Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (10 milliseconds)
English
Persian
boring machine
دستگاه مته
[ابزار]
boring machine
مته برقی
[ابزار]
boring machine
دریل
[ابزار]
Search result with all words
automatic boring machine
دستگاه درل خودکار
cylinder block boring machine
دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
deep hole boring machine
دستگاه مته سوراخ عمیق
drum type boring machine
دستگاه مته نوع استوانهای
fine boring machine
دستگاه مته فریف
milling, drilling and boring machine
ماشین فرز و مته
Other Matches
boring
گمانه
boring
گمانه کنی
boring
چال
boring
مته کردن
boring
ملال اوری
boring
حفره کنی
boring
سوراخ کردن
boring
سوراخ
boring
جای مته
boring machines
دستگاه های مته
[ابزار]
boring machines
مته های برقی
[ابزار]
boring machines
دریل ها
[ابزار]
fine boring
سوراخکاری فریف
prospecting by boring
گمانه زنی
wood boring
لانه کننده درمغز چوب
boring stay
قسمت ساکن مقابل
wood boring
سوراخ کننده چوب
boring cutter
قلم تراش
boring stay
محل نشست
boring tubes
لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
horizontal boring
سوراخکاری افقی
boring chuck
سه نظام مته
boring bit
چرخ دنده داخل گرد
boring pipe
لوله حفاری
deep hole boring
سوراخ عمیق
ingot boring lathe
دستگاه مته شمش
It was a sI'lly boring film (movie).
فیلم لوس وخنکی بود
double column vertical boring mill
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
two way machine
ماشین دو راهه
d.c. machine
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
machine sensible
قابل درک توسط کامپیوتر
machine
ماشین
machine
دستگاه
machine
دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است
machine
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machine
نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
machine
تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machine
زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machine
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machine
عمل پردازش دستورات در برنامه توسط کامپیوتر
machine
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
machine
براده برداشتن
machine
فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند
machine
ماشین کردن با ماشین رفتن
machine
تراشکاری کردن صیقل کردن
machine
شیارانداختن روی فلز
machine
تراشیدن ماشین
machine
خطای ناشی خرابی سخت افزار
machine
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
machine
بیت اجرا میشود
machine
ماشین شبیه سایز شده و عملیات آن
machine
بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
machine
زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machine
کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
machine
ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
machine
کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machine
تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
machine
کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
machine
خطای ناشی از خرابی قطعه
machine
شماره یا آدرس مطلق که نقط های در حافظه که کلمه داده قابل یافتن و دستیابی است را مشخص میکند
machine
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machine
کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
machine translation
ترجمه ماشینی
machine time
وقت ماشین
punching machine
ماشین سوراخکن
machine shop
کارگاه محاسبات ماشینی
machine time
زمان ماشین کاری
punching machine
دستگاه پانچ
reaping machine
ماشین درو
reeling machine
ماشین نخ پیچی
printer machine
دستگاه چاپ
machine welding
جوشکاری ماشینی
machine word
کلمه ماشین
planer machine
ماشین صفحه تراش
planing machine
ماشین کندگی
object machine
ماشین مقصود
multi way machine
دستگاه چند راهه
mowing machine
علف چین
printer machine
ماشین چاپ
mortising machine
دستگاه کام کنی
punching machine
دستگاه منگنه
molding machine
دستگاه قالب گیری
mowing machine
ماشین علف چینی
milling machine
دستگاه فرز
milling machine
ماشین فرز
milling machine
ماشین تراش
open machine
ماشین باز
