English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
breast plate زره سینه
breast plate سینه بند اسب
Other Matches
breast پستان
breast نورد پایین
breast چوب افقی پایین دار [قالی]
breast سینه
breast زیر دار [قالی]
breast برخورد سینه قهرمان دو به نوار
breast باسینه دفاع کردن
breast برابر
breast سینه بسینه شدن
breast نوک پستان هرچیزی شبیه پستان
breast اغوش
breast وجدان
breast افکار
pigeon breast برامدگی جناغ سینه
to breast the tape مسابقه دورابردن
chicken breast برامدگی عظم قص یا استخوان سینه
chicken breast قوزسینه
he beat his breast او به سینه خودزد
aft breast طناب شماره پنج
breast-feeding تغذیه پستانی
breast feeding تغذیه پستانی
chimney-breast [بالای دیوار شومینه به سمت دودکش]
pigeon breast سینه کفتری
chimney breast سینه بخاری
Chicken breast. سینه مرغ (غذا )
breast-fed شیر پستان دادن
breast drill نوعی دریل دارای مته بزرگ
breast bone عظیم قص
breast bone استخوان سینه
breast board سینه بندی تونل
breast work خاکریز تا ارتفاع سینه خاکریز جان پناه سنگرایستاده
breast-feeds با پستان شیردادن
breast beam میلهیبرابر
breast collar بنداتصالاسببهگاری
forward breast طناب شماره دو
furnace breast سردر کوره
breast-feeds شیر پستان دادن
breast-feed با پستان شیردادن
breast-feed شیر پستان دادن
breast-fed با پستان شیردادن
breast pin سنجاق کراوات
breast band پیش بند
breast dart پیلی
To beat ones breast. سینه زدن
envy rankled in his breast اتش رشک در سینه اش مشتعل بود
She is laying a guilt trip on [is guilt-tripping] me for not breast feeding. او [زن] به من احساس گناه کاربودن میدهد چونکه من [به او] شیر پستان نمی دهم.
plate ورقه
plate زره
x plate صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی
plate اب دادن
plate زره پوش کردن
plate روپوش دادن
plate لوح
plate پلاکهای توضیحات دستگاهها
plate صفحه اند
plate اندودن
plate پلاک
plate صفحه
plate لوحه روکش
plate بقدر یک بشقاب
plate : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plate صفحه فلزی ورقه
plate روکش کردن
plate :بشقاب
plate متورق کردن
plate قاب
a plate یک بشقاب
Could we have a plate please? ممکن است لطفا یک بشقاب برایمان بیاورید؟
plate ورقه تنکه
plate نعل اسب
plate پلیت
plate لوحه
plate ورقه اهن
plate کلیشه
plate تسمه
L-plate تحتتعلیم
plate شیشه
sole plate کف پنجره
pole plate حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
silver plate اب نقره
sole plate بالشتک
shielded plate صفحه محافظ
silver plate نقره اندود
screw plate حدیده
screw plate مفتول کش
silver plate فرف نقره
rating plate پلاک مشخصات
rating plate صفحه مشخصات
positive plate صفحه مثبت
screw=plate حدیده
rating plate پلاک قدرت
plate valve سوپاپ بشقابکی
plate mark طرف ودولت روی سیمینه وزرینه گذاشته میشود
plate mark انگ
plate mark نشان عیار
plate layer متصدی تعمیر خط اهن
plate girder تیر ساخته شده از تسمه
plate condenser خازن صفحهای
plate clutch کلاج دیسکی
plate clutch کلاج صفحهای
plate basket سبد قاشق و چنگال
plate circuit مدار صفحه اند
plate capacitor خازن صفحهای
plate mill دستگاه فرز غلطکی
plate mill غستگاه نورد صفحه
plate point نقطه پلیت
plate strap تسمه صفحه
plate spring فنر بشقابکی
plate shears قیچی ورق بر
plate roll غستگاه نورد صفحه
plate rheostat رئوستای صفحهای
plate rectifier یکسوسازاندی
plate rack جایی که بشقاب هامی گذارندخشک شود
plate pulsing ضربه گری صفحه اند
plate puller انبر صفحه باتری
plate proof نمونه اول صفحات و مطلب چاپ شده
plate press پرس صفحه باتری
silver plate بانقره اندودن
spring plate صفحه فنری
paper plate بشقاب کاغذی
sill plate صفحهپایه
side plate پیشدستی
salad plate بشقابسالادخوری
reel plate صفحهقرقرهای
pressure plate صفحهنگهدار
plate grid صفحهمشبک
pitcher's plate صفحهاتصال
pad plate صفحهلایی
needle plate صفحهسوزنی
slide plate صفحهلغزان
specification plate صفحهاختصاصی
splash plate صفحهآبپاش
finger-plate ورق دست خور
crown-plate بالشتک
There is a plate missing. یک بشقاب کم است.
Could we have a plate for the child? آیا ممکن است بشقابی برای بچه مان به ما بدهید؟
The plate is chipped. لبه بشقاب پریده است
warning plate صفحههشدار
warming plate صفحهگرم کننده
top plate صفحهبالایی
strike plate صفحهتوپی
mounting plate صفحهپایه
home plate صفحهبازی
foot plate صفحه پایه
union plate صفحه چند چشمی
tin plate حلبی
tie plate بالشتک ریل
theoretical plate بشقابک نظری
tally plate برچسب تست
tally plate برچسب ازمایش
surface plate تراز فلزی یا اهنی
surface plate تراز
wall plate زیرسری
water plate بشقابی که ته ان دو طبقه وبرای انست که اب گرم درمیان ان بریزند...نگاه دارند
wobble plate صفحه جنبان
escutcheon plate صفحهروقفلی
double plate صفحهیدوبله
dinner plate بشقابپلوخوری
armoured plate ورقهزرهی
absorbing plate صفحه جاذب
license plate پلاک
license plate نمرهی اتومبیل
book plate برچسب کتاب
wobble plate دیسکی که بصورت لولایی یاصلب به عنوان مکانیزم حرکت دهنده روی شفت نصب شده است
stencil plate الگوی نقشه برداری
drip plate صفحه چکانش
plate supply تغذیه صفحه
plate voltage ولتاژ اندی
condenser plate جوشن خازن
arched plate صفحه قوس دار
plate rectifier یکسوساز صفحه
chrome plate روکش کردن با کروم
chain plate صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
centre plate keel drop
armor plate زره
plate of a capacitor جوشن خازن
copper plate صفحه مس
copper plate ابکاری مس
drip plate صفحه قطران
draw plate اهن کشش
draw plate صفحه حدیده کن
door plate پلاک در
dog plate صفحه نوک گیر
crowd the plate نزدیک به پایگاه اصلی قرارگرفتن
bearing plate صفحه اتکاء
cover plate پشت بندصفحه بست
cover plate صفحه سرپوش
armor plate حفاظ یا پوشش زرهی
armor plate زره دار کردن پوشاندن بازره
cadminum plate ابکاری کادمیومی کردن
active plate صفحه موثر
bed plate صفحه فلزی که در کف ابگیرنصب میشود تا از فرسایش جلوگیری کند
bearing plate صفحه تکیه گاه
back plate صفحه متحرکی که سیلندرچرخ و کفشکها روی ان سوار میشوند
battery plate صفحه باتری
backing plate صفحه تقویتی در هنگام تعمیرورقههای فلزی
baffle plate سپر
baffle plate موج گیر
base plate صفحه زیر ستون
bed plate پایه یا شاسی فولادی پیش ساخته که به عنوان فونداسیون به کار برده میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com