English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (6 milliseconds)
English Persian
bottle top mold انگشتانه
Other Matches
mold کپک قارچی
mold کالبد
mold کپرک زدن قالب
mold کپرک
mold فرم پرسی
mold قارچ انگلی گیاهان
mold فرم ریختگی
mold etc کود دادن
mold etc خاکی کردن
mold etc بوزک
mold با قالب بشکل دراوردن
mold قالب
mold فرم
mold etc پرمک
mold قالب گرفتن
mold فرم دادن
mold شابلون
mold قالب ریزی کردن
mold قالب ریخته گری
mold الگو
permanent mold قالبهائیکه متوالیا" مورداستفاده
compression mold قالب ریختن تراکمی
heat mold پرس کردن گرم
permanent mold قرار می گیرند
die mold فرم ریخته گی تزریقی
pig mold قالب شمش
slime mold کپک لجن
iron mold سیاهی اهن
iron mold لکه
transfer mold قالب گیری انتقالی
mold cavity حفره قالب
green mold کفک سبز
green sand mold قالب تر
mold drying oven کوره خشک گردانی قالبی
mold making equipment تجهیزات قالب سازی
half shell mold قالب نیم پوسته
dry sand mold قالب ماسهای خشک
die and mold making حدیده و قالب سازی
permanent mold casting ریجه
bottle دربطری ریختن
bottle محتوی یک بطری
bottle شیشه
bottle بطری
hot mold centrifugal casting process فرایند ریخته گی گریز از مرکزگرم
To bottle up ones anger. خشم خود را دردل نگاهداشتن
hit the bottle <idiom> الکل نوشیدن
bottle-dungeon سیاه چال
case-bottle شیشه چارپر
To bottle up a sentiment. احساسی رادر دل خود جمع کردن
bottle-opener دربازکنبطری
bottle-feed بچهایکهشیرخشکرابهشیرمادرشترجیحمیدهد
bottle green سبزپررنگ
bottle bank سطلآشغالمخصوصبطری
water bottle غمغهآب
nursing bottle بطری شیربچه
oxygen bottle محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
scent bottle عطر دان
scent bottle شیشه عطری
shake bottle بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد
stock bottle شیشه ذخیره
the neck of a bottle گردن بطری
wash bottle بطری شستشوی
wash bottle اب فشان
weighting bottle فرف توزین
bottle opener دربازکن
nursing bottle شیشه شیر بچه
bottle rack جا بطری
bottle neck محل تراکم عبور ومرور
bottle neck مهلکه
bottle holder یاور
bottle holder یار
bottle holder پشت
bottle holder نوکر یا ملازم پهلوان مشت زن
bottle flower گل دکمه
bottle companion هم پیاله
bottle brush شیشه پاک کن
beather bottle مشک
beather bottle خیک
absorption bottle بطری جذب
bottle-feeding تغذیه با بطری
bottle feeding تغذیه با بطری
feeding-bottle بطری سرپستانک داربرای شیردادن بچه
bottle neck گیر در کار
bottle neck مانع اشکال کار
leather bottle مشک
ink bottle دوات
ink bottle شیشه مرکب شیشه جوهر
ink bottle مرکب دان
gourd bottle قمقمه
gourd bottle قمقمهای که ازکدوی قلیانی بسازند
feeding bottle بطری سرپستانک داربرای شیردادن بچه
gas bottle سیلندر گاز کپسول گاز
gas bottle بطری گاز
case bottle شیشه چارپهلو
case bottle چارپر
water bottle clip گیرهنگهدارندهغمغمه
bottle pocket billiard بیلیارد کیسه دار با 2 گوی ومهره بطری مانند
black glass bottle بطلی
bottle silt sampler نمونه برداری با بطری
The bottle is fI'lled up with water بطری با آب پر شده است
hot-water bottle کیسهآبگرم
duplex weighting bottle بطری دو دردار توزین
black glass bottle بطری
gas washing bottle بطری گاز شویی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com