English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 191 (9 milliseconds)
English Persian
brass screen توری برنجی
Other Matches
brass [آمیزه ی مس و روی]
brass برنج چند جوش
brass برنج الیاژ
brass برنج
brass پول خرد برنجی بی شرمی
brass افسر ارشد
brass farthing هیچ
rde brass برنج سرخ
leaf brass فوفه
leaf brass برنج ورقه
leaf brass تنکه برنج
brass family خانوادهسازهایبادی
brass wire مفتول برنجی
brass band دسته موزیکی که
brass welding جوش برنج
brass and bronze برنج و برنز
brass ware برنج الات
alpha brass برنج نوع الفا
brass founder برنج ریز
get down to brass tacks <idiom> فورا شروع به تصمیم گیری
He is as bold as brass. He has a never . خیلی پررو است
brass founder ریخته گر
beta brass برنج نوع بتا
brass farthing پشیز
brass rubbing کپیکردنیکتصویربامالیدنچیزیبرکاغذرویآن
brass bands دسته موزیکی که
brass tacks مسایل اساسی
brass hats امیر
brass hats شخص مهم
brass hats افسر ارشد ارتش
brass hat امیر
brass hat شخص مهم
brass hat افسر ارشد ارتش
brass knuckles پنجه بوکس
brass [British E] پول [اصطلاح] [اصطلاح روزمره]
brass knuckles پنجه مشت زنی
brass bands ادوات انها از برنج باشد
brass band ادوات انها از برنج باشد
corinthian brass or bronze یکجور مفرغ که ازسیم و زرومس ترکیب می کردند
triangular brass bead مثلث برنج
hot working brass برنج قابل اهنگری
free cutting brass برنج اتومات
brass pressure casting برنج ریختگی فشاری
brass and bronze foundry ریخته گری برنج و برنز
to get down to the nitty-gritty [to get down to brass tacks] <idiom> فوری به اصل مطلب رسیدن [اصطلاح روزمره]
screen محافظ
screen انتخاب کردن
screen جدار
one way screen اینه یکسویه
screen تور سیمی پنجره توری دار
on screen که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
on-screen که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
screen محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screen وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
screen اشغالگیر
screen صفحه تلویزیون
screen پرده پوشش
screen تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screen صفحه تصویر
screen روی پرده افکندن
screen روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
screen تور سیمی نصب کردن
screen الک کردن غربال کردن
screen دیوار تخته حفاظ
screen غربال
screen پرده سینما
screen پرده
to screen [from] [با پرده] محافظت کردن [از]
screen پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screen سد کردن
screen پاسیوری کردن
screen نقاب
screen صفحه
screen الک پرده چتر
screen تیغه
screen ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screen جدا کردن
screen escort :syn
screen دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screen grid توری غربال
smoke screen پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
screen position مکان صفحه
splash screen صفحه نمایش ابتدایی که در زمان شروع برنامه برای مدت کوتاهی نمایش داده میشود
splinter screen پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
start up screen صفحه اغازگر
screen generator مولد صفحه
smoke screen موجب تاریکی وابهام
smoke screen پرده دود
screen pipe لوله مشبک که در قسمت ابزای چاه نصب میشود
screen update بروز دراوردن صفحه
screen pass پاس کوتاه به جلو پشت سددفاعی
screen generator مولد صفحه نمایش
screen grid شبکه پردهای
screen memory خاطره پوشان
screen size اندازه صفحه
side screen چادر افتاب گیر
silver screen سینما
silver screen پرده سینما
startup screen متن یا گرافیک نمایش داده شده در حین اجرای برنامه کاربردی یا کتاب چند رسانهای
TFT screen SCREEN TRANSISTOR FILM THIN
TFT screen روش ایجاد صفحه نمایش LCD با کیفیت بالا در کامپیوترهای Laptop
screen window پوششپنجره
flat-screen تخت
small screen صفحهتلویزیون
On the movie screen. روی پرده سینما
genetic screen بررسی ژن [پزشکی] [زیست شناسی]
altar-screen [پرده محراب که رواق خدمتگاه کشیشان را از بقیه جدا می کند که بسیار پر نقش و نگار از جنس سنگ، چوب یا فلز است.]
