Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 97 (6 milliseconds)
English
Persian
bridle path
جاده اسب رو
bridle path
راه باریک
Other Matches
bridle
افسار
bridle
عنان
bridle
قید
bridle
دهه کردن
bridle
جلوگیری کردن از
bridle
کنترل کردن
bridle
بند چشمی
bridle
مهار ناو
bridle
زنجیر مهار
bridle
رام کردن
blind bridle
لگام چشمبنددار
to bridle one's anger
خشم خودرا پایمال کردن یافروخوردن
to bridle one's own tongue
جلوی زبان خودرا گرفتن
bridle track
راه باریک
bridle tape
نوارافسارمانند
bridle track
ایز سوارکاران
bridle paths
جاده اسب رو
bridle paths
راه باریک
bridle assembly
کنترلوزنه
towing bridle
افسار یدک
towing bridle
برایدل یدک
towing bridle
حلقه یدک
bridle track
اسب رو
to give the horse the bridle
جلو اسب راول کردن
by path
جاده فرعی
the f. path
جاده پیش یاجلویی
f. this path
ازاین راه برو
path name
نام مسیر
I have been down that path.
مزه اش را چشیده ام ( بسرم آمده است )
path
باریک راه
path
پیاده رو
path
گذرگاه
path
مسیر
path
جاده
path
جاده مال رو
path
راه
path
فرمان PATH
path
مسیر ممکن یا مجموعه رویدادها یا دستورات در اجرای یک برنامه
path
مسیر از یک نقط ه در شبکه ارتباطی به دیگری
path
مسیر طریقت
path
لیست زیر دایرکتوریها که سیستم عامل باید دنبال فایل نامدار بگردد
path
محل فایل در لیست زیر دایرکتوری منجر به آن
motor path
گذرگاه حرکتی
path sweeping
پاک کردن مسیر
path of flight
مسیر هواپیما
path of expansion
مسیر گسترش
path of expansion
مسیر توسعه
mean free path
مسافت ازاد میانگین
nerve path
گذرگاه عصبی
path analysis
تحلیل مسیر
path sweeping
مین روبی مسیر دریایی
primrose path
راه عیش وخوشی
train path
اجازه عبور ترن روی یک خط
path of flight
مسیر پرواز
to beat a path
کوبیدن یک جاده
time path
مسیر زمانی
the primrose path
عیش و نوش جویی
scan path
مسیر پیمایش
roller path
ریل دواربرجک توپ
roller path
صفحه بلبرینگ
primrose path
راه تسلیم ورضا
mean free path
مسافت ازاد متوسط
critical path
مسیربحرانی
flight path
مسیر پرواز
expansion path
مسیر افزایش حجم عملیات بنگاه گر یک نقشه منحنیهای متساوی التولید
expansion path
مسیر گسترش
current path
مسیر عبور جریان برق
leakage path
مسیر خزش
base path
مسیر بین پایگاهها
bicycle path
راه دوچرخه رو
bicycle path
مسیر دوچرخه سواری
critical path
مسیر بحرانی
foot path
کوره راه
glide path
مسیر فرود ازاد
glide path
مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
glide path
مسیر پرواز در حال سرخوردن
leakage path
مسیر نشت
magnetic path
مسیر خطوط قوا
lightning path
مسیر برق
light path
مسیر نور
absorption mean free path
مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
mean free path for attenuation
مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
attenuation mean free path
مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
His path was strewn with flowers .
مقدم اورا گلباران کردند
mean free path absorption
مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
scattering mean free path
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
critical path analysis
تحلیل مسیر بحرانی
magnetic path length
طول مسیر خطوط قوا
critical path method
سی پی ام
critical path method
روش مسیر بحرانی
critical path analysis
تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند تابه اهداف خود برسند و نیز PERT
critical path analysis
منبعی که در هر زمان فقط توسط یک پردازنده قابل استفاده است
critical path analysis
استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
To be itching fo r a fight . To be on the war path.
سر دعوا داشتن
path
[corridor]
for emergency vehicles
راه
[باز شده در جاده]
برای وسایل اورژانس
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com