English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 20 (1 milliseconds)
English Persian
braid قیطان
braid گلابتون
braid مغزی
braid نوار حاشیه
braid حرکت سریع
braid جنبش جهش
braid ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
braid بافتن
braid بهم تابیدن وبافتن
braid موی سر را باقیطان یاروبان بستن
braid واکسیل
braid گیس
braid الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braid نوار
braid حاشیه
braid قیطان دوزی کردن
braid [fringe] ریشه سر فرش [منگوله]
Other Matches
braid shield روکشی از الیاف بافته شده ولاستیک روی یک یا چند هادی عایق شده از یکدیگر
decorative braid نوارتزئینی
fringe [braid] ریشه فرش یا منگوله [که بصورت مختلف بافته شده تا از شل شدن و باز شدن انتهای فرش جلوگیری شود.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com