chancel-screen [پرده ای که محراب را از کلیسا جدا می کند.]
screen print چاپتصویر
genetic screen بررسی ژنتیکی [پزشکی] [زیست شناسی]
screen case صفحهنمایش
tilting screen صفحه نوسان کننده
to screen a scene در روی پرده نشان دادن
touch screen صفحه نمایش لمسی
vieming screen صفحه تلویزیون
viewing screen صفحه تصویر
wind screen شیشه جلوی اتومبیل
acoustic screen تور سیمی قابل نفوذ صدا در میکروفن
monitor screen صفحهنمایشگر
projection screen صفحهنورافکن
choir-screen [دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
split screen صفحه شکسته
antisubmarine screen پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
band screen صافی مخازن
bar screen سرند
bar screen ریچه مشبک
bar screen دریچه مشبک
fire screen پنجره بخاری
flashback screen توری مانع شعله
fluorescent screen صفحه فلوئورسان
fluorescent screen صفحه فلورسنت
focusing screen شیشه مات
full screen تمام صفحه
metallized screen صفحه تصویر الومینیمی
split screen نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
split screen صفحه شکافته
split screen صفحه تقسیم بندی شده
split screen صفحه نمایش تقسیم شده
split screen صفحه نمایش دوبخشی
split-screen نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
split-screen صفحه شکسته
split-screen صفحه شکافته
split-screen صفحه تقسیم بندی شده
split-screen صفحه نمایش تقسیم شده
split-screen صفحه نمایش دوبخشی
aluminized screen صفحه تصویر الومینیمی
bar screen غربال
graphics screen صفحه گرافیکی
luminescent screen صفحه تصویر روشن
moving screen گشتی ممانعتی
moving screen پوشش ممانعتی
screen coordinator هماهنگ کنند پوشش دریایی
off screen buffer فضای RAM برای نگهداری تصویر پیش از نمایش آن روی صفحه
off screen formatting قالب بندی نامریی
off screen image تصویری که در ابتدا در حافظه رسم میشود و پس به حافظه صفحه نمایش منتقل میشود تا باعث عمل نمایش سریع شود
screen capture جذب صفحه نمایش
road screen پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
radar screen indicator position plain :syn display radar
radar screen صفحه تصویر رادار
picture screen صفحه تصویر
on screen formating قالب بندی مرئی
panel screen صفحه
light screen صفحه نور
screen font فونت یا قلم صفحه نمایش
screen factor ضریب شبکه
screen dump رونوشت صفحه نمایش
magnetic screen سپر مغناطیسی
magnetic screen حفاظ مغناطیسی
screen dump روبرداری صفحه
light screen پرده نور
metal backed screen صفحه تصویر الومینیمی
screen saver utility برنامه کمکی محافظ صفحه نمایش
screen grid voltage ولتاژ شبکه پردهای
to screen one's eyes from the sun از چشمهای خود از خورشید محافظت کردن
ansi screen control کنترل صفحه نمایش ANSI
mirror backed screen صفحه تصویر الومینیمی
full screen editing ویرایش تمام صفحه
wind screen wiper برف پاک کن
luminescent screen tube لامپ تصویر روشن
eighty column screen صفحه تصویری که میتواند هشت حرف را به صورت افق نمایش دهد
dark trace screen صفحه تصویر تاریک
bit mapped screen pixel یک صفحه نمایش که در ان هر سلول تصویری میتوانددر ارتباط با مکانی از حافظه
bit mapped screen RA قرار گیرد
youch sensitive screen صفحه حساس به تماس
anti dazzle screen شیشه ضد نور
anti dazzle screen شیشه نورگیر
half tone screen صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
full screen terminal پایانه تمام صفحه
Use this command to send the output to a file instead of to the screen. برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
air operated pendulum type screen wiper بادامک پاندولی بادی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com