milking machine
ماشین قابل حمل که داده ماشینهای مختلف را می پذیرد و به کامپیوتر بزرگتر ارسال میکند
machine run
اجرای ماشین
machine builder
ماشین ساز
machine error
خطای ماشین
machine fault
عیب ماشین
machine fault
نقص ماشین
machine foundation
پایه دستگاه
machine frame
چارچوب دستگاه
machine gunner
مسلسل چی
machine independent
مستقل از ماشین
machine instruction
دستورالعمل ماشین
machine equipment
تجهیزات ماشین
machine down time
زمان معطلی دستگاه
machine down time
زمان توقف ماشین
machine building
ماشین سازی
machine capacity
فرفیت ماشین
machine check
برسی ماشین
machine column
پایه یا ستون دستگاه
machine cycle
چرخه ماشین
machine dependent
وابسته ماشین
machine dependent
وابسته به ماشین
machine designer
طراح ماشین
machine intelligence
هوش ماشین
machine operator
اپراتور ماشین
machine operator
متصدی ماشین
machine oriented
ماشین گرا
machine readable
خواندنی توسط ماشین
machine readable
قابل خواندن توسط ماشین
machine recognization
بازشناختی توسط ماشین
machine representation
نمایش ماشیی
machine ringing
زنگ ماشینی
machine operator
اپراتوردستگاه
machine operator
کارگردان ماشین
machine operating
عملکرد ماشین
machine interupption
وقفه ماشین
machine language
زبان ماشین
machine learning
فراگیری ماشین
machine number
عدد سرعت هواپیما
machine number
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
machine oil
روغن ماشین
machine run
رانش ماشین
fruit machine
جک پات
fuelling machine
ماشینسوخت
machine hall
راهرویماشین
rowing machine
ماشینپایی
kidney machine
ماشینکمکیبرایافرادبیمار
cog in the machine
<idiom>
قطرهای از دریا
plaiting machine
دستگاه چین
[تا]
کن
[صنعت نساجی]
pleating machine
دستگاه چین
[تا]
کن
[صنعت نساجی]
fax machine
فاکس
accept machine
دستگاه پذیرنده
pinball machine
ماشین پینبال
pinball machine
ماشین ساچمه پران
sub-machine gun
مسلسل دستی
sub-machine gun
تیربار دستی
sub-machine gun
تیربار خودکار
sub-machine guns
مسلسل دستی
sub-machine guns
تیربار دستی
sub-machine guns
تیربار خودکار
plaiting machine
دستگاه چاکدار کن
[صنعت نساجی]
pleating machine
دستگاه چاکدار کن
[صنعت نساجی]
drilling machine
دریل
[ابزار]
facsimile (machine)
دستگاه فکس
fax (machine)
دستگاه فکس
freezing machine
فریزر
[غذا و آشپزخانه]
drilling machine
مته برقی
[ابزار]
dyeing machine
ماشین رنگرزی
sweeper
[machine]
ماشین خاکروب
drilling machine
دستگاه مته
[ابزار]
winnowing machine
ماشین باد افشانی
reeling machine
چرخک
snow machine
ماشین ایجاد کننده برف مصنوعی
sowing machine
ماشین تخم کاری
sowing machine
بذر افشان
spininning machine
ماشین یا دستگاه ریسندگی
spreading machine
مقسم بتن
sunchronous machine
ماشین سنکرون
swaging machine
حلبی خمکن
synchronous machine
ماشین همگام
smart machine
ماشین هوشیار
shaping machine
دستگاه صفحه تراش
sandblast machine
ماشین ماسه پاش
sanding machine
ماشین سنباده زنی وصیقل کاری
scouring machine
ماشین سایش
scouring machine
ماشین سمباده
seaming machine
ماشین درزگیری
seeding machine
ماشین تخم کاری
sequential machine
ماشین ترتیبی
synchronous machine
ماشین همزمان
tabulating machine
جدول بند
tabulating machine
جدول نویس
turing machine
ماشین تورینگ
turing machine
مدل ریاضی یک وسیله که میتواند داده را بخواند و بنویسد بر یک نوار ذخیره سازی قابل کنترل با تغییر وضعیتهای داخلی آن
turning machine
ماشین تراش
two phase machine
ماشین دو فازه
virtual machine
ماشین مجازی
virtual machine
دستگاه مجازی
weighing machine
ترازوی ماشینی ماشین سنجش قنطارکش
transfer machine
دستگاه انتقال
threshing machine
ماشین خرمن کوبی
talking machine
گرامافون
talking machine
دستگاه ضبط صوت
teaching machine
ماشین اموزش
teaching machine
ماشین تدریس
the machine is in operation
ماشین در گردش است ماشین دایر است
three phase machine
ماشین سه فازه
threshing machine
ماشین غله پوست کنی
winding machine
دستگاه سیم پیچی
moving machine
ماشین چمن زنی
folding machine
دستگاه خم کاری
flying machine
بارفیکس متحرک
flying machine
هواپیما
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com