone book راهنمای تلفن
telephone book دفتر تلفن
phone book دفتر حاوی شمارههای تلفن
phone book کتاب راهنمای تلفن
log book رخداد نامه
log book رخداد نگاشت
log book دفتر رخدادهای روزانه
comic book کتاب دارای کاریکاتورهایی که داستانی را شرح میدهد
comic book کتاب کاریکاتور
book plates برچسب کتاب
bound book کتابپربرگ
spine of the book تیرهپشتیکتاب
have one's nose in a book <idiom> کرم کتاب خوانی داشتن
To bind a book. کتابی را جلد کردن
Please fetch the book. لطفا"بروکتاب رابیاور
rule book کتابقانون
rent book کتابچهایکهدرآنمبلغکرایهذکرشدهباشد
reference book کتابمرجع
phrase book لغتنامهمسافرت
pension book برگهایکهوجهیکهبایستپرداختشوددرآندرجشدهاست
guest book دفترچهمیهمانها
exercise book کتابتمرین
cookery book کتابآشپزی
code book کتابرمزگشا
book token کارتخریدکتاب
book plate برچسب کتاب
road book راه نامه
gun book دفترچه خدمت توپ
call book دفتر بیدار کردن و تنظیم نوبت نگهبانی
blue book کتابی است که وزارت امور خارجه هرکشور هر چند سال یک مرتبه منتشر و مسائل سیاسی عنوان شده در طی ان چندسال را تجزیه و تحلیل وروشن میکند
bring to book بازخواست کردن از
book review مقاله درباره کتاب
book review انتقاد از کتاب
book og kings سفرملوک :نام یکی ازکتابهای عتیق
book og kings کتاب پادشاهان
book of reference کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
book of proverbs کتاب امثال حضرت سلیمان
book of account دفترحساب
book of account دفتر روزنامه
book of account دفتر کل
chap book کتابچه اشعاروادبیات عوام پسند که دوره گردان می فروشند
check book کتابچه ثبت ارقام یاموادرسیدگی شده
guide book راهنمای مسافران
guide book کتاب راهنما
Green Book مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
fly book قوطی مگس ساختگی
field book دفترچه یادداشت نقشه بردار
day book دفتر روزنامه
copy book دفتر کپیه
condition book کتابچه حاوی شرایط ومقررات اسبدوانی
class book کتاب کلاسی
cheque book دسته چک
cheque book دفترچه چک
book move حرکت کتابی شطرنج
book message نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
book marker چوب الف
black book دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
bill book دفتر بروات
bell book دفتر ثبت دستورات موتور
bell book دفتر موتورخانه
account book دفتر حساب
accession book فهرست کتب یک کتابخانه که به سایر کتب ضمیمه شود
talking book صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
statute book قوانین موضوعه
statute book کتاب قانون
statute book کتاب نظامنامه
prayer book دعانامه
prayer book نماز نامه
black book کتاب سیاه
blank book دفترسفید
book marker نشان لای کتاب
book making شرطبندی
book learning علم کتابی
cash book دفتر نقدی
book keeper دفتردار
book draw تساوی کتابی یا تئوریک شطرنج
book debts بدهی دفتری
book cost هزینه ثبت شده در دفتر
blue book کتاب ابی
blue book هر کتاب یا سند مستندوقابل اعتماد
blue book هرکتاب یانشریه رسمی دولتی
blank book کتابچه
prayer book کتاب نماز
gun book دفتریادداشت سوابق توپ
refit book دفتر یادداشت وقایع دریایی
picture book کتاب عکس دار
pepole of the book اهل کتاب
peon book دفتر ارسال مراسلات رسیدنامه
pass book برای صاحب سپرده نگاه میدارد دفترنسیه دکاندار
pass book دفتر حساب جاری
order book دفتر سفارشات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com