English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
bracing system دستگاه مهاربندی
Other Matches
bracing قطعهای که عمل کشش را درساختمان یا چوبست انجام میدهد
bracing نیروبخش
bracing فرح بخش
bracing مهاربندی تقویت
bracing قید
bracing مهاربندی
bracing بادبندی شمعزنی
redundant bracing زوایدنیروبخش
cross bracing مهاربندی بشکل مثلث
drag bracing بست کاری داخلی
chord bracing زه
transverse bracing تقویت عرضی
lateral and sway bracing حرکات جانبی و نوسانی
linear system [system of linear equations] دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
system هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
system سازگان
p system سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
system سامانه
c.g.s. system دستگاه سگث
cw system سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
an system سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
i.f.f. system دستگاه تشخیص
the system of the which by ininheritance agnatisation the passedto is state the residueof agnates male تعصیب
the system of رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
value system نظام ارزشها
system سیستم
system سازمان
system تشکیلات
system نظام سیستم
system روش اصول
system ترتیب
system نظام
system نظم منظومه
system همست
system همستاد روش
system طریقه
system سلسله رشته
system دستگاه
system جهاز
system طرز اسلوب
system قاعده رویه
system مجموعه سازمان
system منظومه
system رشته دستگاه
system سلسله
system مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system طرز روش
system نظم ترتیب
system اسلوب
system اصول وجود
system log گزارش روزانه عملیات سیستم
system log شرح ماوقع سیستم
intercommunication system سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
interphone system سیستم تلفنی
irrigation system شبکه ابیاری
system maintenance تامین و نگهداری سیستم
system of units دستگاه واحدها
interactive system سیستم فعل و انفعالی
system of ventilation سیستم تهویه
vantilating system سیستم تهویه
information system سیستم اطلاعات
system of units سلسه احاد
system of units دستگاه یکانها
system of forces دستگاه نیروها
inquiry system سیستم پرسش- پاسخ
system overhead بالاسری سیتم
induction system سیستم مکش
system overhead مازاد سیستم
information system سیستم اطلاعاتی
integrate system سیستم مجتمع
System Monitor امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
system mangement مدیریت سیستم
intercommunication system ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
isolated system سیستم منزوی
system flowchart نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
magnetic system سیستم مغناطیسی
system floder مخزن سیستم
system file فایل سیستم
makagonov system سیستم ماکاگونوف در دفاع هندی شاه شطرنج
system engineering مهندسی سیستم
system engineer مهندس سیستم
management system سیستم مدیریت
management system سیستم اداره
system dynamics شناخت اثرعوامل تغییر دهنده نظام
market system نظام بازار
maroczy system سیستم ماروکسی در بازی چهار اسب شطرنج
magnet system سیستم اهنربایی
system follow up ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
lymphatic system دستگاه لنفاوی
system loader بارکننده سیستم
system library کتابخانه سیستم
system interrupt وقفه سیستم
system international سیستم بین المللی
system installation نصب سیستم
limbic system دستگاه کناری
london system سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
system indicator طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
system implementation پیاده سازی سیستم
system generator مولد سیستم
system generation تولید سیستم
system generation ایجاد سیستم
system dynamics پویائی نظام
indeterminate system آن قابل پیش بینی نیست
filing system نظام بایگانی
target system سیستم هدفها
freshwater system سیستم لوله کشی اب شیرین
tandem system سیستم دو پشته
system's design مدل سیستم طرزساخت سیستم
geniculostriate system دستگاه مخطط زانویی
geocentric system دستگاه زمین مرکزی
giorgi system دستگاه جورجی
system's design طرح سیستم
system's design ساختمان سیستم
system unit محفظه سیستم
system time ساعت سیستم
system time زمان سیستم
heliocentric system دستگاه خورشید مرکزی
target system سیستم هدفهای میدان تیر سری هدفهای مستقر در یک منطقه
tectopulvinar system دستگاه بامی- پروانهای
filing system نرم افزار مرتب سازی فایل
filing system روش مرتب کردن متن ها برای مراجعه
the vascular system سلسله اوندهاومجراها
first signal system دستگاه علامتی اول
fixer system سیستم اکتشاف و تعیین محل هواپیماهای در حال پرواز
the nervous system سلسله پیهای نباتی
fixed system توزیع ثابت اب
text system سیستم متن
tetragonal system دستگاه چهار گوشهای
teleran system نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
foreign value system نظام ارزشی بیگانه
formmal system سیستم صوری
telephone system سیستم تلفن
system testing ازمایش سیستم
system test ازمون سیستم
household system نظام خانوادگی
household system نظام تولیدخانوادگی
system programmer برنامه نویس سیستم
hydraulic system سیستم هیدرولیک
tax system نظام مالیاتی
system program برنامه سیستم
system priorities تقدم های سیستم
ignition system سیستم احتراق موتور
illuminating system سیستم روشنایی
system planning طرح ریزی سیستم
incentive system نظام تشویقی
system programming برنامه نویسی سیستم
hexagonal system دستگاه شش گوشهای
system study مطالعه سیستم
system standard استانداردسیستم
system standard معیار سیستم
system software نرم افزار سیستم
system security حفافت سیستم
system resource وسیله سیستم
system resource منبع سیستم
system resolution تفکیک سیستم کار دستگاه
system reset راه اندازی مجدد سیستم
system prompt اعلان سیستم
system programs برنامههای سیستم
indeterminate system سیستمی که وضعیت منط قی
system analysis تحلیل سیستم
phonetic system سیستم صوتی
physiocratic system روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
supervisory system سیستم نافر
planetary system سیستم خورشیدی
planetary system شمسی
planning system نظام برنامه ریزی
point system شرط بندی براساس امتیاز
polyphase system دستگاه چندفاز
spoils system سیستم تقسیم مناسب دولتی بین اعضاء حزب حاکم
power system شبکه نیرو
power system سیستم قدرت سیستم انرژی
software system سیستم نرم افزاری
payroll system سیستم پرداخت حقوق
swiss system سیستم سویس
open system نظام باز
open system سیستم باز
open system سازگان باز
synchronous system سیستم همگام
operating system/ سیستم عامل دو
organ system دستگاه
rhombic system دستگاه راست گوشه
symmetrical system جریان متقارن
swiss system نوعی روش تعیین حریف در مسابقات شطرنج
parallel system شبکه موازی
practical system دستگاه یکانهای عملی
social system نظام اجتماعی
smyslov system سیستم اسمیسلوف در دفاع گرونفلد
rationing system نظام سهمیه بندی
serfdom system نظام رعیتی
secure system سیستمی که بدون اجازه قابل دستیابی نیست
recoil system سیستم دافع
recoil system دستگاه دافع توپ
recoil system سیستم عقب نشینی توپ
second signal system دستگاه علامتی دوم
redox system سیستم اکسایش- کاهش
russian system سیستم روسی در دفاع گرونفلد
rotation system توزیع تناوبی
road system شبکه راهسازی
road system شبکه راهها
rhombohedral system دستگاه لوزوجهی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com