English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 164 (9 milliseconds)
English Persian
breast drill نوعی دریل دارای مته بزرگ
Other Matches
breast چوب افقی پایین دار [قالی]
breast زیر دار [قالی]
breast سینه بسینه شدن
breast سینه
breast پستان
breast اغوش
breast افکار
breast وجدان
breast نوک پستان هرچیزی شبیه پستان
breast برابر
breast باسینه دفاع کردن
breast نورد پایین
breast برخورد سینه قهرمان دو به نوار
breast bone عظیم قص
breast pin سنجاق کراوات
breast plate زره سینه
breast work خاکریز تا ارتفاع سینه خاکریز جان پناه سنگرایستاده
furnace breast سردر کوره
forward breast طناب شماره دو
chimney breast سینه بخاری
chicken breast قوزسینه
chicken breast برامدگی عظم قص یا استخوان سینه
breast bone استخوان سینه
breast feeding تغذیه پستانی
pigeon breast برامدگی جناغ سینه
he beat his breast او به سینه خودزد
to breast the tape مسابقه دورابردن
breast board سینه بندی تونل
aft breast طناب شماره پنج
breast-fed شیر پستان دادن
breast-fed با پستان شیردادن
breast-feed شیر پستان دادن
breast-feeding تغذیه پستانی
pigeon breast سینه کفتری
breast band پیش بند
chimney-breast [بالای دیوار شومینه به سمت دودکش]
To beat ones breast. سینه زدن
Chicken breast. سینه مرغ (غذا )
breast dart پیلی
breast collar بنداتصالاسببهگاری
breast beam میلهیبرابر
breast plate سینه بند اسب
breast-feed با پستان شیردادن
breast-feeds شیر پستان دادن
breast-feeds با پستان شیردادن
envy rankled in his breast اتش رشک در سینه اش مشتعل بود
drill رزمایش
drill دریل [ابزار]
drill مته برقی [ابزار]
drill دستگاه مته [ابزار]
to drill a well چاه کندن
to drill through سوراخ کردن
drill تمرین مته
drill سوراخ کردن چاه کندن
drill روش صحیح
drill سوراخ کردن
drill تمرین
drill مته کردن کندن
drill حفر کردن
drill دستگاه مته
drill مته مارپیچی
drill مته دستگاه مته ستونی
drill مشق خدمه مشق
drill مشق
drill تمرین کردن
drill تعلیم دادن
drill مته
drill مته زدن
drill مشق نظامی
drill مشق پای قبضه
spiral drill مته مارپیچ
battle drill تمرین رزم
back drill از پشت سوراخ کردن
to drill soldiers سربازان رامشق دادن
precision drill مته کردن دقیق
spiral drill مته مارپیچی
rock drill مته سنگ شکن
pneumatic drill مته خشک
pneumatic drill مته هوایی
rotary drill گمانه زن گردشی
battle drill مشق جنگی تمرین جنگی
rotary drill مته
seed drill تخم پاش
seed drill بذرافشان
phonrtic drill مشتق تلفظ ازروی صدای حروف
angle drill ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
twist drill پارچه راه راه مارپیچی
twist drill مته مارپیچ
electric drill دریل [ابزار]
electric drill مته برقی [ابزار]
electric drill دستگاه مته [ابزار]
drill chuk مته گیر
drill mine مین بی اثراموزشی
pillar drill پایه دلر
jackleg drill دلر پایه دار
electric drill دریلالکتریکی
drill pipe لوله حفرکن
fire drill تمرین اطفاء حریق
abrasion drill مته سایشی
adamantine drill مته ساچمهای
twist drill مته حلزونی
drill rod میله مته
drill point جان مته
drill harrow زمین صاف کن
drill harrow تخم پوش
drill head سر درل
drill hole سوراخ
drill hole سوراخ مته
drill jig الگوی مته کاری
drill loop حلقه مخصوص چکه اب درسیم کشی
drill marching تمرین پیاده روی
drill marching راهپیمایی تمرینی
drill master مشق دهنده
drill mine مین مشقی
drill ground میدان مشق
drill extractor التی که مته حفاری شکسته رااز سوزن حفاری جدا میکند
drill chuck سه نظام مته
cord drill مته کمانی
core drill مته نمونه بردار
corn drill بذر افشان
diamond drill مته الماسی
drill ammunition مهمات مشقی
drill ammunition گلوله مشقی
drill bit سر مته
drill box تخمدان
drill call شیپور مشق
drill call شیپور شروع مشق صف جمع
drill chuck سر درل
drill press متهای که با فشار دست یاماشین چیزی را حفر میکند مته فشاری
drill press دستگاه مته
percussion drill گمانه زن کوبشی
fluted drill مته حلزونی
center drill مته مرکز
breasted drill مته دستی که ته ان به شکل بیضی است و در سینه شخص قرار می گیرد
hammer drill سوراخ کن ضربه ای
hand drill مته دستی
portable drill مته دستی
brace drill مته شتر گلو
impact drill مته کوبشی
masonry drill مته سنگبری
multiple drill تمرین چند یکانی
multiple drill تمرین چندکاره یا مختلط
percussion drill مته ضربه ای
fiddle drill مته کمانچه
center drill مته متمرکز
drill sergeant گروهبان مسئول صف جمع درجه دار مسئول تمرین حرکات نظامی
drill socket [مخروطی سه نظام مته]
drill stock پایه مته
drill stock مته نگهدار
drill tang انتهای مته
drill tang بخشی از مته
electric , drill مته برقی
emergency drill تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
drill press vise گیره ماشینی
concrete coring drill مته برای سوراخ کردن هسته بتن
blast hole drill مته دورانی که با هوای فشرده خورده سنگها را ازسوراخ خارج میکند
concrete coring drill دستگاه مته هسته بتن
close order drill مشق صف جمع
depth of drill hole عمق سوراخ مته شده
cordless drill driver دریل برقی [دریلی که با باطری کار می کند] [ابزار]
straightening flute drill مته مستقیم
spiral ratchet drill مته ضامن دار حلزونی
She is laying a guilt trip on [is guilt-tripping] me for not breast feeding. او [زن] به من احساس گناه کاربودن میدهد چونکه من [به او] شیر پستان نمی دهم.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com