English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
branch supply pipe منبعشاخهای
Other Matches
branch pipe پنجه اگزوز
branch return pipe لولهبرگشتشاخهای
foam branch pipe لوله کف ساز
supply pipe لوله ابرسانی
main supply pipe لولهمنبعاصلی
branch دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branch شاخ
branch رسته
branch رشته [دانشی]
branch در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
branch یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
branch فرع
branch شعبه رشته
branch رشته
branch شعبه
branch جوانه زدن براه جدیدی رفتن
branch مشتق شدن
branch منشعب شدن گل وبوته انداختن
branch انشعاب
branch شاخه شاخه شدن
branch شاخه دراوردن
branch بخش
branch شعبه زدن
Y-branch انشعابفرعی
no branch شغلی که احتیاج به رسته تخصصی ندارد
no branch شغل بدون رسته
branch مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branch شاخه
branch [تیرک گوتیک در طاق]
branch شاخه [دانشی]
branch دایره قسمت
branch خط ی که یک یا چند وسیله را به شبکه اصلی وصل میکند
branch تقسیم
branch رشته ساقه
branch جهش از بخشی از برنامه به بخش دیگر
branch کابلی که از یک کابل اصلی به گره می رود
branch جدولی که نشان میدهد در برنامه با توجه به نتیجه بررسی به کجا باید جهش کرد
branch cutter اهن دهره
branch cutter شاخه بر
branch exchange رد و بدل کننده شعبهای
branch depot امادگاه رستهای
air branch قسمت هوایی رسته هوایی
air branch قسمت امور هوایی
branch line خط فرعی
branch line شاخه
branch lines خط فرعی
branch lines شاخه
service branch انشعاب
root and branch ازریشه
root and branch کاملا
eco-branch شعبه زیست بوم [شاخه اقتصاد مناسب با زیست بوم]
To cut off a branch . شاخه ای را قطع کردن
branch cutout فیوز انشعاب
branch cutoff دیواری است که معمولا درجهت عمود بر دیوار سپری ساخته میشود
branch circuit مدار انشعابی
branch address نشانی انشعاب
fruit branch شاخهمیوه
basic branch رسته اولیه
Special Branch سازمانپلیسبریتانیا
What is your branch of study? رشته تحصیلیتان چیست ؟
artillery branch رسته توپخانه
root and branch اساسا
olive branch اولاد
olive branch شاخ زیتون
case branch انشعاب شرطی
conditional branch انشعاب شرطی
executive branch officer line : syn
condeitional branch انشعاب شرطی
connecting branch اتصال یا پیوستگی
branch duct مجرایشاخهای
branch clip گوشیپزشکی
descending branch شاخه نزولی مسیر گلوله
double branch چهارراهه
duty branch رسته خدمتی
every branch of knowledge هرشاخه ازعلوم
branch switch کلید
grid branch مدار شبکه
branch office دفتر شعبه
branch extension اتصال شنت
branch extension اتصال موازی فرعی
duty branch رسته
branch head دهانه ابگیر نهر درجه یک
branch instruction دستورالعمل انشعاب
unconditional branch انشعاب غیر شرطی
branch of a company شعبه شرکت
branch office شعبه
executive branch فرماندهی
reach out with an olive branch [انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
lower branch of meridian نصف النهار زیرین
upper branch of meridian نصف النهار برین
to hold out the olive branch <idiom> [پیشنهاد آشتی کردن]
branch immaterial position شغل همه رستهای
Dont break that branch off. آن شاخه رانشکن
Remove something root and branch. چیزی را از ریشه وبن نابود کردن
branch qualified officer افسر متخصص رستهای
private branch exchange مبادله انشعاب خصوصی
branch material position شغل سازمانی
branch material curriculum برنامه اموزش مراکزاموزش رستهای
branch control structure ساختار کنترل انشعاب
reach out with an olive branch <idiom> [انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
to lop off a branch [from a tree] شاخه ای را [از درختی] بریدن
private automatic branch exchange یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
private automatic branch exchange رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
pipe صفیرزدن
pipe نی زنی
pipe لوله حمل موادنفتی
pipe ساقه توخالی گیاه نی زدن
down pipe ناودان
pipe با صدای تیز و زیر حرف زدن
pipe ل وله
pipe لوله کشی کردن
pipe نای فلوت
pipe نی
pipe چپق
pipe up شروع به نی زدن کردن
pipe up به سخن پرداختن
pipe B لولهب
pipe A لولهA
pipe down سوت خاموشی ناو
pipe down خاموشی
pipe down حرف نزدن
pipe down راحت باش دادن ساکت شدن
pipe down بوسیله شیپور یا نای
pipe پیپ
pipe لوله
pipe نشانهای
pipe up <idiom> بلندتر صحبت کردن
pipe فلوت زدن
pipe down ! <idiom> ساکت باش!
to pipe up زدن یا خواندن اغاز کردن
pipe میله
pipe که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
pipe معمولا
supply تدارکات
supply تحویل دادن
supply عرضه داشتن
supply تکمیل کردن موجودی ذخیره
supply رساندن دادن به
supply تهیه کردن
supply تدارک دیدن
supply تامین موجودی عرضه نمودن
supply تهیه
supply اماده
supply عرضه
supply تامین کردن
supply ذخیره
supply اماده کردن
supply تدارک کردن
supply منبع
supply اذوقه
supply موجودی لزوم
supply تولید کردن
supply ذخیره کردن
supply بدل
can you supply our wants? ایا شما میتوانید نیازمندیهای ما را رفع نمایید
supply رساندن
supply تحویل دادن تغذیه کردن
supply تکمیل کردن
supply فرستادن تدارک دیدن ارسال کردن
supply موجودی جایگیرموقتی
supply and d. عرضه وتقاضا
supply تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supply تامین چیزی که مورد نیاز است .
supply تحویل ذخیره
supply فراورده
supply تدارکات ملزومات
main pipe لوله اصلی
reed pipe لوله یا نای الات موسیقی بادی
light pipe هادی نور
reed of a pipe زبانه نی
stoneware pipe لوله سفالینه
pandean pipe یکجور نی
pan pipe ساز دهنی
pan pipe یکجور نی
overflow pipe لوله سرریز
observation pipe لوله ایکه جهت تعیین سطح اب زیرزمینی درزمین حفر گردد
observation pipe لوله پیزومتر
quail pipe تیپچه
suction pipe لوله مکنده
naval pipe مجرای زنجیر
suction pipe لوله مکش
rainwater pipe ناودان
socket pipe لوله مفصلی
interlocking pipe لوله هم بند
tail pipe لوله اگزوز
subsoil pipe لوله زهکشی
gas pipe مجرای گاز
to puff at a pipe پک زدن به پیپ یا چپق
screen pipe لوله مشبک که در قسمت ابزای چاه نصب میشود
return pipe لوله برگشت
to puff a pipe پک زدن به چپق
split pipe نیم لوله
to pipe one's eye گریه کردن
steel pipe لوله فولادی
pipe spanner اچار لوله
hawse pipe چشمی لنگر
hawse pipe چشمه لنگر
the pipe thawed یخ توی لوله اب شد
stoneware pipe لوله سرامیکی
header pipe لوله زهکشی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com