Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 128 (7 milliseconds)
English
Persian
boot camp
اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی
Other Matches
camp
اردو
camp
اردوگاه
camp
لشکرگاه
camp
منزل کردن
camp
اردو زدن
camp
چادر زدن
camp
اردوگاه نظامی
camp
پادگان اردو زدن چادر زدن
Can we camp here?
آیا اینجا میتوانیم چادر بزنیم؟
Can we camp here?
آیا اینجا میتوانیم اردو بزنیم؟
camp
چادر
camp
خیمه سرا
prison camp
اردوگاه زندانیان
concentration camp
منطقه تجمع اسرا
camp chair
صندلی سفری صندلی صحرایی
camp color
پرچم اردویی
work camp
اردوی کار
camp color
پرچم کوچک اردوگاهی
concentration camp
بازداشتگاه اسرا
concentration camp
اردوگاه کار اجباری
concentration camp
بازداشتگاه زندانیان سیاسی یااسرای جنگی
camp chair
صندلی تاشونده
flying camp
اردوی سبک وسیار
to skirt a camp
از کنار یا پیرامون اردویی ردشدن
base camp
پایگاه اصلی کمپ اصلی
base camp
پایگاه مبنا
concentration camp
بازداشتگاه
computer camp
اردوی کامپیوتر
labor camp
اردوگاه کار
training camp
اردوی امادگی
trailer camp
محل استقرار ترایلربااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
to strike camp
اردورابهم زدن
internment camp
بازداشتگاه غیر نظامیان اردوگاه پناهندگان
work camp
محل کار زندانیان
camp beds
تخت خواب سفری
refugee camp
اردوگاه پناهندگان
Is there a camp site near here?
آیا نزدیک اینجا محل اردو وجود دارد؟
Is there a camp site near here?
آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
Where is the location of this camp ?
محل این اردوگاه کجاست ؟
summer camp
پایگاهتابستانی
holiday camp
تفریحگاهتعطیلی
camp follower
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
camp followers
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
camp bed
تخت خواب سفری
prison camp
زندان صحرایی
camp-shedding
[پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
aides-de-camp
اجودان مخصوص
aide-de-camp
اجودان مخصوص
aide de camp
اجودان مخصوص
prison camp
بازداشتگاه بیرون شهر
camp color party
دسته پرچم یورتچی
vacation camp
[American E]
پایگاه تابستانی
vacation camp
[American E]
تفریحگاه تعطیلی
two-burner camp stove
اجاقدوشعله
camp color party
گروه پرچم
boot
بوت
boot
خراب کردن توپ هنگام گرفتن ان
the boot
اخراج
boot
پوشش کمکی روی سم اسب
boot
سود
boot
راه اندازی
boot
خود راه اندازی
boot
فایده
boot
اختلاف موجودبین قیمتها در مبادله دودارایی
boot
روی یک دیسک سخت با بیشتر از یک بخش بخشی که حاوی برنامه راه انداز و سیستم عامل است
boot
فضای ترانک
to boot
<idiom>
همچنین ،به علاوه
inner boot
چکمهداخلی
boot out
<idiom>
اخراج کردن ،کسی را مجبوربه ترک یا رفتن کردن
boot
دیسک خاصی که حاوی برنامه راه انداز ونرم افزار سیستم عامل است
boot
اولین شیار دیسک راه اندازی روی فلاپی دیسک سازگار IBM
boot
اجرای مجموعهای از دستورالعمل ها برای رسیدن به موقعیت مط لوب
boot
پوتین ساقه بلند
boot
لگدزدن باسرچکمه وپوتین زدن
boot
اخراج چاره یافایده
boot
پوتین یاچکمه
boot
پوتین
boot
چکمه
boot
کفش فوتبال
boot up
اجرای خودکار مجموعهای از دستورالعمل ها در ROM پس از روشن شدن کامپییوتر
to boot
فایده و سود داشتن
single-burner camp stove
اجاقپیکنیکیتکشعله
hobnail boot
چکمهسنگین
touring boot
چکمهسیاحتی
boot
[British E]
صندوق چمدان
[خودرو]
boot locke
قفل صندوق عقب
football boot
کفشفوتبالی
jack boot
چکمه ساق بلند
thigh-boot
چکمهبلند
cold boot
روشن کردن کامپیوتر و بارکردن سیستم عامل به درون ان
top boot
چکمه سواری
boot hose
زنگار
boot hose
پای افزار
snow boot
پوتین برف یا اسکی
ski boot
کفس اسکی
ski boot
چکمه اسکی
boot lace
بند کفش
iron boot
کفش اهنی تمرینی برای تقویت عضله پا
boot maile
میخ کفش
hip boot
چکمه بلند ضد اب
boot record
رکورد راه اندازی
hessian boot
چکمه بلند
half boot
نیم چکمه
elevator boot
منبع بالابر
boot tree
قالب چکمه یا پوتین
cold boot
راه اندازی سرد
top boot
کروک اتومبیل
boot blouse
گتر شلوار
boot band
کش مخصوص گتر شلوارنظامی
mountaineering boot
چکمهکوهنوردی
knee boot
چکمهزانویی
jumping boot
کفشمخصوصپرش
rubber boot
چکمهلاستیکی
coronet boot
چکمهقیفیشکل
safety boot
چکمهیایمنی
shin boot
حافظساق
ankle boot
نیمچکمه
boot topping
رنگ امیزی خط ابخور
boot camps
اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی
boot and saddle
سوار شوید
warm boot
فرایند فریب دادن کامپیوتر بااین تفکر که برق ان با وجودروشن بودن خاموش شده است راه اندازی گرم
warm boot
شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند
boot jack
محلقرارگرفتنکفشبرایواکسزدن
car boot sale
فروشاجزایکوچکاتومبیل
heavy duty boot
نیمچکمه
knee boot suspender
بندچکمهزانویی
master boot record
رکورد راه اندازی اصلی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com