English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 164 (8 milliseconds)
English Persian
breake contact کنتاکت ساکن
Other Matches
To breake the ice with someone. روی کسی را بازکردن
To breake someones heart. دل کسی راشکستن
line breake relay رله شکست سیم
line breake relay رله شکست خط
contact فراخوانی کاربر یاوسیله در شبکه
contact یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact تماس
Where can I contact Mr …. ? کجا می شود با آقای ….تماس گرفت ؟
to be in contact تماس داشتن
contact اتصال الکتریکی برخورد
contact تماس یافتن تماسی
contact برخورد
contact محل اتصال تماس گرفتن
contact اتصال
contact کنتاکت
contact ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contact قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
line of contact خط تماس
main contact کنتاکت اصلی
mercurial contact کنتاکت جیوهای
movement to contact حرکت به اخذ تماس
movement to contact حرکت به تماس
multi contact چند قطبی
multiple contact دسته کنتاکت
multiple contact کنتاکت دستهای
normally closed contact اتصال معمولا بسته
normally open contact اتصال معمولا باز
pin contact اتصال سنجاقی
plug contact کنتاکت دوشاخه
interrupter contact کنتاکت قطع
interrupter contact کنتاکت پلاتین
contact series اتصال سری
contact sparking جرقه کنتاکت
contact sports ورزشهای برخوردی
contact sweeping روبیدن مکانیکی
contact sweeping روبیدن ضربتی
contact with the net خطای تماس با تور والیبال
delayed contact چاشنی با تماس تاخیری سیستم پیش تنظیم تاخیری
dry contact اتصال الکتریکی غلط که باعث خطای تمام نشدنی میشود
electric contact کنتاکت الکتریکی
ignition by contact احتراق تماسی
impluse contact کنتاکت ایمپولز
impluse contact کنتاکت ضربهای
intermediate contact کنتاکت میانی
intermediate contact کنتاکت واسطه
contact resistance مقدار مقاومت کنتاکت
point contact تماس نقطهای
point contact کنتاکت نقطهای
wiping contact کنتاکت لغزان
zone of contact ناحیه تماس
zone of contact محل برخورد
contact lens لنز چشم
contact lens عدسی مماس
contact lens عدسی بساو
contact lenses لنز چشم
contact lenses عدسی مماس
contact lenses عدسی بساو
contact lever اهرم اتصال
contact printer اتصالچاپگر
negative contact اتصالنگاتیو
positive contact اتصالبارمثبت
to make contact پیوستن
to make contact اتصال دادن
to bring into contact پیوستن
point of contact نقطه تماس
protective contact کنتاکت محافظ
relay contact کنتاکت رله
roller contact کنتاکت غلتکی
self cleaning contact کنتاکت خودشوی
side contact شاخک لامپ
sliding contact کنتاکت لغزان
sliding contact کنتاکت لغزشی
spring contact کنتاکت فنری
switch contact کنتاکت اتصال
to break contact اتصال راقطع کردن
to break contact جریان راگسستن
to bring into contact تماس دادن
To be in touch ( contact) with someone. با کسی درتماس بودن
contact area منطقه اخذتماس
contact fire انفجار در اثر تماس
contact fire انفجارمین در اثر تماس با کشتی
contact flange فلانژ تماس
contact lights چراغهای سفید در دو طرف باند موازی با خط مرکز ان
contact line خط تماس
contact lost تماس قطع شد
contact lost هدف ازمیدان تعقیب خارج شد
contact lost هدف گم شد
contact microphone میکروفون کنتاکتی
contact mine مین اصطکاکی
contact mine مین مجاورتی
contact drop افت کنتاکتی
contact mine مین مکانیکی
breaker contact پلاتین
contact area سطح تماس
carbon contact کنتاکت کربنی
contact backlash دنده کور تماس
contact area منطقه تماس
contact bar الکترود جوشکاری
contact behavior رفتار تماس جویانه
contact breaker کلید قطع کننده
contact breaker افتومات
contact angle زاویه تماس
contact detector اشکارساز کنتاکتی
contact diameter قطر تماس
collector contact اتصال کلکتور
collective contact کنتاکت جامع
contact electricity فشار الکتریکی تماسی الکتریسیته تماسی
change over contact کنتاکت تغییر دهنده
contact mine مین ضربتی
contact surface سطح تماس
area contact سطح تماس
angle of contact زاویه تماس
advance to contact پیشروی برای اخذ تماس
contact pressure فشار تماسی
contact pressure فشار تماس
contact potential فشار الکتریکی تماسی
contact print چاپ خشک
contact print چاپ به طریقه تماس
contact rail ریل کنتاکت
contact ratio نسبت تماس
contact rectifier یکسوکننده مجاورتی
contact report گزارش اخذ تماس
contact report گزارش تماس با هواپیمای دشمن
contact potential ولتاژ تماسی
contact points نوکهای کنتاکت
contact pair زوج اتصال
contact party گروه تماس
contact party گروهی که برای کسب اطلاعات از یک یکان به جلو اعزام میشود
contact patrol گشتی تماس
contact patrol گشتی اخذتماس
contact piece پلاتین
contact piece کنتاکت
contact plug فیش اتصال
contact plug دوشاخه برق
contact point قطب تماس
contact point وسیله تماس نقطه اخذ تماس
metallic contact grid میخمتصلفلزی
If there is a reason for complaint, please contact ... اگر شکایتی دارید، لطفا با ... تماس بگیرید.
To establish( make) contact. تماس دایر ( برقرار ) کردن
angular contact bearing یاطاقان زاویه دار
hot-shoe contact نفطهاتصالفلاش
brush contact loss افت زغال
wire contact distributor دلکوی تماسی
double contact lamp لامپ با اتصال مضاعف
contact potential difference اختلاف پتانسیل مجاورتی
hard contact printing چاپ تماسی که در ان هدچاپگر با نیروی محسوسی روی لایه زیرین فشار واردمی اورد
contact potential barrier پشته پتانسیل مجاورتی
ignition by contact breaking احتراق با قطع کنتاکت
multi contact plug دوشاخه با کنتاکتهای متعدد
point contact rectifier یکسو کننده نقطهای
contact ion engine موتوری برای ایجاد تراست درفضا
single contact lamp لامپ تک کنتاکتی
welded contact rectifier یکسو کننده نقطهای جوش شده
contact burst preclusion ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
multiple contact switch کلید پلهای
contact voltage regulator نافم ولتاژ با کنتاکت
surface contact rectifier یکسوکننده سطحی
contact electromotive force نیروی برق رانی مجاورتی
contact field technician کارمند فنی
single contact switch کلید یک قطبی
equivalent circuit of a contact rectifie مدار هم ارز یکسوکننده مجاورتی
angular contact thrust ball bearing بلبرینگ طولی محوری
We finally succeed in making a radio contact. عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com