Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 48 (4 milliseconds)
English	Persian
breast	سینه
breast	پستان
breast	اغوش
breast	افکار
breast	وجدان
breast	نوک پستان هرچیزی شبیه پستان
breast	سینه بسینه شدن
breast	برابر
breast	باسینه دفاع کردن
breast	برخورد سینه قهرمان دو به نوار
breast	زیر دار [قالی]
breast	نورد پایین
breast	چوب افقی پایین دار [قالی]
Other Matches
pigeon breast	برامدگی جناغ سینه
breast-feed	با پستان شیردادن
breast-feed	شیر پستان دادن
breast-fed	با پستان شیردادن
breast-fed	شیر پستان دادن
to breast the tape	مسابقه دورابردن
breast-feeds	شیر پستان دادن
breast-feeds	با پستان شیردادن
breast beam	میلهیبرابر
breast collar	بنداتصالاسببهگاری
breast dart	پیلی
Chicken breast.	سینه مرغ (غذا )
To beat ones breast.	سینه زدن
chimney-breast	[بالای دیوار شومینه به سمت دودکش]
pigeon breast	سینه کفتری
he beat his breast	او به سینه خودزد
furnace breast	سردر کوره
chimney breast	سینه بخاری
breast feeding	تغذیه پستانی
breast-feeding	تغذیه پستانی
aft breast	طناب شماره پنج
breast board	سینه بندی تونل
breast bone	استخوان سینه
breast bone	عظیم قص
breast drill	نوعی دریل دارای مته بزرگ
breast pin	سنجاق کراوات
forward breast	طناب شماره دو
chicken breast	برامدگی عظم قص یا استخوان سینه
breast band	پیش بند
chicken breast	قوزسینه
breast work	خاکریز تا ارتفاع سینه خاکریز جان پناه سنگرایستاده
breast plate	سینه بند اسب
breast plate	زره سینه
envy rankled in his breast	اتش رشک در سینه اش مشتعل بود
She is laying a guilt trip on [is guilt-tripping] me for not breast feeding.	او [زن] به من احساس گناه کاربودن میدهد چونکه من [به او] شیر پستان نمی دهم.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com